خاموشی آوا...
فرجام تلخ دخترک چهارساله که قربانی خشونت خانوادگی شد.
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| تصویر زن جوانی که دختر کوچکی را به داخل حیاط میکشاند و او را از روی پله پرتاب میکند و دختر بچه شوکه بلند شده و راه میرود و... بعد از آن تصویر همان دخترک روی تخت بیمارستان زیر کپسول اکسیژن، از دو هفته قبل در فضای مجازی دستبهدست میچرخد.
همه خیلی زود فهمیدند که این دختر آوا قهرمانی نام دارد و چهار ساله و اهل ارومیه است. زن جوانی هم که او را کتک میزد نامادریاش بود. این تصاویر دلخراش به حدی در فضای مجازی قلب کاربران را بهدرد آورد که حتی دادستان ارومیه واکنش نشان داد.
نامادری به اتهام ضرب و جرح به زندان رفت و حال آوا لحظه به لحظه وخیم میشد. صبح روز دوشنبه 4 دی ماه بدن نحیف آوا دیگر توان مقاومت در برابر ضربههای وارد شده را نداشت و دخترک به کام مرگ فرو رفت.
به این ترتیب رسیدگی به این پرونده که با عنوان اتهامی ضرب و جرح عمدی و شروع به قتل برای نامادری آوا گشوده شده بود، حالا وارد فاز جنایی شده است. حالا نامادری آوا به جرم مباشرت در قتل عمدی تحت بازجویی بازپرس حامد دلداری است.
زن جوان ادعا کرد قصد وارد کردن چنین ضربات مهلکی به آوا را نداشته و فقط میخواسته او را تنبیه کند. این زن در ادامه گفت: «وقتی متوجه حال وخیم آوا شدم او را سریع به بیمارستان رساندم و اگر قصد کشتن او را داشتم برای نجات جانش تلاش نمیکردم.»
پیش از این پدر آوا در توضیح جزئیات ماجرا گفته بود: «شب حادثه برای انجام کار به تبریز رفته بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت آوا تشنج کرده است.به او گفتم که دخترم سابقه بیماری نداشت و او گفت نمیدانم چه شده، آوا به سرویس بهداشتی رفت و وقتی برگشت تشنج کرد.
سریع خودم را به ارومیه رساندم و دیدم که دخترم در بیمارستان بستری شده و حال خوبی ندارد. پزشکان میگفتند که آوا شکنجه شده است و من نمیتوانستم این حرف را باور کنم. برای همین دوربینهای مداربسته خانه را چک کردم و دیدم همسرم، دخترم را وسط حیاط پرتاب کرد و مطابق فیلم ضبط شده در دوربینها، دخترم 20دقیقه در حیاط بود. همان موقع از همسرم شکایت کردم و از قصاص او هم گذشت نمیکنم و خودم چارپایه اجرای حکم قصاص را از زیر پایش میکشم!»
ماجرای آوا و آراز
پدر آوا در مورد مادر اصلی آوا نیز گفت: «حدود دو سال قبل یک روز صبح پسرم بهنام آراز با من تماس گرفت و گفت مامان از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته؛ آراز میگفت مادرشان به بهانه خرید از بازار بیرون رفته است. من هم موضوع را پیگیری کردم اما اثری از همسرم نبود.
بالاخره ماموران پلیس متوجه شدند که همسرم به کشور ترکیه رفته است. حدود 7 ماه بعد از من طلاق گرفت اما از روزی که بچهها را در خانه گذاشت و از کشور بیرون رفت دیگر او را ندیدم. اما وقتی که دخترمان در بیمارستان بستری شد، شبها به عیادت او میآمد.» پدر آوا در مورد وضعیت جسمی آوا موقع انتقال به بیمارستان نیز گفته بود: «دخترم خونریزی وسیع مغزی داشته و پزشکان میگفتند که ضربان قلب او بهشدت ضعیف است.»
حتی یکی از بستگان پدر آوا درباره آنها به جامجم در 29 آذرماه قبل از مرگ آوا گفته بود: «پدر و مادر آراز و آوا 15 سال قبل ازدواج کردند که چندی قبل مادر آوا جدا شد و با مرد دیگری ازدواج کرد. تابستان امسال پدر آوا با یکی از فامیلهای خودش ازدواج کرد.
شوهر این زن فوت شده بود و خودش هم دو بچه داشت اما بعد از فوت شوهرش، پدرشوهرش بچهها را گرفته بود. او به همسایهها گفته بود مگر خودم بچه ندارمکه بخواهم بچه مردم را اذیت کنم! آراز و آوا هر دو کتک میخوردند اما چون آراز به مدرسه میرفت، کمتر کتک میخورد اما آوا چون دائم در خانه بود، کتکش میزد.»
از سوی دیگر، مادر آوا در واکنش به حرفهای شوهرش که او بچهها را نمیدیده، ویدئویی از بازی کردن آوا در فضای مجازی منتشر کرده و نوشت که من در این مدت بچههایم را میدیدم و این فیلم مربوط به دو ماه قبل است.
بنابراین گزارش رسیدگی به اتهام نامادری و همچنین ابعاد پنهان این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا در جریان رسیدگی قضایی قرار دارد.