آرایش روزانه؛ جنگ نرم زنان با روزمرگی

زنان شاغل ایران ماهانه بین دو تا پنج میلیون تومان برای خدمات آرایشی، رنگ مو و پاکسازی پوست هزینه میکنند
هفت صبح، حمیده عبدالله| هر صبح؛ پیش از آنکه شهر کاملاً بیدار شود، صدای قدمها در پیادهروها جان بگیرد و خیابانها از صدای بوق و قدمهای شتابزده پُر شوند، آینهها نخستین میزبان زنانی هستند که قرار است ساعتها پشت میزهای اداری بنشینند، در جلسات رسمی شرکت کنند یا برابر نگاه مشتریان پاسخگو باشند. روی میز توالت یا درون کیفدستیشان، ردی از رژ لبهای نیمهاستفاده، پنککهای جمعوجور، ریملهایی که هر چند ساعت تمدید میشوند و کرمهایی که گاهی نقش اعتماد بهنفس را بازی میکنند، دیده میشود.
برای بسیاری از کارمندان زن، آرایش نه فقط یک انتخاب شخصی یا جلوه زیبایی، بلکه الزام نانوشتهای است که در عرف محیط کار جاافتاده. نوعی سپر اجتماعی، ابزار ارتباطی یا حتی بخشی از هویت حرفهایشان محسوب میشود. در بعضی محیطهای اداری، اگر زنی بدون آرایش حاضر شود، نگاهها یا پرسشهای پیشدستانه جای او را میگیرند. گویی بیرنگی چهره به معنای بیعلاقگی به کار یا بیاهمیتی به جمع تعبیر میشود.
بسیاری از این زنان، تنها به اقلامی که در کیف یا کشوی میزشان حمل میکنند، بسنده نمیکنند. شب پیش از شروع هفته کاری یا در میانه روزهای پرتنش، وقتی فرصتی پیدا شود، سری به سالنهای زیبایی میزنند تا ابروهایشان مرتب شود، رنگ مو تازه شود یا یک پاکسازی ساده انجام دهند. برای بعضی از آنها، این زمان نه فقط رسیدگی ظاهری بلکه فرصتی برای بازیابی آرامش، گفتوگو و شنیدن حرفهایی است که شاید در خانه یا محل کار مجال بیان پیدا نمیکند.
برای بسیاری از زنان شاغل، هزینهای که ماهانه صرف لوازمآرایش میشود، تنها خرید چند قلم وسیله نیست. نوعی سرمایهگذاری برای حفظ اعتمادبهنفس و حضور مطمئن در محیط کار است. روایتهای میدانی نشان میدهد زنانی که در ادارهها، بانکها، شرکتها یا فضاهای تعاملمحور کار میکنند، معمولاً «بهطور متوسط» چیزی بین ۲ تا ۵ میلیون تومان و در برخی موارد حتی بیشتر در ماه برای اقلام آرایشی و خدمات آرایشگاهی هزینه میکنند.
از کوتاهی و رنگ مو تا پاکسازی، اصلاح ابرو یا تمدید مژه. برای گروهی از آنها، نبود این رسیدگیها تنها به معنای کمبود ظاهری نیست، احساس ناآمادگی یا حتی افت شدید اعتمادبهنفس میتواند از نتایج آن باشد. طبق ارزیابی فعالان حوزه سبک زندگی، زنان کارمند حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد مصرف لوازم آرایشی کشور را به خود اختصاص میدهند و بخش قابلتوجهی از مشتریان ثابت سالنهای زیبایی نیز از میان همین قشر هستند.
برخی کارشناسان میگویند در مواردی که امکان آراستگی یا مراجعه به آرایشگاه محدود شود، بعضی از زنان دچار اضطراب، انزوا یا حتی نشانههای افسردگی خفیف میشوند. نشانهای از آنکه آرایش برای آنها تنها ظاهر نیست، بلکه تکیهگاهی برای احساس حضور، امنیت روانی و هویت شخصی و شغلی است.
زیبایی و آرایش؛ سرمایهای برای اعتمادبهنفس و حس خوب
مینا، ۳۳ساله مجرد است و ساکن اصفهان، لیسانس گرافیک دارد و علاوه بر فعالیت در شرکت سرامیکی، بهعنوان نقاش خط نیز فعالیت میکند. مجموع درآمد ماهانه او حدود ۳۰ میلیون تومان است که بخشی مشخص از این مبلغ را برای رسیدگی بهظاهر و زیبایی خود کنار میگذارد. او میگوید به طور متوسط نزدیک به ۴ میلیون تومان در ماه صرف خدمات آرایشی و خرید لوازم آرایش میکند. حدود ۳ میلیون برای خدمات آرایشگاهی شامل ناخن، مژه و ابرو و حدود یک میلیون برای لوازم آرایشی که برای ترمیم و استفاده روزمره نیاز دارد.
مینا معمولاً هر ۲۰ روز یکبار به آرایشگاه میرود تا ناخن، مژه و ابروهایش را ترمیم کند. خدمات دیگری مانند کراتین مو را هر شش ماه یکبار انجام میدهد که هزینهای حدود ۵ میلیون تومان دارد. کارهای پوستی خاصی انجام نمیدهد و میگوید پوستش در وضعیت مناسبی است. اما بااینحال، رسیدگی به ظاهرش برایش بخشی از حس خوب و رضایت شخصی است.
او آرایش را صرفاً یک امر ظاهری نمیداند؛ بلکه آن را با اعتمادبهنفس و حس حضورش در زندگی روزمره گرهزده است: «دقیقاً همون اعتمادبهنفسمه. زیبایی خودمو چند برابر میکنه. وقتی میرم ترمیم میکنم یه حس و حال تازه و خوبی بهم دست میده. نگاه کردن به دستام و صورتم تو آینه برای خودم لذتبخشه.»
این جمله نشان میدهد که آرایش برای او، یک تجربه فردی و روانی است که فراتر از ظاهر فیزیکی عمل میکند و بهنوعی تکیهگاه روانی او در زندگی شغلی و شخصی بدل شده است. مینا تجربه کرده که یکی دو ماه آرایشگاه نرفته، اما آن دوره را بهعنوان زمانی با حس کمتر لذت و رضایت توصیف میکند: «خودم خودمو دوست دارم؛ ولی اون حس، حس بهتریه وقتی رسیدگی میکنم». این نشان میدهد که برای او آرایش و رسیدگی بهظاهر، تنها یک انتخاب زیبایی نیست، بلکه جزئی از احساس هویت و ارزشمندی شخصی است.
باوجود محدودیتهای اقتصادی و تورم، مینا میگوید همیشه سعی میکند بخشی از بودجهاش را برای زیبایی کنار بگذارد: «بالا پایین میکنم، یکم خرج و برجمو کمتر میکنم تا بتونم اون کارو انجام بدم.» گاهی هم ممکن است برای یک یا دو ماه، اولویتهای مالی مهمتر او را از برنامه زیبایی باز دارند اما همواره تلاش میکند که بهمرور دوباره به این روتین بازگردد.
اگر درآمدش افزایش پیدا کند، مینا قصد دارد خدمات بیشتری مثل فیشیال یا پدیکور هم به برنامه ماهانهاش اضافه کند. او میگوید حتی در وضعیت فعلی هم برنامه زیبایی برایش اهمیت دارد، زیرا نهتنها صرف هزینه نیست، بلکه بهعنوان سرمایهای برای حفظ اعتمادبهنفس، حس رضایت و آرامش روانی عمل میکند. در نهایت، این روایت نشان میدهد که رسیدگی بهظاهر برای بسیاری از زنان شاغل، ترکیبی از تجربه فردی، هویت اجتماعی و سرمایهگذاری روانی است.
آرایش؛ بخشی از هویت زنانه
فرشته ۳۴ساله، ساکن کیش و دارای مدرک لیسانس است. او متاهل است و یک فرزند دارد. درآمد ماهانه او بین ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان است و علاوه بر شغل اصلی خود در اداره برق، شغل دومی هم دارد که شامل خدمات مژه و کاشت مژه است. این فعالیت دوم باعث میشود او در ماه حدود ۵ تا ۶ بار به آرایشگاه برود اما برای کارهای شخصی خود، معمولاً دو بار به خدمات آرایشی مراجعه میکند.
فرشته میگوید هزینهای که برای لوازم آرایش صرف میکند به نوع محصولات بستگی دارد اما بیشتر روی مژه، رژ لب و برخی لوازم آرایشی دیگر تمرکز دارد و میانگین ماهانه حدود ۲ میلیون تومان برای این موارد هزینه میکند. او معمولاً برای کوتاهی مو، کراتین و رنگ مو به آرایشگاه مراجعه میکند، هرچند خدمات پوستی خاصی انجام نمیدهد. کراتین مو را چند ماه یک بار انجام میدهد و این روتین کمک میکند تا ظاهرش مرتب و حسش خوب باشد.
به گفته فرشته، آرایش و رسیدگی به ظاهر نقش مهمی در زندگی روزمره و اعتمادبهنفس او دارد: «کلاً آرایش کردن دوست دارم، حالمو خیلی خوب میکنه. روزی که آرایش نمیکنم خیلی کسلم ولی وقتی آرایش میکنم یه اعتماد به نفس خیلی بیشتری پیدا میکنم. »او تجربه کرده که در مواقعی که شرایط مالی اجازه نمیدهد به آرایشگاه برود، احساس کسلی و کمبود اعتمادبهنفس دارد.در صورت افزایش درآمد، فرشته قصد دارد هزینه بیشتری برای خدمات آرایشی صرف کند و برنامههایی مانند فیشیال، میکروبیلدینگ و سایر خدمات زیبایی را نیز به برنامه ماهانهاش اضافه کند.
