خواستگاران ثروتمند آبی و قرمز
غولهای دولتی و نیمه دولتی قرار است مالک دوتیم بزرگ پایتخت شوند.
روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی| سهشنبه هفته آینده یعنی ۱۲ دی ماه ۵۱درصد از سهام پرطرفدارترین تیمهای فوتبال ایران به فرابورس میروند تا ۵۱درصد سهامشان به شکل بلوکی عرضه شود. عرضه بلوکی هم یعنی عرضه یکجا و هر متقاضی که موفق به خرید این سهم بزرگ شود یعنی با داشتن بیشتر از ۵۰درصد از سهم این دو باشگاه، مالک اصلی آنها خواهد بود.
شاید تا اینجای خبر آنقدر برایتان تکراری باشد که به سختی حوصله خواندنش را داشته باشید چون نزدیک به ۱۵سال است که این دو باشگاه قرار است به شکلهای مختلف خصوصی شوند و حتی یکبار هم برای آنها مزایده برگزار شد اما در نهایت اعلام شد که هیچکدام از شرکتکنندهها در مزایده برنده نشدهاند.
یکبار دیگر هم بعد از کلی فراز و نشیب و بررسی متقاضیها اعلام شد که اهلیت هیچکدام از شرکتهای حقوقی و اشخاص حقیقی که میخواهند این دو تیم را بخرند ثابت نشده است تا اینکه بالاخره بحث عرضه این تیمها به بورس پیش آمد. خیلیها میگویند اینبار هم چشمشان آب نمیخورد که در نهایت استقلال و پرسپولیس واگذار شوند .
اما عده دیگری میگویند چون اینبار شکل واگذاری فرق میکند،یعنی چون واگذاری بورسی است و متقاضیها هم کلهگندههای اقتصاد ایران هستند شاید اتفاق متفاوتی بیفتد. به همین دلیل بد نیست ببینیم اسم چه شرکتهایی در میان است و با توجه به شرایط اقتصادی هر کدام شانس آنها برای مالکیت عمده سهم دو تیم اصلی تهران چقدر است.
ورود پر قدرت یک نفتی
اتفاقی که اینبار واگذاری سهام عمده استقلال و پرسپولیس را کمی متفاوت میکند ورود یک غول نفتی بزرگ به این بازی است یعنی هلدینگ نفتی خلیجفارس که بعید است اگر واقعا دست روی یکی از این دو تیم گذاشته باشد، شرکت دیگری بتواند حریف آن باشد اما این غول نفتی آبیها را میخواهد یا قرمزها؟
پیش از این گفته میشد این هلدینگ خواهان خرید سهام استقلال است اما حالا زمزمههایی شنیده میشود که مسئولان هلدینگ خلیجفارس بیمیل نیستند که برای خرید سهام پرسپولیس پیشقدم شوند. میدانیم که در اینباره تصمیمگیری در سطح کلان این هلدینگ انجام خواهد شد و بعید است قبل از ۱۲دی ماه ما به روشنی بفهمیم که این تصمیم چه بوده است.
اما تا همین جا حمله هواداران استقلال به این شرکت شروع شده و حتی دستکاریهایی در صفحه ویکیپدیای آن انجام دادهاند که در کلکل و حمله دست پیش را داشته باشند اما آنچه هلدینگ خلیجفارس را یک گزینه خیلی خوب برای خریداری یکی از این دو تیم میکند وضعیت مالی خیلی خوب آن است.
کافی است به شرکتهای زیرمجموعه صنایع پتروشیمی خلیجفارس نگاه کنید: شرکت مدیریت توسعه صنایع پتروشیمی(پیدمکو)، پتروشیمی بندرامام، پتروشیمی اروند، پتروشیمی تندگویان، پتروشیمی نوری، فجر انرژی، پتروشیمی بوعلی، مبین انرژی، پتروشیمی ایلام، پتروشیمی کارون، پتروشیمی پارس، عملیات غیرصنعتی پاسارگاد
پالایشگاه گاز یادآوران که به پالایشگاه گاز هویزه خلیجفارس تغییر نام داده، پالایشگاه گاز بیدبلند خلیجفارس، پترول، پتروشیمی ایلام، پتروشیمی ارومیه، پتروشیمی لردگان، پتروشیمی خوزستان، شرکت تامین سرمایه خلیجفارس، شرکت سرمایهگذاری مدبران اقتصاد، طرح پلیمر گچساران، طرح پتروشیمی صدف، طرح پتروآرمند لردگان.
