زندگی روی دور تند

درباره کتاب «زندگی روی دور تند» بریژیت ژیرو
روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی| با موتور از چراغ قرمز رد شد، بر اثر سانحهای ساده، زمین خورد و درجا مرد! خانم بریژیت ژیرو، رماننویس 56ساله الجزایری ساکن فرانسه است که به خاطر نوشتن این زندگینامه، توانست جایزه ادبی گنکور 2022 را از آن خود کند؛ مقصودم کتاب «زندگی روی دور تند» است.
آخرین روزهای زندگی همسرش را روایت میکند؛ زمانی که بیش از 20سال پیش، یعنی سال 1999 بر اثر سانحه تصادف موتورسیکلت کشته شد. او در «زندگی روی دور تند»، آنچه را پس از این اتفاق رخ داده، مرور میکند. 22ژوئن 1999، در شهر لیون فرانسه، کلود، همسر خانم ژیرو که روزنامهنگار و گیتاریست بود، با موتور از چراغ قرمز رد شد، بر اثر سانحهای ساده زمین خورد و درجا مرد!
موتور را از برادرش امانت گرفته بود. 41 سال هم بیشتر نداشت. تصمیم گرفته بود با همسر و پسر کوچکش به خانهای برود که تازه خریده بود. در واقع تصمیم به نقل مکان داشتند که فوت کرد. خانم ژیرو میگوید:
«مدتها بود که میدانستم باید در این مورد کتابی بنویسم؛ کتابی که همزمان داستان عشق من و کلود و حقایق بسیاری را بازگو کند اما تا 20 سال پس از آن روز قادر به این کار نبودم. لازم بود از آن بهقدر کافی فاصله بگیرم.» رمان خانم ژیرو خیلی سریع مورد توجه منتقدان و چندین هیات داوری قرار گرفت.
روایت نویسنده در ابتدا مملو از خشم و پریشانی است: «تصادف، حرکت، تشییع جنازه» بعد شروع میکند به اندیشیدن راجع به سؤالاتی ابدی: «چرا»، «چگونه» و «اگر اینطور نمیشد چه سرنوشتی داشتم؟».
نویسنده روزهای منتهی به تصادف را در 20 سکانس شرح میدهد. او مینویسد: «20 سال از آن روز گذشته و حافظهام بهدرستی کار نمیکند؛ گاهی تو را از دست میدهم و گاه از خودم بیرونت میکنم.» همانطور که نویسنده را در فرایند سوگواریاش دنبال میکنیم، تکتک جزئیات را در تلاش برای معنایابی رویدادها میبینیم؛
نیاز او به گریستن، یافتن دلیلی برای این مصیبت، به علاوه درماندگیاش در برابر این سرنوشت محتوم و دست آخر، مواجه شدنش با چهره جدید اما زشت زندگی. او با مرور جزئیاتی که حتی ربطی به آن واقعه ندارند، انگار عامدانه میخواهد فرایند بهبود خود را به تأخیر بیندازد اما در نهایت همراه با خواننده با گذشتهاش آشتی میکند. کسی چه میداند؟
اگر بریژیت ژیرو با تمام وسواسی که سالها به جانش افتاده بود به عالم نویسندگی برنمیگشت و از آن مهمتر اگر شوهرش را در سال 1999 از دست نمیداد، شاید الان سیزدهمین زنی نبود که طی 120سال گذشته موفق شدند جایزه گنکور را ببرند. عادت ما این است که وقتی فاجعهای رخ نداده، فقط به مسیر پیشرو فکر میکنیم و به افق خیره میشویم اما به محض آنکه مصیبتی اتفاق افتاد، به عقب برمیگردیم تا آن را تسخیر کنیم؛
متخصص ردیابی علت و معلول میشویم، بارها همه چیز را تشریح و کالبدشکافی میکنیم و دوباره از نو تلاش داریم همه چیز را بههم پیوند بزنیم. نویسنده میگوید: «میخواستم همه چیز را در مورد طبیعت انسان بدانم؛ از نیروهای فردی و جمعی مسبب این فقدان، سردر بیاورم».
هدف نویسنده از بیان این سؤالات در این نوستالژی سنجیده آن است که بگوید ما باید خود را با سرعتی که موانع به ما تحمیل میکنند تطبیق دهیم، نه آنکه زور بزنیم و از سر بیحوصلگی به سرعت خواستار نتیجه باشیم؛ تنها در این صورت است که سرنوشت مانند فرشی قرمز پیش پای ما نقش خواهد بست. «زندگی روی دور تند» با ترجمه داود نوابی از سوی نشر «نون» چاپ شده است.