کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۹۱۹۹
تاریخ خبر:
پنیک بازار پس از جنگ 12 روزه

هندوانه بورس تهران؛ سبز از بیرون و سرخ از درون

هندوانه بورس تهران؛ سبز از بیرون و سرخ از درون

اگر سرمایه ایرانی به جای بورس در بازار ارز می‌چرخید، از سال 1399 تا کنون 300درصد سود می‌گرفت

هفت صبح| در دل پایتخت ایران، جایی که ساختمان شیشه‌ای بورس تهران نماد نوسانات اقتصادی کشور شده، بازار سهام این روزها همچون قایقی در دریای طوفانی به پیش می‌رود. شاخص کل گاه با جهش‌های کوتاه‌مدت ناشی از معاملات نمادهای بزرگ، رنگ سبز به خود می‌گیرد، اما زیر این ظاهر آرام، کمبود تقاضای واقعی و نگرانی‌های عمیق سرمایه‌گذاران پنهان است.

 

تحریم‌های بین‌المللی، نوسانات ارزی و حتی سایه جنگ‌های منطقه‌ای، بسیاری از فعالان را به حاشیه رانده و اعتماد را خدشه‌دار کرده است. در این میان، ورود سیدعلی مدنی‌زاده به عنوان وزیر اقتصاد، نویدبخش تغییراتی بوده است. او در کمتر از یک ماه، دو بار به صراحت از بورس سخن گفته و بر اولویت ثبات، حمایت از سرمایه‌گذاران و بازگرداندن آرامش به بازارهای مالی تأکید کرده.

 

وعده‌هایی مانند بسته‌های حمایتی برای صنایع، هدایت پس‌اندازها به سمت تولید و کاهش مداخله دولت در بازار، گوش‌ها را تیز کرده، اما هنوز جزئیات این برنامه‌ها در هاله‌ای از ابهام است. کارشناسان می‌گویند این اظهارات، اگرچه امیدآفرین هستند، بدون چارچوب اجرایی و زمان‌بندی مشخص، ممکن است تنها به افزایش انتظارات بی‌پایان منجر شوند. بازار بورس تهران، که زمانی پناهگاه سرمایه‌های خرد بود، حالا با چالش‌هایی مانند نرخ بهره بالا، قیمت‌گذاری دستوری و کسری بودجه دست‌وپنجه نرم می‌کند.

 

این گزارش، با نگاهی روایی به وضعیت فعلی، تحلیل اظهارات وزیر و بررسی مشکلات ساختاری، سعی دارد تصویری روشن از آینده بورس ترسیم کند. آیا این وعده‌ها به اقدامات ملموس تبدیل خواهند شد، یا بازار همچنان در گرداب بی‌ثباتی خواهد ماند؟ خواننده عزیز، در ادامه با ما همراه باشید تا از زاویه‌ای تازه به این بازار پرتلاطم بنگریم.

 

 وضعیت فعلی بازار: سبز ظاهری، قرمز واقعی

بازار بورس تهران این روزها تصویری دوگانه از خود نشان می‌دهد. از یک سو، شاخص کل با کمک معاملات در شرکت‌های بزرگ و شاخص‌ساز، گاه به گاه رو به بالا می‌رود و امیدهایی را زنده می‌کند. اما این حرکت‌های مثبت، بیشتر شبیه حباب‌های موقتی هستند تا یک روند پایدار. کمبود تقاضای واقعی از سوی سرمایه‌گذاران خرد، بازار را در رکودی عمیق فرو برده است. بسیاری از سهامداران، که خاطره سقوط‌های سنگین سال‌های اخیر را در ذهن دارند، ترجیح می‌دهند کنار بنشینند و منتظر نشانه‌های روشن‌تری از بهبود باشند.

 

این وضعیت، ریشه در عوامل خارجی و داخلی دارد. نوسانات ارزی، که مانند شمشیری دو لبه بر گردن اقتصاد آویزان است، سرمایه‌ها را به سمت بازارهای موازی مانند ارز و طلا سوق می‌دهد. علاوه بر این، فضای پرریسک منطقه‌ای، از جمله تنش‌های ژئوپلیتیکی، اعتماد را بیش از پیش کاهش داده. نتیجه؟ بازاری که علی‌رغم پتانسیل‌هایش، درگیر کمبود نقدینگی و معاملات کم‌حجم است.

 

 وعده‌های وزیر: امید یا ابهام؟

سیدعلی مدنی‌زاده، وزیر تازه‌نفس اقتصاد، در حاشیه جلسات کلیدی مانند شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی، بارها بر اهمیت بورس تأکید کرده است. او از آغاز مجموعه‌ای از اقدامات حمایتی و اصلاحی سخن می‌گوید که هدفشان اطمینان‌بخشی به سرمایه‌گذاران و بازگرداندن آرامش به بازارهای مالی است. بسته‌های حمایتی ویژه صنایع، حمایت از بازار دارایی‌ها و هدایت پس‌اندازها به سمت تولید، از جمله وعده‌هایی هستند که او مطرح کرده.

