مهاجر عدالت خواه بر تخت نیویورک نشست
سایههای تهدید: از ترامپ تا تلآویو
هفت صبح| در شبی که آسمان بروکلین با صدای غرش جمعیت و ریتمهای دیوانهوار موسیقی الکترونیک میلرزید، زهران ممدانی، پسر والدینی مهاجر از دل اوگاندا و هند، بر تخت شهرداری نیویورک تکیه زد. این بمب خبری، ساعت ۹:۳۰ شب در معبد فراماسونهای بروکلین ترکید: زهران، آن جوان ۳۴ ساله با چشمان پرتلاطم و لبخندی که انگار از پس تلخی و از دل جنبشهای خیابانی برآمده، با بیش از ۵۰ درصد آرا و کسب بیش از ۱.۰۳ میلیون رأی، رقبای سرسختش، اندرو کومو و کورتیس اسلیوا را درهم کوبید.
جمعیت، از جوانان تتوکرده با تیشرتهای «جوانان برای زهران» تا پیرمردان مهاجر با چشمان اشکبارشان، به رقص و شادی و پایکوبی پرداختند. این نه فقط پیروزی یک نامزد بلکه زلزلهای بود که دیوارهای سرمایهداری نیویورک را لرزاند و نوید یک شهر دلسوزتر و عادلانهتر داد، شهری که دیگر فقط برای ثروتمندان نفس نمیکشد.
اما این پایان قصه نیست؛ آغازش است. زهران ممدانی، نماد یک نسل خسته از وعدههای توخالی سیاستمداران، از دل کوچههای شلوغ کوئینز و بروکلین برخاست. تصور کنید کودکی را که در آپارتمانهای تنگ نیویورک، زیر سایه داستانهای تلخ والدینش از مهاجرت و تبعیض، بزرگ میشود. پدرش، مهندس اوگاندایی و مادرش، معلمی هندی، او را با شعار «رویای آمریکایی» بزرگ کردند اما زهران زود فهمید که این رویا برای همه یکسان نیست.
در ۳۳سالگی، وقتی در ژوئن ۲۰۲۵ در انتخابات مقدماتی دموکراتها با ۵۶درصد آرا کومو را که بدون شک یک چهره و غول سیاسی در اردوگاه آبیها به حساب میآمد، به زانو درآورد، جهان سیاست به خود لرزید. ترامپ، از کاخ سفید، او را «کابوسی کمونیستی» خواند و تهدید کرد که «نیویورک را از دست دموکراتهای دیوانه و مارکسیست نجات میدهد».
اما زهران، با اتکا بر حامیان خود و با ویدیوهای خلاقانه در تیکتاک و اینستاگرام، قلب جوانان را تسخیر کرد. او از یک نماینده مجلس ایالتی ساده به ستارهای ملی تبدیل شد. حالا با ائتلافی از «کریدور کمونیستی»، آن نوار باریک بروکلین و بوشویک که در انتخابات مقدماتی برایش آرای کافی جهت غلبه بر رقیبش جمعآوری کرد، به کاخ گرِیاستون و شهر یهودیها قدم گذاشت.
ریشههای یک شورشی: از تبعید تا تریبون
زهران ممدانی نه از خاندانهای سیاسی بلکه از دل مردم عادی و نادیده گرفته شده برآمد. متولد کامپالا، پایتخت اوگاندا، در خانوادهای شیعه و مسلمان با ریشههای هندی. او در کودکی به نیویورک آمد، شهری که وعده «زمین فرصتها» میداد اما برایش سایه تبعیض و فقر افکند. در دانشگاه بوروکلین کالج، جایی که اقتصاد خواند، با جنبشهای ضدجنگ عراق و اشغال والاستریت آشنا شد و در آنجا درک کرد که چطور والدینش با مدارک عالی دانشگاهی، در مشاغل پست و سطح پایین کار میکنند، در حالی که ثروتمندان بیسواد و لمپن نیویورکی مانند دونالد ترامپ، آسمانخراشها روی آسمانخراش میگذارند.
