میزانسن شگفتانگیز در یک تشییع جنازه | زمزمه ترامپ و خنده اوباما و نگاه خیره هریس
چشمهای ترامپ را میبینیم که ریز میشوند و با آن بیتفاوتی مخصوص به کامالا مینگرد...
هفت صبح، دکتر حمیدرضا قادری| از یکجایی به بعد - حتی قبل از شیوع هوش مصنوعی - دیگر نه با یقین میشد گفت همهچیز ساختگی است و نه با دستی گشوده بگوییم اتفاقی و طبیعی است.این وضعیت ماست در رویارویی با عکسها و فیلمهایی که این روزها از یک لحظه تاریخی یا رویداد منتشر میشوند و بالا و پایینش برچسب و برند یک خبرگزاری حرفهای خورده است و سینما و میزانسنهایش را به هماوردی میطلبد.
نمونه؟ همین تصاویر منتشرشده از مجلس ختم جیمی کارتر، رئیسجمهور خیلی اسبق آمریکا که در آن دوربینی که زاویهاش کمی نامتعارف است - انگاری ماییم که در طبقه بالای مسجدی نشستهایم و داریم ورود و خروج عزاداران را میبینیم - دوسهردیف صندلی را نشانمان میدهد که روی آنها روسای جمهور لاحق و سابق آمریکا در کنار همسران و یارانشان مینشینند و با هم خوشوبِش میکنند. چیزهایی که دارد آنجا رخ میدهد هم میتواند همگی طبیعی و اتفاقی باشد و برایش میتوان انبوهی دلیل آورد، هم میشود بخشی از یک بازی بزرگتر باشد که چیده شده.
اما در همین تصاویر چیزهایی است که صرفنظر از صدق و کذبش توجه به آنها جالب است و ورِ توصیفگر هر راوی و قصهگویی را برای نوشتن قلقلک میدهد. مثل چی؟بعد زاویه دوربین که گویی کسی مشغول پاییدن جمع است، صندلیهای ساده جلب توجه میکنند. چیزی شبیه صندلیهای گردوییرنگ دفتر مدیران مدارس دهه شصت. روی نشیمنگاه هر صندلی یک جزوه لاغر سفیدرنگ است که هر مهمان آن را میگشاید و میخواند و همین مستمسک کاربران فارسیزبان در شبکههای اجتماعی برای شوخی شده:
«حزبهای ختم انجیله!؟» به جز این، صف عبور آدمهایی است با پوشش و قد و قوارهای عادی که از مقابل نفرات اول کاخ سفید طوری رد میشوند گویی آنها را ندیدهاند. گویی این آدمها را یکهویی از خیابان جلوی کلیسا آورده باشند داخل. همینقدر زیادی معمولی.
تازه فیلم از جایی جالبتر میشود که دونالد ترامپ رییسجمهور پرحاشیه آمریکا همراه همسرش وارد میشوند. خوشوبشی بین او و همسرش با ردیف پشتسر شکل میگیرد که خیلی هم صمیمانه نیست ولی در نهایت مقاومت طرفین شکسته میشود و برای دستدادن به هم پیشقدم میشوند.
این وسط اَل گورِ دموکرات، جنتلمنانه برمیخیزد و با ترامپ دست میدهد و بعد مایک پنس وسط تردید و ششوبش دستدادن یا ندادن در نهایت با ترامپ و همسرش دست میدهد.کار همینجاها تمام نمیشود. مشخص نیست بین ترامپ و همسرش چه میگذرد که زن شیکپوش پرزیدنت بلند میشود و پایین پالتویش را صاف میکند و روی پاهای برهنهاش میکشد.
حالا باراک اوباما بدون همسرش، با آن قامت کشیده وارد میشود و از بین ردیف صندلیها و جلوی ترامپ عبور میکند - گویی قبلتر جلوی درب ورودی این کلیسا یا محل تجمع همدیگر را دیده باشند و حالا دلیلی ندارند با هم خوشوبش کنند - و با کل آدمهای ردیف پشت دست میدهد. همگی صمیمانه. این وسط اوباما که هرچه میگذرد رفتار و میمیکش شبیهتر از هر زمانی به دنزل واشنگتن میشود با ال گور خیلی گرمتر میگیرد.
با نشستن وی کنار ترامپ، کلید یک فصل بانمک زده میشود: ترامپ و اوباما مثل دو بچهمحصل بازیگوش ته کلاس، تمام مدت مراسم مشغول پچپچ و خندیدن هستند. درباره چی و کی؟ نمیدانیم ولی لاینقطع حرف میزنند و در تمام مواقع این ترامپ است که گردنش سمت اوباما خم است. زبان بدنی به نفع اوباما.
با ورود کامالا هریس رقیب سرسخت ترامپ و نشستنش در ردیف جلوی ترامپ، چشمهای ترامپ را میبینیم که ریز میشوند و با آن بیتفاوتی مخصوص به کامالا مینگرد. انگاری هنوز حسابهای تسویهنشدهای دارد با این زن. این وسط اوباما چیزی میگوید و ترامپ جواب میدهد و کامالا هریس سر میچرخاند تا ببیند پشت سر وی غیبت میکنند یا...باور کنید چیزی جز این به ذهنم نمیرسد.
و همه اینها توسط همان دوربین بازیگوش ثبت میشود. دوربینهایی که از این به بعد بیش از پیش ترامپ و همسرش را دنبال خواهند کرد.