سرقت چند هزار دلاری با ترفند خرید خانه برای مدیر بانفوذ
مردی که سابقه اختلاس دارد با خرید اسلحه نقشه سرقت دلار را طراحی و اجرا کرد
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| مدتی قبل رسیدگی به شکایت مرد ثروتمندی ساکن خیابان نیاوران تهران در دستور کار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. این مرد در طرح شکایت خود گفت:
«مدتی قبل خانهام واقع در خیابان نیاوران را برای فروش گذاشته بودم تا اینکه مرد جوانی از مدتی قبل چند بار به بهانه خرید خانه با من تماس گرفت و گفت مشاور یکی از مدیران دولتی است و مسئول پیدا کردن خانه برای او است.
این مرد بیسیم و مدارک دولتی داشت که حالا میفهمم همه آنها تقلبی بوده است.او به همین بهانه چند بار برای بازدید خانه آمد تا اینکه روز حادثه دوباره با من تماس گرفت و گفت میخواهد همراه خود آقای مدیر برای بازدید خانه بیاید.وقتی وارد خانه شد اسلحهای کشید و روی شقیقه من گذاشت.بعد گفت هر چه دلار در خانه دارم باید به او بدهم و 40 هزار دلار از من گرفت و از خانهام متواری شد.»
با اطلاعاتی که شاکی در اختیار ماموران قرار داد این متهم شناسایی شده و ردیابی او در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت تا اینکه بالاخره طی یک عملیات ضربتی سارق مسلح دستگیر شد.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی در تشریح این خبر گفت:«متهم با تهیه سلاح گرم اقدام به اجرای نقشه سرقت از پیش تعیین شده کرده بود که ماموران ما در کمترین زمان موفق به دستگیری او شدند و تحقیقات تا دستگیری فروشنده سلاح ادامه دارد.» در ادامه این گزارش گفتوگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.
سابقه اختلاس دارم
چند سال داری؟
48 سال.
سابقه داری؟
سال 79 به اتهام اختلاس در یک اداره دولتی به زندان افتادم اما اتهامم را قبول نداشتم چون برایم پاپوش درست کرده بودند.
ماجرای آن اختلاس چه بود؟
یکی از بستگان نزدیک من در آن اداره مدیر بود.یکی دیگر از کارمندان اختلاس کرد و مدیر به هر دوی ما شک کرد.بعد از ما شکایت کرد و آن فردی که اختلاس کرده بود گفت که 76 میلیون تومان از پول را به من داده است.برای همین به اتهام تحصیل مال نامشروع به زندان افتادم.
پس پاپوش نبود! بدون سند و مدرک که کسی را زندانی نمیکنند!
باور کنید من بیگناه بودم!
وقتی آزاد شدی چه شغلی داشتی؟
به خاطر سابقهام به من کار نمیدادند.اما به روند کارهای اخذ پایان کار از شهرداری وارد بودم. برای همین اگر کسی میخواست پایان کار بگیرد و وقت نداشت که دنبال کارهای اداری برود از او وکالت میگرفتم و کار را برایش انجام میدادم.
چه شد نقشه این سرقت مسلحانه به سرت زد؟
اول قرار نبود سرقتی در کار باشد.وقتی به آگهی فروش ملک شاکی برخورد کردم با او تماس گرفتم و به او پیشنهاد دادم که برای یک مناقصه اینترنتی ملک خود را ضامن بگذارد.بعد وجه خود را بردارد و کارمزد من را بپردازد و کنار برود.او هم گفت فکر میکند و به من خبر میدهد.چند بار جلسه گذاشتیم و با او مذاکره کردم و در آخر گفت که نمیتواند این کار را انجام دهد.
از روز حادثه بگو.
آن روز به بهانه آخرین مذاکره به خانهاش رفتم.دو ماهی میشد که همدیگر را میشناختیم.اینقدر به من اعتماد داشت که چند دقیقهای در قسمت پذیرایی تنهایم گذاشت و برای خواندن نماز به اتاق خواب رفت.وقتی برگشت اسلحه کشیدم و گفتم دلارهای داخل خانهات را بده.وقتی هم دلارها را گرفتم گفتم شکایت نکن و قول میدهم تا دو ماه دیگر به تو پولت را پس میدهم.حتی با هم دست دادیم و خداحافظی کردیم!
اگر دوستانه پول را به تو داد چه نیازی به اسلحه کشیدن بود؟
اول مجبور بودم برای اینکه وادارش کنم دلارها را بدهد اسلحه بکشم.
اسلحه را از کجا خریده بودی؟
در میدان توپخانه از همین افرادی که کنار خیابان پاسور میفروشند خریده بودم.
رسیدگی به این پرونده بعد از تکمیل تحقیقات در جریان قضایی قرار خواهد گرفت.