این تصویر منتج به خشم شد و آن خشم نیز در نهایت به سوخت کمپین بیبدیل و موفق او تبدیل شد. البته او شهردار شدن را تمرین کرده بود. در ۲۰۲۰، با حمایت گروه سوسیالیستهای دموکراتیک آمریکا، به مجلس ایالتی راه یافت و فرصتی پیدا کرد تا طرحهای جسورانهای مثل حملونقل رایگان اتوبوس را پیش ببرد. آزمایش کوچکش در بروکلین نهتنها خشونت علیه رانندگان را ۳۰ درصد کاهش داد، بلکه هزاران کمدرآمد را به شغل و آموزش رساند. فروشگاه ممدانی نیز از همین رویه تأثیر پذیرفته است. در این فروشگاه افراد اقلام غذایی اصلی را با قیمت پایینتری نسبت به بازار آزاد میخرند. این اختلاف قیمت با پول مالیاتی که از ثروتمندان ستانده شده، پر میشود.
از سوی دیگر، پشت این مرد، زنی ایستاده که داستانش را کامل میکند: رما دوواجی، هنرمند سوریتبار با قلممویی که عدالت خاورمیانه را نقاشی میکند. آنها در اوایل ۲۰۲۵، از طریق اپلیکیشن دوستیابی، همدیگر را یافتند؛ همانند داستانی مدرن از عشق در شهر طیفها و تنوع. ازدواج سادهشان در نیویورک و سپس مراسمی در دوبی، نمادی از پیوند فرهنگها شد. رما، با آثاری که از غزه تا تبعیض نژادی میکشد، نهتنها همسر زهران که نقش استراتژیست و سخنگوی کمپین او را برعهده دارد.
به شهادت زهران ممدانی، در لحظات تهدید و خطر، از ایمیلهای نژادپرستانه گرفته تا هشدارهای امنیتی، او زهران را استوار و سرزنده نگه داشت. از این روست که رما درباره همسرش میگوید «او قلب من است و من قلمش.» این زوج، ترکیبی جسورانه و نو از هنر و سیاست هستند که الهامبخش بسیاری شدهاند و بیشک در آینده عرصه سیاست آمریکا، میتوان آثار ظهور و درخشش آنها را دید و رهگیری کرد.
شهری برای همه
کمپین زهران، نه با شعارهای توخالی که با نقشهای دقیق برای نجات شهر پیش رفت. نیویورکی را تصور کنید که یکچهارم ساکنانش زیر خط فقرند، ۵۰۰ هزار کودک گرسنه به خواب میروند و اجارهها مثل هیولایی خانهها را میبلعند. زهران، با نگاهی که دیگران ناشی از رگههای سوسیالیستی او میخوانندش و و دوستانش آن را نتیجه مستقیم «عقل سلیم و قلب رئوف» میدانند، اعلام کرد در نیویورک او شاهد حداقل دستمزد ۳۰ دلار در ساعت، مالیات بر ثروتمندان و شرکتهای بزرگ برای جمعآوری ۱۰ میلیارد دلار سالانه، اتوبوسهای رایگان برای همه، مهدکودکهای دولتی و افزایش ساخت مسکن مقرونبهصرفه برای جوانان و افراد بی سرپناه خواهیم بود.
اما جسورانهترین اقدام او، فریز اجارهبها برای دو میلیون مستاجر نیویورکی و تثبیت قیمت مواد غذایی اصلی در فروشگاههای تحت کنترل شهرداری خواهد بود. برخی این طرحها را خیالی میدانند اما باید گفت این وعدهها، ریشه در واقعیت دارند. زهران میگوید هزینه تمام اینها را از لغو بخشودگی مالیاتی افرادی مانند ایلان ماسک تأمین خواهد کرد.
سایههای تهدید: از ترامپ تا تلآویو
اما این پیروزی، بدون زخم نبود. زهران، به عنوان اولین شهردار مسلمان نیویورک و البته جوانترین فرد در بیش از یک قرن گذشته، هدف تیررس دشمنانش شد. ترامپ، در تروث سوشال از ممدانی به عنوان «حامی حماس» یاد کرد و در ادامه، آمیخای چیکلی، وزیر دیاسپورای رژیم جنایتکار اسرائیل، توییت زد: «شهر آزادی به حامی حماس سپرده شد» و یهودیان نیویورک را به مهاجرت به اسرائیل فراخواند.
این مواضع، نتیجه حمایتهای زهران از فلسطین و انتقاد از «رژیم آپارتاید» اسرائیل است. البته برای برخی جوامع یهودی ضد اسرائیلی، شجاعت زهران که ماهها از جانب یهودیان تهدید میشد و بدون هیچ محافظی در منهتن قدم میزد، الهامبخش بود و سبب شد در نهایت از او حمایت کنند. ثابت شد، همانطور که زهران تاکید میکرد : «ترس، سلاح آنهاست؛ همبستگی، سپر ما.»