همانطور که دیدید فقط ۱۳ پتروشیمی بزرگ کشور زیرمجموعه هلدینگ خلیجفارس هستند و عجیب نیست که این مجموعه در سال ۱۴۰۱ نزدیک به ۱۴میلیارد دلار درآمد داشته است که حساب و کتاب ریالی آن با خودتان اما حرکت این هلدینگ هم کاملا رو به جلو است و در سال ۱۴۰۱ به طور میانگین ۲۰درصد سود سهام شرکتهای مختلفش در بورس بوده است.
خبرهای خوبی هم از سرمایهگذاریهای جدید هلدینگ خلیجفارس به گوش میرسد مثل اینکه آنها قرار است به زودی در سه میدان نفتی و گازی جدید سرمایهگذاری کنند و وعده بازدهی خیلی بیشتر به سهامدارانشان میدهند. پس هلدینگ خلیجفارس میتواند یک گزینه خوب برای مالکیت یکی از تیمهای فوتبال تهران باشد مخصوصا که میدانیم رقیب او با یک مشکل جدی روبهرو است.
شستا، یک مورد عجیب
شستا یا همان شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی یکی دیگر از بازیگران واگذاری استقلال و پرسپولیس است و گفته میشود که اسم آن بیشتر به عنوان متقاضی خرید استقلال شنیده میشود اما در مورد شستا چند مشکل وجود دارد که میتواند کار را سخت کند و شاید اصلا پای این شرکت به رقابت برای خرید سهم ۵۱درصدی هیچکدام از این باشگاهها باز نشود.
اولین مشکل این است که شستا مالک ۵۰درصد سهام ذوبآهن اصفهان است و این یعنی اگر مالک یک تیم دیگر هم شود، مالکیت مشترک آن را با تیم ذوبآهن اصفهان خواهد داشت و این میتواند از نظر قانونی مشکلاتی ایجاد کند. گفته میشود که این مانع در دست بررسی است اما جدا از آن شستا یک مشکل دیگر هم دارد.
همین حالا که اسم آن بهعنوان خریدار یکی از دو تیم به میان آمده عده زیادی لب به اعتراض باز کردهاند که چرا وقتی میدانیم این تیمها با سیاستهای فعلی زیانده هستند باید کاری کنیم که زیان آنها بیفتد به گردن شرکتی که مسئولیتش حفظ ارزش سرمایههای کارگران است و باید از منافع کارگران و بازنشستههای تامین اجتماعی حفاظت کند. آنها میپرسند که چرا هزینههای یک باشگاه فوتبال باید از جیب کارگران برود؟ اما واقعا هزینههای باشگاهداری در درآمدهای شستا رقم خاصی حساب میشود؟
شستا آنقدر بزرگ است که نه تنها ۱۶۶شرکت زیرمجموعه دارد بلکه ۹ شرکت هلدینگ را در خودش جا داده. شرکت سرمایهگذاری نفت، گاز و پتروشیمی تأمین تاپیکو، شرکت پالایش نفت ستاره خلیجفارس، شرکت پتروشیمی فناوران، پتروشیمی خراسان، پتروشیمی غدیر، پتروشیمی آبادان، پتروشیمی فارابی، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و شرکت ملی نفتکش ایران فقط بخش کوچکی از این دارایی هستند.
طبق آخرین آمارهایی که وزارت رفاه منتشر کرده این شرکت در سال گذشته بیشتر از ۵۴۴ هزار میلیارد تومان درآمد داشته است و رقیب خیلی بزرگی برای هلدینگ خلیجفارس بر سر تصاحب یکی از تیمهای پایتخت است، البته به شرط اینکه مانع قانونی وجود نداشته باشد.
اپراتورهای مالک به جای اسپانسر
میدانیم که همراه اول و ایرانسل مدتهاست که بهعنوان یکی از اصلیترین اسپانسرهای تیمهای فوتبال در این زمینه فعالیت میکنند و بخش بزرگی از هزینههای تیمها را میپردازند اما حالا گفته میشود که آنها میخواهند این جایگاه را تغییر دهند و به عنوان مالک استقلال و پرسپولیس وارد میدان ورزش شوند.
البته اگر پای قدرت مالی در میان باشد بعید است که آنها بتوانند شرکتهایی مانند هلدینگ خلیجفارس یا شستا را شکست دهند اما به هر حال ممکن است معادلات به سمتی پیش برود که آنها هم شانسی داشته باشند اما وضعیت مالی آنها برای قبول چنین هزینه بزرگی چطور است؟
شرکت ارتباطات سیار ایران که آن را با نام تجاری همراه اول میشناسیم یکی از شرکتهای زیرمجموعه مخابرات ایران است. گزارش سالانه همراه اول نشان میدهد که درآمدهای عملیاتی این شرکت در سال مالی ۱۴۰۱ بیش از ۳۸هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به دوره مشابه قبلی ۳۰درصد افزایش داشته است.
البته میدانیم که همراه اول بدهی کلانی هم دارد و حتی گفته میشود که مجموع بدهیهای این شرکت چیزی بیشتر از ۴۰هزار میلیارد تومان است. ایرانسل که بعد از همراه اول، بزرگترین اپراتور تلفن همراه و اینترنت در ایران است در سال 1401 بیش از 29/5 هزار میلیارد تومان درآمد عملیاتی ثبت کرده که نسبت به سال قبل رشد ۳۴درصدی نشان میدهد.
غیر از درآمد و وضعیت مالی، یکی از اصلیترین مشکلات مالی اپراتورها مقاومت دولتهای مختلف در مورد افزایش تعرفههای اینترنت در ایران است. در حالی که مصرف رو به افزایش کاربران ایرانی، در صورت واقعی بودن قیمتها میتواند به سودهای سرسامآور برای اپراتورها منجر شود اما سرکوب قیمت از سوی دولت با دلایل مختلف وضعیت اپراتورها را پیچیده کرده است با این وجود بعید است که آنها از پس اداره تیمهای فوتبال برنیایند اگر بنابر برنده شدن آنها باشد.
ایرانخودرو و سایپا، مثل همیشه
جالب اینکه باز هم اسم دو شرکت بزرگ خودروسازی بین متقاضیان خرید استقلال و پرسپولیس دیده میشود چراکه آنها از قدیمیترین متقاضیان این دو تیم هستند. وقتی در سال ۹۴ همه چیز تا پای مزایده این تیمها خوب پیش میرفت اسم شرکت سرمایهگذاری سمند که زیر نظر ایرانخودرو است
برای خرید باشگاه استقلال و شرکت استیلآذین ایرانیان، بهنام پیشروی کیش و نیوان ابتکار از زیرمجموعههای شرکت سایپا برای خرید پرسپولیس شنیده میشد اما در نهایت اعلام شد که هیچکدام از آنها برنده نشدهاند. حالا باید دید که آیا این شرکتها اینبار میخواهند به صورت مستقیم وارد رقابت شوند و اگر چنین باشد اینبار چقدر شانس خواهند داشت؟
از وضعیت مالی آنها هم پرسیده باشید باید بگوییم که به اعتراف خودشان وضعیت اصلا تعریفی ندارد. در گزارشی که اواسط پاییز منتشر شد مجموع زیان انباشته دو شرکت خودروسازی ایرانخودرو و سایپا در نیمه اول امسال به حدود ۱۴۳هزار میلیارد تومان رسیده بود که حدود ۳برابر سرمایه ثبتشده آنهاست.