زنگ زورگویی | نگاهی به پدیده شایع «قلدری» در مدارس

قلدری در مدارس با پیامدهایی مانند افت تحصیلی، اضطراب، افسردگی و حتی افکار خودکشی زندگی بسیاری از دانشآموزان را تهدید و نابود میکند
هفت صبح| چالشهای رفتاری و ارتباطی بین دانشآموزان آنقدر زیاد است که تاکنون تحقیقات و پژوهشهای فراوانی در مورد آنها انجام شده است. از ترس و اضطراب از کلاس و مدرسه تا خجالتی بودن در برقراری ارتباط با همکلاسیها. از بیعلاقگی نسبت به یک درس تا ترس از زورگویی برخی از بچههای همکلاسی یا کلاس بالاییها. چیزی که به آن «قلدری» میگویند و میتواند پیامدهایی مانند اضطراب، کاهش اعتماد به نفس، مشکلات گفتاری و حتی افکار خودکشی در پی داشته باشد. از آنجا که این رفتارها بهصورت تکرار شونده و همراه با آسیب روانی بروز میکنند، بسیاری از متخصصان بر لزوم مداخله زودهنگام و هدفمند برای کنترل این نوع رفتارها تاکید دارند.
انواع قلدریهای شایع در مدارس
براساس یک تعریف کلی، قلدری شکلی از تهاجم رفتاری آزاردهنده است که فردی به طور عمدی و مداوم آن را نسبت به دیگری انجام دهد و موجب رنجش او شود. قلدری فقط فیزیکی نیست و لزومی ندارد آسیب جسمی به کسی وارد شود تا آن را قلدری قلمداد کنیم. گاهی فشار روحی، عاطفی، کلامی و رفتاری به دیگران آنقدر هدفمند و تکراری است که آسیب رساندن و آزار دادن قربانی تلقی میشود.
قلدران مدرسه بچههایی را که نمیتوانند از خود دفاع کنند مکرراً مورد طعنه، ناسزا، آزار، تهدید و تمسخر قرار میدهند. آنها ممکن است قربانیان خود را با القاب نامناسب صدا بزنند، ظاهر و رفتار آنها را مسخره نمایند، ادای آنها را درآورند، آنها را از زمین بازی بیرون کنند و خوراکی، پول یا دیگر وسایل آنها را بدزدند یا به زور بگیرند. بعضی اوقات قربانیان مورد تهاجم فیزیکی نیز قرار میگیرند، مثلا ممکن است لگد یا کتک بخورند، نیشگون گرفته شوند، هل داده شوند، یا در اتاق حبس گردند. نوع زیرکانه و غیر مستقیم قلدری که در دختران شایعتر است، بیاعتبار کردن دیگران در محیط مدرسه است.
قلدری در مدارس دیگر کشورها
قلدری پدیدهای بسیار شایع است. در پژوهشی که در سال 2001 توسط موسسه ملی سالمت کودکان آمریکا صورت گرفت نزدیک به 30درصد دانشآموزان به نوعی پدیده قلدری را تجربه کرده بودند: 13درصد به عنوان قلدر، 11درصد به عنوان قربانی و 6 درصد به عنوان هر دو. حدود 10درصد آنها هفتهای یک مرتبه یا بیشتر با این پدیده روبهرو شده بودند. قلدری در پسرها سه برابر دخترها و در اوایل نوجوانی(14-11 سالگی) شدیدتر گزارش شده بود. پسران قلدر معمولا هر دو جنس پسر و دختر را مورد آزار قرار میدهند.
پیامدهای ناخوشایند زورگویی
به گفته کارشناسان، قلدری در مدارس پیامدهای فراوانی برای دانشآموزان، فضای آموزشی و معلمان دارد که میتوان آنها را بهطور خلاصه در محورهای زیر خلاصه کرد: بروز افت تحصیلی و بیعلاقه شدن به درس و مدرسه، بروز استرس و اضطراب شدید، کاهش اعتماد به نفس، سوءاستفاده مالی، جنسی و جانی، احساس عدم امنیت و بیاعتمادی نسبت به افراد، ناتوان شدن در روابط اجتماعی، افسردگی کودک و دانشآموز، درگیری دانشآموز قلدر با معلمان و کادر و بالا بردن احتمال ترک تحصیل یا عدم رشد شخصیت در هر دو گروه قلدر و قربانی.
تحقیقات وطنی در مورد قلدری در مدارس
در ایران هم به تازگی اقبال زارعی، دانشیار دانشگاه هرمزگان، با همکاری دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس و واحد بینالملل کیش، پژوهشی در مورد آثار قلدری برخی دانشآموزان بر روی روند تحصیلی دیگر دانشآموزان و حتی زندگی و تحصیل خود دانشآموز«قلدر» انجام شده که حاوی نکات جالبی است. هدف آنها این بود که دریابند آیا میتوان با بهرهگیری از آموزشهای روانشناختی، رفتارهای آسیبزننده و بدون کنترل در نوجوانان را کاهش داد.
قلدریهای خشونت بار ناگهانی
دانشآموزان قلدر اکثرا در کثری از ثانیه عصبانی میشوند و به دیگران حمله میکنند یا با آنها درگیر میشوند. عاملی که در واژگان تخصصی به آن «تکانشگری» گفته میشود؛ به این معنا که فرد بدون فکر قبلی و ناگهانی، دست به عمل یا حرفی میزند که میتواند برای دیگران آسیبزا باشد.این رفتار اغلب با ناتوانی در کنترل هیجانات و تمایل به انجام کارهای پرخطر همراه است. تکانشگری نهتنها باعث بروز پرخاشگری در مدرسه میشود، بلکه در بلندمدت نیز بر تعاملات اجتماعی، تحصیل و حتی سلامت روان فرد تاثیر منفی میگذارد. به همین دلیل، پرداختن به این موضوع از طریق برنامههای آموزشی، بهویژه آموزش مهارتهای تنظیم هیجان و مدیریت خشم، اهمیت زیادی دارد.
پیشنهادهایی برای کاهش یک پدیده آسیبزا
اما برای کاهش این پدیده یعنی قلدری در مدارس چه باید کرد؟ یافتههای این پژوهش نشان دادند که آموزش مهارتهای مدیریت خشم باعث کاهش معنادار در رفتارهای تکانشی دانشآموزان پسر قلدر میشود. این به آن معناست که نوجوانانی که این آموزشها را دریافت کردند، بهتر توانستند هیجانات خود را کنترل کنند و کمتر واکنشهای ناگهانی و پرخاشگرانه از خود نشان دهند.
نتایج همچنین حاکی از آن بودند که این نوع آموزشها نهتنها بر کنترل خشم تاثیر مثبت دارد، بلکه باعث بهبود تفکر، افزایش تحمل و کاهش رفتارهای خطرناک و ناگهانی نیز میشوند. بهعبارتی، نوجوانان یاد گرفتند که به جای واکنشهای سریع و بدون فکر، احساسات خود را بهتر بشناسند و از روشهای آرامتری برای بیان آنها استفاده کنند.
همچنین براساس بخش دیگری از نتیجهگیری این پژوهش، آموزش مدیریت خشم با روش شناختی-رفتاری (یعنی آگاهی دادن به فرد نسبت به افکار، احساسات و رفتارهایش و تمرین راهکارهای عملی برای کنترل آنها)، توانسته رفتارهایی مثل تهدید، فریاد زدن یا حمله فیزیکی را کاهش دهد.این آموزشها، با بهرهگیری از تمرینهایی مانند آرامسازی ذهن، جملات مثبت درونی و نقشآفرینی اجتماعی، به نوجوانان کمک کرده تا دید بازتری نسبت به خود و دیگران پیدا کنند. آنها یاد گرفتند مسئولیتپذیرتر باشند و راههای بهتری برای برقراری ارتباط پیدا کنند. این تغییرات نهتنها به کاهش رفتارهای پرخاشگرانه منجر شد، بلکه فضای مدرسه را نیز برای همه ایمنتر و آرامتر کرد.