روتین زیبایی؛ سرمایهای برای رضایت روزمره
مینا نیز 41 ساله و کارمند بانک و ساکن تهران است و متاهل. او میگوید بهطور متوسط بین ۳ تا ۵ میلیون تومان در ماه برای لوازم آرایش هزینه میکند و علاوه بر خرید محصولات، مرتباً به آرایشگاه مراجعه میکند. بیشترین هزینه او در زمینه لوازم آرایش مربوط به ریمل، رژ لب و محصولات پوستی مانند کرمها و لوسیونها است.
او همچنین از خدمات پوستی استفاده میکند و بیشتر به پاکسازی صورت و سرمهای زیر چشم میپردازد. این هزینهها و مراقبتها بخشی از بودجه ماهانه او را تشکیل میدهد و تجربه نشان داده که تأثیر مثبتی بر روحیه و حس خودباوری او دارد. مینا درباره نقش این فعالیتها در زندگی روزمره خود میگوید: «عزت نفس و اعتمادبه نفس فردو بالا میبره و خیلی تاثیر مثبتی روی روند زندگی داره. با پاکسازی صورت یا آرایش، نسبت به کسانی که به خودشون نمیرسن، خیلی مثبتتر فکر میکنیم.
او تجربه کرده که خیلی کم پیش میآید به دلایل مالی یا مشغله نتواند به آرایشگاه برود اما وقتی این اتفاق میافتد، حس کسلی و کاهش اعتمادبهنفس پیدا میکند. با این حال، مینا میگوید حتی در صورت افزایش درآمد، روند هزینههای آرایشی خود را تغییر زیادی نمیدهد و برنامه فعلی برایش کافی و مناسب است.
برای او، رسیدگی به ظاهر و استفاده از خدمات آرایشی و پوستی نه تنها یک تجربه ظاهری، بلکه یک سرمایهگذاری روانی برای حفظ اعتمادبهنفس و حس مثبت در زندگی روزمره است. او اضافه میکند که این هزینهها هیچگاه تاثیری منفی بر بودجه کلی زندگی او نداشته و همیشه سعی میکند آن را در برنامه مالی خود جای دهد.
وقتی از وی می پرسم که آیا همسرتان از اینکه ماهانه بخشی از حقوق خود را برای آرایش خود میکنید گلایه ندارد، لبخندی میزند و میگوید: «درست است که زندگیهای امروز، خیلی سخت شده ولی همانطور که گفتم آرایش، باعث میشود تا احساس رضایت بهتری در زندگی داشته باشم. برای همین حالم بهتر است و بهتر هم میتوانم در خدمت خانواده باشم. همسرم هم البته کمی غر میزند ولی در نهایت وقتی میبیند که آرایش چه تاثیر روانی روی من دارد، چیزی نمیگوید.»
آرایش؛ ابزار اجتماعی و روانی
سحر دلیری، جامعهشناس، در تحلیل نقش آرایش و رسیدگی به ظاهر در زندگی روزمره زنان میگوید: بررسیهای میدانی نشان میدهد که برای بسیاری از زنان شاغل، آرایش و مراقبتهای زیبایی تنها محدود به ظاهر نیست. این فعالیتها بخشی از سرمایهگذاری روانی و اجتماعی آنها محسوب میشود. وقتی زنان زمان و منابع خود را برای آرایش و خدمات زیبایی صرف میکنند، همزمان اعتمادبهنفس، احساس ارزشمندی و توانایی مدیریت حضورشان در محیطهای مختلف تقویت میشود.
او ادامه میدهد: وقتی زنان به دلایل مالی یا مشغله امکان دسترسی به خدمات آرایشی را ندارند، اثرات روانی مشخصی دیده میشود؛ کاهش انگیزه، حس کسالت و افت اعتمادبهنفس از جمله این موارد است. این نشان میدهد که رسیدگی به ظاهر، تجربهای روانشناختی است و تاثیر آن فراتر از ظاهر، بر تعاملات اجتماعی و کیفیت زندگی روزمره قابل لمس است.
دلیری تاکید میکند که این رفتارها صرفاً به تجربه فردی محدود نمیشود: در محیطهای حرفهای، داشتن ظاهری مرتب و آراسته میتواند تصویر کلی تیم یا سازمان را نیز بهبود دهد. بنابراین هزینه و زمان صرفشده برای آرایش و مراقبت، هم به نفع فرد و هم به نفع جنبههای اجتماعی و حرفهای او است.
او اضافه میکند: حتی در شرایط اقتصادی دشوار، زنان سعی میکنند برنامههای مراقبت از خود را حفظ کنند. این نشان میدهد که رسیدگی به ظاهر نه فقط برای زیبایی، بلکه بهعنوان عاملی برای حفظ انگیزه، آرامش روانی و حس مثبت نسبت به خود اهمیت دارد.