یادداشت| «فرستۀ» فرهنگستان !
معاون فرهنگستان زبان و ادب فارسی با پیشنهاد واژه «فرسته» به جای «پُست»، تلاش دارد تا معادل فارسی برای اصطلاحات فضای مجازی ایجاد کند، ولی این اقدام ممکن است باعث سردرگمی مردم شود.
هفت صبح| چند روز پیش معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفتوگو با رسانهها با بیان اینکه «پُست گذاشتن» از پرکاربردترین اصطلاحات حوزه فضای مجازی است، اظهار کرد: آنچه شما ارسال میکنید، شبیه یک بسته پستی است که هدف آن، رساندن محتوا یا پیام به دیگران برای مشاهده، مطالعه یا دریافت است و این فرایند به نوعی شبیه انتقال مفاهیمی است که در گذشته نیز با ابزار های مختلف انجام میشد، اما امروزه با توسعه فناوری و ابزارهای ارتباطی، این انتقال سریعتر و گستردهتر شده است. وی اضافه کرد: برای ساخت معادل «پُست» از بن مضارع فعل «فرست» که از ریشه فرستادن است، استفاده کردهایم و سپس با افزودن «ه»، از این بن یک اسم ساختهایم که میتواند برای شیء، ابزار یا حتی یک مفهوم مجرد در زبان فارسی به کار رود و نتیجه این فرایند، واژه «فرسته» است که به شکلی ساده و زیبا توانسته است جایگزینی برای کلمه «پست» باشد.
در خصوص این استدلال و این نوع واژهگزینی، ذکر چند نکته حائز اهمیت است: اول آنکه، تاریخچه ظهور واژه «پُست» (به مفهوم ارسال کردن) در زبان فارسی به حدود صد و هفتاد سال قبل باز میگردد. در دوران قاجار و در پی اصلاحات امیرکبیر در اوضاع کشور، او به اصلاح وضع چاپارخانهها پرداخت و با الهام از پیشرفت صنعت پست در کشور فرانسه، تاسیس وزارت پست را به ناصرالدین شاه قاجار پیشنهاد داد و با موافقت شاه قاجار، وزارت پست تشکیل شد. از آن زمان به بعد، واژه پست به طور جدی وارد پیکره واژگان زبان فارسی گردید. با گذشت زمان، مردم روز به روز با این نهاد بیشتر آشنا شدند و از خدمات آن بیشتر بهره بردند، بطوریکه امروزه بسیاری از مردم علاوه بر ارسال مرسولات، برای خرید و فروش انواع کالا نیز از خدمات پست استفاده میکنند. بنابراین در دوره کنونی، این واژه آنچنان رنگ و بو و تابعیت زبان فارسی به خود گرفته که دیگر نمیتوان به چشم یک واژه بیگانه به آن نگاه کرد. گرچه مقصود معاون محترم واژهگزینی فرهنگستان از پست، اداره پست نبوده و مراد ایشان مفهوم پست در فضای مجازی است، ولی ذکر این نکته ضروری است که هر دو مفهوم واژه پست از طریق توسیع معنایی به هم ارتباط دارند. حال چه دلیلی دارد که ما برای یک واژه کاملاً جاافتاده و مقبول، دست به معادل-یابی بزنیم؟ آیا این کار جز سردرگمی برای برخی مردم و فراهم آوردن اسباب مطایبه و مزاح برای برخی دیگر حاصلی خواهد داشت؟ آیا مردم باید اداره پست را هم اداره فِرسته خطاب کنند؟ آیا جمله زیر که تا به امروز اینگونه گفته میشد «رفتم اداره پست، گفتند که بستهات را دادهایم به پستچی» باید به صورت زیر ویرایش و اصلاح گردد؟! «رفتم اداره فِرسته، گفتند که فِرستهات را دادهایم به فِرستهچی»
دیگر آنکه مهمترین اصل در معادلیابی برای یک واژه بیگانه، رعایت اصل زمان طلایی است. اگر یک واژه بیگانه وارد یک زبان شود و با معنی و مفهوم خاص برای مدت طولانی در ذهن و زبان گویشوران زبان مقصد لانهگیری کند، تغییر آن و معادلیابی برای آن کاری عبث و بیفایده و در حکم نوشداری بعد از مرگ سهراب است. مگر میشود ذهن تکتک گویشوران یک زبان را که سالیان متوالی به کاربرد یک واژه با یک مفهوم خاص انس گرفتهاند، تغییر داد و برای آن مفهوم، واژه دیگری تجویز کرد؟ زمان طلایی معادلیابی برای یک واژه بیگانه، زمانی است که هنوز آن واژه وارد زبان عامه مردم نشده باشد؛ به عنوان مثال، امروزه فارسی زبانان بسیار راحت واژه «رمزارز» را به کار میبرند و شاید کمتر کسی بداند که این واژه معادل واژه انگلیسی cryptocurrency است. حتی اگر کسی اصطلاح اصلی انگلیسی آن را هم بداند، نه به کار میبرد و نه اگر به کار ببرد دیگران سخن او را میفهمند. اما اگر واژه «رمز ارز» در بدو امر درست نمیشد و اصطلاح انگلیسی آن برای چند سال بین کاربران رواج پیدا میکرد، چه بسا هیچگاه واژه «رمز ارز» ولو به تجویز و اجبار فرهنگستان در ذهن و زبان مردم جای نمیگرفت. مثال موفق دیگر در این زمینه، واژه «خودپرداز» یا «عابربانک» است که در زمان مناسب به عنوان معادل برای واژه انگلیسی ATM پیشنهاد شد و مردم پذیرفتند، اما چند درصد از مردم واژه «خویشانداز» را به جای «سلفی»، «رایانه» را به جای «کامپیوتر»، «رایانک» را به جای «تبلت»، «دمابان» را به جای «فلاسک»، «دسر» را به جای «پی-غذا»، «برگک» را به جای «چیپس» و «خمیراک» را به جای «پاستا» پذیرفتهاند؟ اگر چه این معادلها همگی خوب و محملِ معنا هستند، اما چون دیر ارائه شدند، مردم اقبالی به استفاده از آنها نشان ندادند. بیشک چنین سرنوشت غمانگیزی گریبانگیر معادلهای زیبا اما دیرساخته «هَفتک» به جای «تیک»، «گِرایه» به جای «تِرِند» و «تَصدانه» به جای «پیکسل» خواهد شد.
نکته سوم در این رابطه این است که فرهنگستان به جای واژه تکهجاییِ «پست»، واژه سههجایی «فِرسته» را برگزیده که این امر در تضاد با اصل اقتصاد زبانی میباشد و در عصری که کاربران فضای مجازی، بخصوص نوجوانان و جوانان، به حداقل تلاش زبانی برای انتقال معنا تمایل دارند، این معادلها را برنمیتابند. از طرف دیگر، وقتی قرارست واژهای به عنوان معادل انتخاب شود، باید دید که آیا این واژه میتواند در ترکیبات مختلف ظاهر شود و نقشهای دستوری همان واژه بیگانه را ایفا کند؟ آیا کاربران به جای جمله «این عکس را پست کن» جمله «این عکس را فرسته کن» را به کار می برند؟!
سخن پایانی اینکه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم زبان فارسی هر روز در معرض ورود واژههای بیگانه در بسیاری از حوزه-هاست و این مسئله امروز در فضای مجازی بسیار پررنگتر از بقیه است. سیل واژههای بیگانهای مانند پست، هشتگ، فیلتر، لایک، پیوی، پروفایل، وایفای، شِر، کپشن، دایرکت، وایرال، سلفی، بیو، ریپورت، بلاک، لایو، نوتیفیکیشن، اینفلوئنسر، آواتار، ایموجی، ویس، بلاگر، آپلود، دانلود، استوری کردن، منشنکردن، تگ کردن، فالو وآنفالوکردن،....آنچنان پیکره زبان فارسی در فضای مجازی را درنوردیده است که هرگونه جراحی و پیوند نابهنگام در خصوص برخی از آنها نه تنها وضعیت موجود را بهبود نمیبخشد، بلکه با ایجاد دوگانگی(وجود دو واژه برای یک مفهوم واحد) شنونده یا خواننده فارسی زبان را در درکِ مفهوم با سردرگمی و مشکل مواجه میکند. این سخن اصلاً بدان معنا نیست که باید دست روی دست گذاشت و اجازه داد زبان زیبای فارسی که میراث نیاکان ما است، در چنگال واژههای بیگانه، زخمی و رنجور بماند، بلکه جان سخن این است اگر قرار است برای هر واژه بیگانه معادلی ساخته شود، این معادل نباید نوشداروی بعد از مرگ سهراب باشد؛ این کار باید قبل از آنکه واژه بیگانه در ذهن و زبان مردم رسوخ کرده باشد، اتفاق بیفتد. به قول شیخ اجل سعدی:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار ز دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست