نسخه تثبیتیها شفا میدهد؟
بررسی همه جانبه حرفهای قدیمی یاسر جبرائیلی که دوباره سر زبانها افتاده است
هفت صبح| چند روز است که دوباره نرخ دلار در حال زدن تمام رکوردها است و دائما به شکل صعودی کانال عوض میکند.
این وضعیت که گفته میشود ناشی از ناآرامیهای منطقهای و مسائل غیر اقتصادی است به یک دلیل خیلی خوب تبدیل شده برای تکرار حرفهای گروهی که به تثبیتیها معروف هستند و چهرههایی مانند یاسر جبرائیلی در راس آنها قرار دارند.
برای اینکه بدانید این گروه کم تعداد تا چه اندازه قدرتمند هستند و دولت چقدر زیر فشار ایدههای آنها مقاومت کرده است، همینقدر در جریان باشید که عدهای میگویند زمزمه استیضاح یا استعفای وزیر اقتصاد به دلیل کنترل نکردن نرخ ارز، تحت فشار همین گروه راه افتاده است.
حرفهای قدیمیاما همیشگی
ویدئوی داغ شده از یاسر جبرائیلی که حتی رسانههای رسمیهم آن را طی همین چند روز با عنوان «پشت پرده افزایش نرخ دلار» منتشر میکنند، اصلا جدید نیست و به حدود یک سال پیش بر میگردد یعنی اردیبهشت ۱۴۰۲ و مناظره با مهدی طغیانی در برنامه جهانآرا اما از نظر کسانی که مدافع تثبیت نرخ ارز هستند این حرف برای این روزها هم کار میکند و آنچه جبرائیلی افشا میکند میتواند دلیل افزایش نرخ دلار در همه دورانها باشد.
جبرائیلی در این ویدئو میگوید که ما در سال ۱۴۰۱ نزدیک به ۵۳ میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشتهایم. پول صادرات غیر نفتی هم که آمده در سامانه نیما و وقتی نرخ دلار نیمایی از اول تا آخر سال از ۲۸ هزار تومان رسیده به نزدیک ۳۸ هزار تومان یعنی صادر کنندههای غیر نفتی بدون اینکه زحمت خاصی کشیده باشند به ازای هر دلار ده هزار تومان و در مجموع ۵۳۰ هزار میلیارد تومان اضافه گذاشتهاند به جیبشان و از آن طرف نرخ کالاهای وارداتی هم ده هزار تومان گرانتر شده و تاوانش را مردم دادهاند.
او بعد هم این ۵۳۰ هزار میلیارد را تقسیم بر ۸۵ میلیون ایرانی کرده و گفته از جیب هر ایرانی ۶ و نیم میلیون تومان برداشته شده و سر از جیب صادر کننده در آورده است. در نهایت هم به این نتیجه رسیده که همین صادر کنندههای غیر نفتی یعنی شرکتهای بزرگ مانند فولاد، مس، پتروشیمیو... هستند که تلاش میکنند نرخ ارز بالا برود تا این سودها را بگذارند در جیبشان بدون اینکه بلایی که سر مردم میآید برایشان مهم باشد.
جبرائیلی از حمله به صنایع بزرگ یک هدف را دنبال میکند و آن بازگشت ارز ترجیحی است اما اینبار به نرخ ۲۸هزار و ۵۰۰ تومان. موضوعی که تا الان دولت در برابر آن مقاومت کرده است. اگر حرفهای او از نظر شما هم منطقی است بد نیست مواضع کارشناسان را در این مورد بدانید.
عددهای درهم و برهم
در همان برنامه علی طغیانی که استاد اقتصاد علامه و نماینده اصفهان در مجلس است در جواب جبرائیلی میگوید که حرفهایش به سفسطه شبیه است آن هم به چند دلیل.
اول اینکه بخش عمده صادرات غیر نفتی یعنی چیزی در حدود ۶۰ درصد این صادرات که جبرائیلی رقمش را ۵۳میلیارد دلار اعلام میکند به گاز، میعانات گازی، فرآورده نفتی و... بر میگردد که همگی دولتی هستند و دلارهای حاصل از آن مانند فروش نفت به دولت بر میگردد اما گذشته از آن سوال مهمیکه طغیانی مطرح میکند این است که صاحبان بقیه صادرات غیر نفتی چه کسانی هستند؟
همان شرکت ملی مس، پتروشیمیها، تولید کنندههای بزرگ فولاد و... مالکان شخصی دارند یا به نوعی دولتی محسوب میشوند و عواید حاصل از فروش آنها در نهایت به نهادهای عمومیو دولتی بر میگردد؟
طغیانی شرکت ملی مس را مثال میزند و میگوید که مالکان آن ۴۵ میلیون بازنشسته تامین اجتماعی و ۶۰ میلیون دارندههای سهام عدالت هستند. او میگوید که اگر هم سود کلانی نصیب این صادرکنندهها شود در نهایت منجر به رونق تولید خواهد شد.
برای این حرفش مثال هم میزند و نشان میدهد که هر وقت فشار دولت برای سرکوب نرخ ارز کمتر شده چطور تولید محصولات صادراتی افزایش پیدا کرده و این پول رونق صنایع پایین دستی را هم رقم زده است و هر وقت نرخ ارز سرکوب شده آنچه در نهایت به دست آمده رکود تولید محصولات صادراتی، معاملات پشت پرده، نگه داشتن دلارهای صادراتی خارج از مرزها و... بوده است.
جالب این است که جبرائیلی در تمام طول این مناظره در جواب این انتقادها میگوید که حاکمیت باید با نظارت بیشتر و تعیین تنبیههای لازم جلوی کاهش تولید و سایر مشکلات ناشی از ارز ترجیحی را بگیرد تا جایی که همان موقع خیلی از کاربران شبکههای اجتماعی ایده فشار به تولید کنندهها را به فشار دولت شوروی برای تولید هرچه بیشتر محصولات کشاورزی در مزارع اشتراکی تشبیه میکردند که در نهایت قحطی بزرگ اوکراین و به طور کلی گرسنگی همیشگی بخش بزرگی از مردم شوروی را رقم زد.
اگر خوب بود چرا نماند؟
گروه دیگری از کارشناسان در واکنش به حرفهای جبرائیلی که مدتها است آنها را تکرار میکند این سوال را میپرسند که اگر ارز ترجیحی یعنی همان دلار ۴۲۰۰ تومانی خوب بود چرا باقی نماند و دولت با وجود همه خطرات و فشارهای سیاسی که این کار برایش داشت آن را حذف کرد؟
جبرائیلی و همفکرانش در جواب میگویند که این تصمیم ناشی از فشار نئولیبرالها و سرمایهدارها از جمله همان صادرکنندهها بوده که ذی نفع این ماجرا بودهاند اما اهالی اقتصاد سعی میکنند به او یادآوری کنند که ارز ۴۲۰۰ تومانی فقط در همان سال آخر اجرا، ۳۶۰ هزار میلیارد تومان رانت ایجاد کرد که اگر آن را تقسیم بر همان ۸۵ میلیون مردم ایران کنیم بسیار بیشتر از نفری ۶ میلیون تومان خواهد شد.
ضمن اینکه تامین ارز ترجیحی چنان برای دولت غیرممکن شده بود که مطالبات وارد کنندههای کالاهای اساسی از جمله نهادههای دامی، دانههای روغنی، مواد اولیه تولیدکنندهها و... برای ماهها بدون جواب میماند و این موضوع تاثیر مستقیم خودش را نه تنها روی رکود تولید میگذاشت که در افزایش قیمتها هم قابل مشاهده بود.
نسخه جبرائیلی و هم فکرانش در برابر این موضوع هم باز بگیر و ببنند و نظارت ببشتر روی تولید کنندهها است به این صورت که ببیند کدام تولید کننده چقدر ارز ترجیحی گرفته، چقدر تولید کرده و بعد محصولش را به چه نرخی فروخته است. ضمن اینکه باید پیگیری کند که صادرکنندهها ارز حاصل از صادرات را دقیقا به دولت دادهاند یا نه. موضوعی که از دیدگاه مخالفان او غیر ممکن است و اساسا اگر ممکن بود در تمام دوران احمدی نژاد، روحانی، اوایل رئیسی و هر کس دیگری که در طول تاریخ خواسته اینطور بازار را پلیسی مدیریت کند، جواب میداد.
بازار داخلی یا بازار سیاه؟
جبرائیلی یک جای دیگر هم یقه تولید کنندهها و صنایع بزرگ را میگیرد و همزمان با حمله به آنها، بورس کالا را هم نشانه میگیرد. آنجا که میگوید آنها محصولاتشان را با همان قیمتی که در بازارهای جهانی میفروشند به بازار داخلی میآورند بنابراین هرچه نرخ دلار بالاتر برود به نفع آنها خواهد بود که هزینههایشان ریالی و درآمدشان دلاری است.
در این بین تولید کنندههای میانی در بستری مانند بورس کالا مجبور به خرید فرآوردههای پتروشیمی، سیمان، فولاد و... به قیمت جهانی هستند در حالی که در کشوری نفت دارد قیمتها باید با قیمت جهانی فرق داشته باشد و تولید کنندهها از این مزیت بهره مند باشند.
او و همفکرانش میگویند که به همین دلیل بورس کالا باید تعطیل شوند و تولیدکنندههای بزرگ مانند فولادیها، پتروشیمیها و... مجبور باشند محصولاتشان را با همان نرخ مصوب دلار که دولت تعیین میکند بفروشند.
مخالفان اما میگویند این راه هم قبلا طی شده و نتیجهاش کمبود محصول در بازار، رونق گرفتن بازار سیاه، رانت گسترده و رکود تولید بوده است.
کارشناسان میگویند که چیزی به نام قیمت جهانی وجود ندارد و آنچه در واقع وجود دارد قیمت «واقعی» است که در بازار کشف میشود چه دولت بخواهد چه نخواهد. این قیمت هم تابع خیلی عوامل است و وجود بسترهایی مانند بورس کالا فقط کاری میکند که معاملات شفاف باشد و رانت و بازار سیاه کمتر شود نه اینکه محصول واقعا به قیمت ارزان به دست تولید کنندههای میانی برسد.
واقعیت افزایش نرخ چیز دیگری است
نکته دیگری که مخالفان حرفهای جبرائیلی به آن اشاره میکنند این است که او و به طور کلی طرفداران تثبیت نرخ ارز تلاش میکنند که بگویند تورم تحت تاثیر دلار اتفاق میافتد و اگر قیمت آن را ثابت نگه داریم تورم هم کنترل شده است اما به اعتقاد آنها این آدرس غلط دادن است و در واقع خود افزایش نرخ دلار معلول همان آفتهایی است که بقیه اقتصاد ایران را تهدید میکند مانند استقراض از بانک مرکزی بعد از کسری بودجه، تحریم، مسائل سیاسی و بین المللی که همگی انتظارات تورمیایجاد میکنند.
مخالفان جبرائیلی میگویند همانطور که سالها سرکوب نرخ ارز به روشهای مختلف نتوانست نرخ دلار و در کنار آن تورم را مهار کند، اجرای دوباره این نسخه هرچقدر هم پلیسی، ضابطه مند با جدیت و... نمیتواند راه به جایی ببرد و فقط رانت جدید برای برخورداران از ارز دولتی ایجاد میکند و تولید را بیشتر از گذشته به سمت رکود میبرد.