مسیر سبز یا سراب؟ | بورس در آستانه ۳ میلیونی شدن

چه عواملی میتواند شاخص را به ۳ میلیون برساند؟
هفت صبح| شاخص کل بورس تهران پس از یک دوره رکود و نوسانات فرسایشی، این روزها بار دیگر صعودی شده و توانسته از مرز ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار واحد عبور کند؛ سطحی که برای بسیاری از فعالان بازار، یک آستانه روانی مهم تلقی میشود. اکنون چشمها به عبور از سقف تاریخی ۳ میلیون واحد دوخته شده؛ عددی که تاکنون تنها یکبار در تابستان ۱۳۹۹ آن هم در اوج تب بورس، لمس شده بود اما اینبار وضعیت چگونه است؟ آیا بازار سرمایه ایران در آستانه یک صعود واقعی قرار دارد یا با تکرار خاطرات تلخ سقوط مواجه خواهیم شد؟
تفاوت امروز با سال ۱۳۹۹
در سال ۱۳۹۹ رشد شتابان بورس در بستری از انتظارات تورمی شدید، رشد افسارگسیخته نقدینگی و افزایش بیسابقه مشارکت حقیقیها رقم خورد. اما در سال 1404، شرایط اقتصادی و سیاسی کشور متفاوت شده است. در حالی که نرخ ارز آزاد طی روزهای اخیر روندی کاهشی داشته، انتظارات تورمی نیز تا حدی کنترل شده و از التهاب عمومی در بازارها کاسته شده است.
این در حالی است که گزارشهای مالی اغلب شرکتها هنوز در مرحله انتشار قرار دارند و بازار منتظر دریافت اطلاعات بنیادی جدید برای جهتگیری بعدی است. با این حال عواملی مانند رشد قیمت جهانی برخی کالاهای پایه از جمله نفت، مس و آلومینیوم، افزایش نسبی ارزش صادرات غیرنفتی و برخی سیاستهای حمایتی دولت از بورس (نظیر عرضه بلوکی، کنترل نرخ بهره و تسهیل در بازار بدهی) موجب شدهاند که بخشی از سرمایهها مجدداً به سمت بازار سهام حرکت کنند. در واقع ثبات، عامل اصلی جذابیتبخشی به بازار سرمایه است.
چه عواملی میتواند شاخص را به ۳ میلیون برساند؟
بررسی روندهای جاری بازار نشان میدهد که برای عبور موفق از مرز ۳ میلیون و حفظ آن، بازار نیازمند تحقق حداقل دو پیششرط مهم است.ورود نقدینگی تازه و معنادار از سوی سرمایهگذاران حقیقی: در حال حاضر، نقش حقیقیها در رشد بازار همچنان محدود است و عمده تحرکات توسط بازیگران حقوقی صورت میگیرد. بدون اعتمادسازی عمومی و ورود سرمایههای خُرد، تداوم رشد دشوار خواهد بود.ثبات در بازار ارز و سیاستگذاری اقتصادی: نوسانات ناگهانی در نرخ ارز یا اتخاذ تصمیمات غیرقابل پیشبینی در حوزه سیاستهای پولی و مالی، بار دیگر بازار را به فاز بیاعتمادی بازمیگرداند.
خوشبینیها و تردیدها
در شرایط کنونی، خوشبینیها به رشد بازار عمدتاً بر پایه بهبود قیمتهای جهانی، امید به کاهش فشارهای بینالمللی و اصلاح نسبی در ساختار سیاستگذاری است. اما تردیدها نیز جدی است؛ بهویژه با توجه به کمرمق بودن معاملات در بسیاری از نمادها، ضعف نقدشوندگی در برخی صنایع و ناهمگونی رشد شاخص با عملکرد عملیاتی شرکتها.
به بیان دیگر، بازار هنوز در مرحلهای قرار دارد که با هر خبر مثبت، رشد میکند و با هر ابهام، وارد فاز اصلاحی میشود. در چنین فضایی، سرمایهگذاران باید با دقت و تحلیل بیشتری اقدام به خرید یا فروش کنند. البته مرور نقدینگی جدید به بازار توسط حقیقیها که روز گذشته معادل 4.3 همت بود، نشاندهنده اشتیاق جدید برای فعالیت در بازار سرمایه تلقی میشود.
صندوقهای طلای بورسی زیر سایه کاهش دلار آرامش بازار؛ فرصت یا هشدار؟
در سوی دیگر بازارهای مالی، صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا نیز روزهای خاصی را سپری میکنند. با کاهش نرخ ارز و تحولات جزئی قیمت طلای جهانی، قیمت گواهیهای سکه در بورس کالا نیز افت کرده و همین موضوع سبب شده ارزش خالص دارایی NAV صندوقهای طلا پایینتر بیاید. در نگاه اول، این اتفاق به معنای رکود و بیرمقی در بازار طلاست؛ اما از زاویه دیگر، میتوان آن را فرصتی برای خرید کمریسک در کف قیمتی در نظر گرفت.
سرمایهگذاران محتاط میتوانند در شرایط کنونی، واحدهای این صندوقها را با انحرافی منفی نسبت به NAV خریداری کنند، یعنی در قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی. برای سرمایهگذاران میانمدت و بلندمدت، نگهداری بخشی از سبد در قالب صندوقهای طلا همچنان منطقی است؛ بهویژه اگر چشمانداز بلندمدت برای نرخ ارز همچنان افزایشی تلقی شود یا شوکهای تورمی در آینده محتمل باشد. البته از ناشران این بخش انتظار میرود کاهش قیمت اسمی نسبت به بازار طلای عمومی کشور را از طریق سبدگردانی و ابطال بخشی از گواهیها، کنترل کنند تا این شکاف، برطرف شود. اهمیت این اقدام، در حفاظت از اعتماد عمومی به صندوقهای طلا، در مقایسه با نگهداری شخصی قطعات واقعی طلا است.