نعرهکشان هواپیما
از بچههای گریان توی پرواز عصبانی نباشید
روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری| یکی از بزرگترین وحشتهای مسافران هر پروازی این است که صندلیشان کنار یک خانواده بچهدار باشد؛ کودکی که بخواهد در طول مسیر بهانهگیری کند و نوزادی که مایل باشد بیهیچ تعارفی بزند زیر گریه.
در حالی که اگر بخواهیم واقعبین باشیم آن بچههای گریان، درون همه مسافران هواپیما زندگی میکنند. بزرگسالانی که تلاش میکنند به رویشان نیاورند چقدر از بلند شدن این پرنده عظیمالجثه میترسند و پیش از هر سفر هوایی به این میاندیشند که ممکن است این آخرین دقایق حیاتشان باشد.
تفاوت آدم بزرگها با کودکان این است که آنها فقط یاد گرفتهاند حقایق درونیشان را بهتر پنهان کنند و اگر قرار بود تظاهر را کنار بگذاریم، هر پروازی پر بود از زنان و مردانِ پا به سن گذاشتهای که با صدای بلند شیون میکنند و فریاد میزنند از این وضعیت بیزارند.
یکی از علائم رشد و بلوغ، آموختن تظاهر است. بزرگسالان موفق آنهایی هستند که بهتر از دیگران توانستهاند ضعفها، افکار و احساسات شکنندهشان را پنهان کنند و در عوض چیزهایی را به نمایش بگذارند که نشان دهنده قدرت، پختگی و هوشمندیشان است.
زیر پوست همه ما کودکی زندگی میکند که خیلی وقتها ترسو و آزرده و نیازمند و بیحوصله است. کودکی که توان مبارزه، تلاش و روی پای خود ایستادن ندارد. کودکی که نیاز دارد در ساعاتی از روز فریاد بزند ترسیده.
نشان دهد خسته و غمگین است. نیاز دارد در آغوش گرفته شود، چشمهایش را ببندد و همه چیز را بسپرد به کسی دیگر؛ تا روی شانههای سرمازدهاش پتویی بیندازد، روحش را سیر کند و راه حلی مطمئن جلوی مشکلاتش بگذارد.
از بچههای گریان توی پرواز عصبانی نباشید. شاید صدای گریه درونی خودمان بلندتر از مال آنها باشد.