 

با این حال، این اظهارات با انتقادهایی همراه بوده. فعالان بازار می‌پرسند: این بسته‌ها دقیقا چیستند؟ از چه منابعی تأمین می‌شوند؟ و کی اجرا خواهند شد؟ بدون جزئیات، این حرف‌ها شبیه بسیاری از وعده‌های گذشته مسئولان اقتصادی به نظر می‌رسند، پر از امید، اما کم از عمل.

 

وزیر همچنین در جلسه‌ای با مدیران ارشد بازار سرمایه، بر استقلال بورس از دولت تأکید کرده و قول داده دغدغه‌های برون‌زای بازار را در سطح کلان پیگیری کند. این رویکرد، اگر عملی شود، می‌تواند نقطه عطفی باشد، اما بازار به چیزی بیشتر از کلمات نیاز دارد: اقدامات فوری و شفاف.

 

چالش‌های ساختاری: موانعی که بورس را زمین‌گیر کرده‌اند

بورس تهران نه تنها با مشکلات بیرونی دست‌به‌گریبان است، بلکه چالش‌های داخلی نیز آن را احاطه کرده‌اند. نرخ بهره بالا، مانند وزنه‌ای سنگین، بر دوش شرکت‌ها سنگینی می‌کند و سرمایه‌گذاری را دشوارتر می‌سازد. فاصله فاحش بین ارز آزاد و ارز رانتی ترجیحی، شرکت‌ها را در رقابت نابرابر قرار می‌دهد و سودآوری‌شان را کاهش می‌دهد.

 

کسری بودجه دولت، که منجر به چاپ بی‌رویه اوراق بدهی شده، بازار را تحت فشار قرار داده و نقدینگی را از سهام به سمت اوراق می‌کشاند. قیمت‌گذاری دستوری در صنایع کلیدی، مانند خودروسازی، حاکمیت شرکتی را نادیده می‌گیرد و شرکت‌ها را از سود واقعی محروم می‌کند.

 

بدسلیقگی در انتشار اوراق دولتی، بی‌نظمی در سیاست‌های سهام عدالت و دست‌درازی دولت به جیب شرکت‌ها از طریق نرخ خوراک و انرژی، همه این‌ها مانند زنجیری به پای بازار بسته شده‌اند.علاوه بر این، بودجه پیش‌رو فاقد ریسک‌پذیری جدی است و به جای تمرکز بر اصلاحات ساختاری، به راه‌حل‌های کوتاه‌مدت بسنده می‌کند. این مشکلات، اگر حل نشوند، می‌توانند بورس را در چرخه‌ای از نوسانات نگه دارند.

 

 چشم‌انداز آینده: نیاز به اقدامات ملموس

با وجود همه این چالش‌ها، پتانسیل بورس تهران برای رشد همچنان وجود دارد. اگر دولت به وعده‌هایش عمل کند – مانند کاهش مداخله، تخصیص منابع برای حمایت واقعی و اصلاح رویه‌ها – بازار می‌تواند به ثبات برسد. کارشناسان پیشنهاد می‌کنند که نهاد ناظر بورس، برنامه‌های حمایتی را با شفافیت بیشتری اجرا کند و چشم‌انداز تأثیرات آن را برای سرمایه‌گذاران روشن سازد.

 

در نهایت، بورس تهران نیاز به یک بازآرایی ساختاری دارد: از استقلال بیشتر تا هدایت سرمایه‌ها به سمت تولید واقعی. اگر این اتفاق بیفتد، بازار نه تنها برای سرمایه‌گذاران حرفه‌ای، بلکه برای مردم عادی نیز جذاب خواهد شد. اما بدون عمل، این امیدها ممکن است به یأس تبدیل شوند.

 

بازار سرمایه ایران که این هفته با ریزش دوباره شاخص‌های اصلی آغاز به کار کرده بود، در روزهای یکشنبه و دوشنبه، کمی قد راست کرد و شاخص از دست رفته 2 میلیون و 500 هزار واحدی را دوباره پس گرفت، اما این خیز دوباره هم باعث نشده که اعتماد سرمایه‌گذاران خرد حقیقی به این بازار بازگردد؛ چنانچه همین دیروز هم، 268 میلیارد تومان نقدینگی از بازار و 561 میلیارد تومان سرمایه حقیقی از صندوق‌های با درآمد ثابت خارج شد تا نشان دهد بازارهای رقیب، همچنان برای کسانی که سعی دارند حداقل ارزش دارایی خود را حفظ کنند، جذاب‌تر باشد.

 

پنیک بازار پس از جنگ 12 روزه

بورس ایران از مرداد ماه سال 1399، روی خوش ندیده است. در تمامی این سال‌ها، از نمایندگان مجلس گرفته تا وزرای اقتصاد و روسای متفاوت این سازمان، نوید بازگشت بازار سرمایه به روند سوددهی به سهامداران را می‌دهند اما واقعیت و تجربه این پنج سال نشان می‌دهد که تمام این اظهارات، جز مشتی وعده و وعید، چیز بیشتری نبوده است.

