کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۱۷۳۵
تاریخ خبر:

منظومه تباه‌شدگان

منظومه تباه‌شدگان

100 قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ: این داستان چهره‌های بدنام محله شهر نو .

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | پری‌ بلنده،‌ اشرف چهار چشم و ثریا ترکه سه نفری بودند که در 21 تیرماه 1358 اعدام شدند. هر سه نفر از چهره‌های بدنام محله شهر نو بودند و به قولی از خانم رئیس‌های مشهور این محله. اسم اصلی پری‌بلنده سکینه قاسمی بود. متولد قزوین.

 

می‌گویند که پدرش او را در نوجوانی در ازای مبلغی به یک پاانداز فروخته بود. ازآن به بعد مسیر زندگی پری تغییر کرده بود. بلند قد بود و ترکه‌ای و به زودی به چهره شناخته‌شده شهر نو بدل شد. خوش سرو زبان بود و از کلمات همچون تیغ و شیشه استفاده می‌کرد. عکسی  افسانه‌ای وجود دارد مبنی‌بر دخالت پری‌بلنده یا همین سکینه قاسمی در کودتای اراذل و اوباش در سال 1332.

 

عکس زنی چماق به دست که در رکاب اتومبیلی قدیمی ایستاده و فریاد می‌کشد و جزو باند شعبان بی‌مخ است. که خب آن زن ملکه اعتضادی است که در دهه سی زن پرطرفدار تهران محسوب می‌شده و با دربار هم زد و بندهای آشکاری داشته و می‌توانسته در چشم به هم زدنی از لباس سنتی ایرانی خارج شود و با موهای رنگ کرده و لباس‌های آلا مد شمع محفل مهمانی‌های مخفی رجال پهلوی شود.

 

یک پری مهم دیگر هم در کودتای 28 مرداد حضور داشته که پروین آژدان قزی بوده که نام اصلی‌اش هم رقیه آزادپور ثبت شده و او کسی بوده که در زندان به ملاقات شعبان جعفری می‌رود و رابط او با بقیه اراذل و اوباش حاضر در کودتای 28 مرداد می‌شود.

 

آژدان قزی بعد از کودتا کلی بروبیا پیدا می‌کند و کارت ویزیت چاپ می‌کند و به پشتوانه شهرت خودش و پدرش (که بازنشسته شهربانی بود) برای معافیت از سربازی و این‌طور کارها کارچاق کنی می‌کرد. در 28 مرداد و کودتا خبری از پری‌بلنده نیست اما خب در افسانه‌پردازی‌های مورخان همه زن‌های بدنام در کودتای 28 مرداد حاضر بوده‌اند.

 

از پری‌بلنده تا پری آژدان قزی تا ملکه اعتضادی و حتی پروین غفاری! برگردیم به داستان پری‌بلنده. او در سال 1350 به دلایلی که نمی‌دانیم به زندان می‌افتد و آنجا اسمش برای زندانیان سیاسی هم به نامی آشنا بدل می‌شود و روایت‌هایی از حاضر جوابی و بی‌چاک و دهنی‌اش منتشر می‌شود.  بعد از خروج از زندان به سال 1352 او دیگر به یک هیولا بدل شده بود.

 

ماشین جذب دختران نوجوان و زنان بی‌شوهر برای سیستم تباه شهرنو. روایت است که او به چهره‌های سیاسی هم سرویس می‌داده که خب من هنوز مدرکی در این مورد ندیده و نخوانده‌ام. در سال 1356  مجله جوانان امروز روی جسارت یکی از خبرنگارهایش ثابت می‌کند که برخی از آگهی‌های جذب منشی و ماشین‌نویس در روزنامه‌ها در واقع ترفند پری‌بلنده برای جذب دختران جوان بوده است.

 

اسکندر دلدم این ماجرا را این‌گونه می‌نویسد: ‌در دفتر مجله جوانان امروز، دختر جوانی به عنوان تلفنچی و منشی تحریریه کار می‌کرد به نام «سلیقه». خانم سلیقه را مامور می‌کنند تا با تلفن مندرج در آگهی روزنامه تماس بگیرد و تقاضای کار کند. خانم سلیقه که به خوبی توجیه شده بود نقشش را خوب بازی می‌کند و جهت مصاحبه حضوری دعوت می‌شود.

 

محمدرضا رفیع‌زاده و کاویانی[خبرنگار و عکاس اطلاعات] هم دورادور و دوربین به دست خانم سلیقه را تحت نظر داشتند.در محل ملاقات با خانم سلیقه، مذاکرات مختصری انجام می‌شود و بدون پرده‌پوشی لب‌کلام را با وی در میان گذاشته و او را دعوت به کار خلاف می‌کنند!

 

شرح این ماجرا همراه با عکس‌های مستند، دوشنبه همان هفته در مجله جوانان امروز چاپ [شد] و معلوم می‌شود پری‌بلنده از طریق دادن آگهی در جراید کشور تعداد زیادی از دختران و زنان جویای کار را فریفته و از طریق پشت‌بام کاباره شکوفه‌نو (در خیابان سی متری) که مشرف به خیابان اول شهرنو بود و استفاده از راه‌پله‌های خانه‌های واقع در شهرنو وارد این محله فساد کرده است.

 

هرچه بود پری‌بلنده در میانه دهه پنجاه مهم‌ترین خانم رئیس قلعه بود.حتی مهم‌تر از سیمین ب.ام.و و اشرف چهارچشم (با نام اصلی زهرا مافی‌ها) و شهلا آبادانی (به جرم حمل موادمخدر در همان سال 58 به دار آویخته می‌شود) و پری سیاه(شش خانه شهرنو را همین پری سیاه اداره می‌کرد و چشم دیدن پری‌بلنده را هم نداشت) و مژگان سوخته (معشوقه قدیم علیرضا پهلوی برادر محمدرضا قبل از مرگش) و منیژه کچل (این یکی شایع کرده بود که فامیل فرح دیباست!)و شیرین سلطانی (ملقب به ناهید که بعدها معلوم شد اصلا ارمنی است) اما اسم اصلی، همین پری‌بلنده بود که در میانه دهه پنجاه وضع مالی خوبی هم به هم زده بود. 

 

در خیابان اول قلعه شهرنو دو خانه بسیار بزرگ داشت. یک خانه هم در سه راه اکبرآباد که نزدیک قلعه بود. در طبقه دوم مجتمع نوساز مهتاب. یک اتومبیل شورولت (مدل ایمپالا) سفید رنگ داشت که با آن سر کار می‌رفت. مشهور است که روی پلاک خانه‌اش  در سه راه اکبرآباد که او و دختر خردسالش زندگی می‌کردند خیلی کوچک نوشته شده بود: قاسمی!

 

قلعه در حادثه 9 بهمن ماه به ‌آتش کشیده می‌شود. در آن زمان 2400 زن در قلعه  کار می‌کردند.هرچند در موقع یورش، ‌اکثر این زن‌ها قلعه را خالی کرده بودند. در آن غروب قلعه به همراه آبجوسازی شمس و کاباره شکوفه نو در آتش می‌سوزند. 

 

کدخبر: ۵۵۱۷۳۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر