گره از گمرک باز شد؛ چرخ تولید چرخید

بسیاری از کارخانههایی که تعطیل بودند، حالا با سه شیفت کامل در حال فعالیت هستند
هفت صبح| ساعت سه و سیوپنج دقیقه بامداد. سالن قطعهبندی گوشت در یکی از بزرگترین کارخانههای صنایع غذایی تهران، غرق نورهای سفید مهتابی و صدای بیوقفه دستگاههاست. برخلاف هفتههای پیش که شیفت شب بهندرت فعال میشد، حالا سالن سرد کارخانه از جنبوجوش کارگرانی پر است که آرام و دقیق، مرغ، بوقلمون و گوشت گرم گوسفند و گوساله تازه را قطعهقطعه، بستهبندی و آماده ارسال به بازار میکنند.
کارگری جوان که از میان بوی گوشت تازه بیرون میآید، زیر لب میگوید: بالاخره برق آمد و ما کارگران ذخیره شیفت شب، به کار دعوت شدیم. او و صدها نفر دیگر، شبها را بیدارند تا سحرگاه، کامیونهای حمل مواد غذایی به سمت شهرهای مختلف حرکت کنند. کارخانهای که تا دو هفته پیش نیمه تعطیل بود و بخشی از کارگرهایش به مرز اخراج رسیده بودند، حالا با سه شیفت کامل فعالیت میکند و برای تأمین نیاز بازار، تمام ظرفیت خود را بهکار گرفته است.
آزادسازی ۷۴ هزار تن کالای اساسی؛ حرکتی که باید زودتر انجام میشد
پریروز، ۷۴ هزار تن کالای اساسی شامل گندم، برنج، شکر، روغن خام، کنجاله سویا، ذرت و نهادههای دامی از انبارهای گمرکی کشور ترخیص شد. این عدد در میان کارشناسان اقتصادی بهعنوان یکی از بزرگترین عملیاتهای رهاسازی کالا در ماههای اخیر شناخته میشود؛ اقدامی که دیر هنگام اما ضروری بود.
ماههاست بسیاری از این کالاها به دلیل مشکلات ثبت سفارش، تخصیص ارز، یا رویههای بوروکراتیک گمرک، پشت درهای بسته مانده بودند. کارخانجات تولیدی با قفسههای خالی انبار و خط تولید نیمهتعطیل، فقط نظارهگر مانده بودند. اما اکنون با دستور ویژه ستاد اقتصادی دولت و بسیج مشترک گمرک، بانک مرکزی و وزارت جهاد کشاورزی، ترخیص این کالاها در اولویت فوری قرار گرفت.یک ترخیص کار گمرکی در گفتوگوی کوتاه تلفنی با خبرنگار ما تأیید کرد: بسیاری از کالاهایی که ماه ها معطل مانده بود، با حذف موانع غیرضروری ظرف کمتر از ۲ روز ترخیص، بارگیری و روانه تهران شد.
برق هست؛ چرخ میچرخد
اگرچه قطعی برق صنایع غذایی در هفتههای گذشته به معضلی جدی تبدیل شده بود، اما حالا با دستور مستقیم وزارت نیرو، سهمیه برق صنایع حساس غذایی افزایش یافته و بسیاری از کارخانهها که قبلاً تنها در یک شیفت فعالیت داشتند، حالا حتی به سراغ شیفت شب هم رفتهاند.
یک کارخانه بستهبندی حبوبات که ماه گذشته بهدلیل خاموشیهای گسترده روزانه تنها ۵ ساعت امکان تولید داشت، حالا گزارش داده که با تأمین پایدار برق، تولید شبانه را از سر گرفته و موجودی انبار خود را دو برابر کرده است. حالا که برق برگشته، بازار آرام تر میشود. اما سوال اصلی همچنان باقی است: چرا باید به شرایط خاص برسیم تا این کارها انجام شود؟
بازار، نفس راحتی کشید
نشانههای تغییر در خیابانهای شهر هم دیده میشود. در فروشگاههای زنجیرهای، بسیاری از اقلام پرتقاضا مثل روغن خوراکی، برنج هندی، شکر و حتی شیرخشک نوزادان که هفته گذشته کمیاب بودند، حالا دوباره در قفسهها به وفور دیده میشوند.
بررسی میدانی در فروشگاههای زنجیرهای تهران نشان میدهد که صفهای طولانی صبحگاهی برای خرید برخی کالاهای اساسی، تا حد زیادی کوتاه شده و حتی در برخی مناطق، عرضه بیشتر از تقاضا شده است.یکی از فروشندگان قدیمی میدان مولوی میگوید: دیشب به اندازه فروش دو سه ماه روغن آورند. حالا میتوانم به همه مشتریان، هر چقدر که بخواهند روغن بدهم.
تدابیر بحران، یادآور ظرفیت مغفول کشور
همزمانی این بهبودها با تشدید تنشهای نظامی، این احساس را تقویت کرده که بسیاری از گرههای اقتصادی ما، در اصل بهخاطر کمبود منابع یا تحریم نیست، بلکه از جنس سوءمدیریت، بیتدبیری و فرسایش بروکراتیک است.چرا وقتی کشور در شرایط صلح و ثبات است، همین انبارها ماهها بسته میمانند؟ چرا برق صنایع در تابستان به بهانه کمبود، قطع میشود، اما در شرایط خاص، میتوان برایش راهکار پیدا کرد؟
چرا بانک مرکزی برای تأمین ارز وارداتی ماهها تعلل میکند، ولی در یک هفته بحرانی، همین کار را در ۷۲ ساعت انجام میدهد؟
پاسخ این سؤالها از جنس فنی نیست. آنچه امروز در کارخانههای قطعهبندی گوشت یا در انبارهای بستهبندی حبوبات رخ داده، به ما میگوید: توان اجرایی هست، ظرفیت فنی هست و هماهنگی ممکن است. ولی چرا فقط وقتی اضطرار باشد؟
مردم فقط در جنگ، مستحق آرامش نیستند
دولت امروز ثابت کرد که میتواند، اما مردم میپرسند: چرا این توان، این سرعت و این نظم، نباید همیشه جاری باشد؟
چرا مردم فقط در زمان بحران یا جنگ، باید طعم مدیریت درست و پاسخگو را بچشند؟
چرا نباید بهجای «بسیج اضطراری»، نظامات اجرایی بهگونهای طراحی شوند که حتی در شرایط عادی هم این سطح از پاسخگویی، عادی باشد؟
شاید پاسخ نهایی در بازمهندسی ساختار اقتصاد دولتی، در چابکسازی زنجیرههای تصمیمگیری،گ و در تربیت مدیرانی باشد که «پیشبینی و پیشگیری» را جایگزین «عکسالعمل اضطراری» کنند.
و فردا...
امشب، باز هم شیفت شب کارخانه فعال است. کارگرها دستکش به دست دارند. کامیونها روشناند. فروشگاهها جنس دارند. اما سؤال اصلی همچنان بیپاسخ است: آیا این اتفاق، نقطه شروع اصلاحات پایدار است یا فقط یک مسکن موقتی در لحظه درد؟ فردا روشن خواهد کرد.