 

البته تمامی این پنج سال، بازار زیان‌ده نبوده و در مقاطع کوتاهی هم شاهد اقبال سرمایه‌گذاران خرد به این بازار بودیم؛ چنانچه از ابتدای امسال، حجم معاملات خرد بازار افزایش یافت و شاخص پس از مدت‌ها، توانست حتی از مرز روانی 3 میلیونی هم گذر کند و در قله 3 میلیون و 260هزار واحدی بایستد. اما جنگ 12 روزه نشان داد که این بازار نه فقط عمقی ندارد، بلکه در شرایط بحرانی، با از دست دادن قابلیت نقدشوندگی به عنوان ارزنده‌ترین خصلت این بازار، ضد ارزش خود عمل می‌کند و همین شد که با گذشت مدت‌ها از آن روزها، همچنان بازار به سختی و با تنفس مصنوعی به کار خود ادامه می‌دهد.

 

کمترین بازدهی در پنج سال گذشته

بازدهی کمتر از تورم حتی یک سال

پنج سال پیش در چنین روزهایی، بازار سرمایه با سرعتی عجیب در حال رشد بود و تعداد کاربران فعال در این بازار از مرز 7 میلیون نفر هم گذشته بود. با این حال، دعوای وزرای دولت و بدقولی دولت در زمینه عرضه سهام پالایشی‌ها و نیز سهام عدالت، بورس را با بزرگترین ریزش دامنه‌دار و سقوط خود مواجه کرد و شاخص یک میلیون و 900 هزار واحدی بورس در آن ماه، برای مدت‌ها دست‌نیافتنی شد.

 

امروز، حتی اگر فرض کنیم در خوش‌بینانه‌ترین نگاه، ارزش سهام افراد در سال 1399 همپای شاخص کل رشد کرده باشد، یعنی در تمام این پنج سال، فقط 31.5درصد به ارزش ریالی سهام اضافه شده است؛ رقمی کمتر از تورم حتی یک سال، آن هم برای مدت پنج سال.

 

نگاهی به بازارهای پرشتاب موازی

حال بد نیست نگاهی به بازارهای موازی داشته باشیم. قیمت دلار در مرداد ماه سال 1399، فقط 22 هزار تومان بود؛ یعنی کمتر از یک چهارم ارزش امروز آن. با این حساب، اگر سرمایه ایرانی به جای بورس در بازار ارز می‌چرخید، حداقل 300درصد از این ناحیه سود می‌برد.

 

اگر سرمایه افراد در بازار طلا حضور داشت، این رشد بیشتر و بهتر هم بود. مرداد همان سال 99 کذایی که سهامداران نقره‌داغ شدند، قیمت هر گرم طلای 18 عیار در بازار ایران، کمی بیشتر از یک میلیون تومان بود. روز دوشنبه (27 مرداد ماه) هر گرم طلای 18 عیار در بازار تهران با قیمتی بالاتر از 7 میلیون و 500هزار تومان معامله می‌شود؛ به عبارت بهتر، قیمت‌ها حداقل 7 برابر شده و سود خالص طلا، چیزی بالای 600درصد.

 

نگاهی به بازار سکه هم به ترسیم بهتر آنچه بر سر سرمایه‌گذاران وفادار بازار سرمایه آمده، کمک می‌کند. مرداد سال 1399، هر سکه امامی در کشور 10 میلیون و 400هزار تومان خرید و فروش می‌شد. دیروز و با وجود کاهش قیمت سکه در بازار (تا زمان تنظیم این مطلب؛ چون قیمت‌ها لحظه‌ای بالا و پایین می‌شوند)، قیمت هر سکه تمام بهار 76 میلیون و 100 هزار تومان و هر سکه امامی، بالای 84 میلیون تومان بود. با این حساب، سرمایه‌گذاری روی سکه طلا، می‌توانست سرمایه شما را 8 برابر کند؛ یعنی 700درصد سود خالص.

 

این سیاهه البته قابل ادامه دادن است. در تمام این سال‌ها، ربع سکه بهار آزادی بالاترین بازدهی در تمام سرمایه‌گذاری‌ها را داشته، قیمت خودرو در این پنج سال، حداقل چهار برابر شده و مسکن با وجود اینکه دو سال است به محاق رکود رفته و حتی در شرایط طبیعی، جنگ 12 روزه باید شدیدترین تاثیرات را روی آن می‌گذاشت، سودهای 300 تا 500درصدی به شما نشان می‌دهد.

 

لذا با نگاه به جمیع این موارد و نیز قوانین متعدد وضع شده که باعث شده دست دولت مدام در جیب صنایع حاضر در بورس باشد و سوددهی آنها را به اعدادی کمتر از 15درصد برساند و نیز این واقعیت که بسیاری از صنایع، هفته‌ای سه روز به خاطر بی‌برقی تعطیل هستند، اصلا نباید از وضعیت بورس تعجب کرد. شاخص بورس و مقایسه آن با سایر بازارها در واقع، آینه‌ای است از اقتصاد کشوری که سال‌هاست دلالی را بر تولید ترجیح داده است.

 

آخرین تحولاتارز و بورسرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۱۹۱۹۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر