خشک شدن دریاچه ارومیه| خداحافظی با نگین فیروزهای؟

با محو دریاچه شاهد افزایش دمای بیسابقه، توفان نمک، بیماری و مهاجرتهای گسترده ساکنان این دو استان خواهیم بود
هفت صبح، حمیدرضا خالدی| دریاچه ارومیه دیگر آن آینه فیروزهای شمالغرب ایران نیست؛ پهنهای که روزی با قایقهایش خاطرهساز میشد و توریستها را به سمت خود میکشاند، امروز بیشتر به صحنه عکاسی از مرگ تدریجی طبیعت بدل شده است. کف ترکخورده، کشتیهای بهگلنشسته و نسیم نمکی که بهجای طراوت، غبار بیماری بر صورتها میپاشد، نشانههاییاند از پایان یک دوره. دریاچهای که به «بزرگترین آبگیر داخلی ایران» شهرت داشت، حالا در آستانه خاموشی کامل ایستاده و کارشناسان میگویند نفسهای آخرش را میکشد.
خشکیدن این دریاچه فقط یک رویداد زیستمحیطی نیست؛ نشانهای است از یک زنجیره بحران که میتواند جغرافیای انسانی دو استان آذربایجان شرقی و غربی را تغییر دهد. آنچه سالها به شکل هشدار در مقالات دانشگاهی و تصاویر ماهوارهای مطرح میشد، حالا به زبان ساده به کوچ اجباری مردم ترجمه میشود؛ کوچ از خانه و دیاری که قرنها در سایه این دریاچه شکل گرفته و فرهنگ و اقتصاد خود را از آن وام گرفته است.
کارشناسان آب و بهداشت، پیامدهای این فاجعه را از همین امروز فهرست میکنند: افزایش فشار خون و آسم، گسترش توفانهای نمک، تشدید گرما، کاهش کیفیت محصولات کشاورزی و افت سلامت نوزادان. آنها هشدار میدهند که اگر دریاچه ارومیه به همین مسیر ادامه دهد، ایران بار دیگر تجربهای شبیه دریاچه آرال خواهد داشت؛ جایی که با مرگ دریاچه، شهرها و روستاهای اطراف خالی از سکنه شدند.
این پرسش اکنون پیش روی مسئولان است. اگر ساکنان آذربایجان ناچار به ترک خانههای خود شوند، کدام نقطه از کشور توان و ظرفیت پذیرش آنها را خواهد داشت؟ و مهمتر از آن، آیا میتوان هنوز برای بازگرداندن حیات به این دریاچه اقدامی جدی کرد یا باید مرگ تدریجیاش را پذیرفت و خود را برای کوچ بزرگ آماده ساخت؟
چرا خشک شد؟
اما چرا این دریاچه به این حال و روز درآمده است؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهی داشته باشیم به وضعیت جغرافیایی منطقه و آبریزهایی که به آن میریزند. دریاچه ارومیه سه حوضه آبریز بزرگ دارد: سیمینهرود که عمدتا در استان آذربایجان غربی است، زرینهرود که از کردستان سرچشمه میگیرد و تپهرود که از سمت آذربایجان شرقی سرشاخه میگیرد.
هر سه این حوضههای آبریز در دریاچه ارومیه تخلیه میشوند. طی چند دهه اخیرآب سه حوزه آبریزی که به دریاچه ارومیه میریختند در همان شهرها و استانهای خود که حالا نسبت به چند دهه قبل رشد و توسعه انفجاری داشتهاند مصرف شوند و فقط آبراه کم سویی از آنها به ارومیه برسد. بنابراین کارشناسان معتقدند که علت اصلی وضعیت فعلی دریاچه ارومیه، افزایش تقاضای آب به دلیل توسعه نسنجیده بخش کشاورزی و شهری، سدسازی بیرویه، احداث بزرگراه بر روی دریاچه و استفاده بیرویه از منابع آب حوضه آبریز دریاچه و همچنین بارش کم برف و باران در سالهای متمادی است.
در عین حال اما، گروهی دیگر ساخت پل میانگذرکلانتری را عامل خشک شدن این دریاچه میدانند. سه سال قبل بود که سخنگوی سازمان فضایی ایران، گفته بود: «سازمان فضایی ایران با بررسی تصاویر ماهوارهای اعلام میکند که پل کلانتری نقش بسزایی درخشک شدن دریاچه ارومیه داشته است، میزان مصالح واردشده به دریاچه برای احداث این میانگذر و برهم خوردن چرخه جریانهای آبی در نیمه شمالی و جنوبی این دریاچه، یکی از عوامل تخریب اکوسیستم و خشک شدن آن است.»
چالشی به قدمت چند دهه
برخلاف تصور عامه، مشکل کم آبی و خشک شدن دریاچه ارومیه، چالش امسال و پارسال نیست بلکه قدمت آن به بیش ازنیم قرن قبل و شاید حتی بیشتر میرسد. وحید جلالزاده، استاندار وقت آذربایجان غربی در اظهاراتی در سال ۱۳۹۰ گفته بود: «دریاچه ارومیه از غفلت ۵۰ ساله رنج میبرد و دوره خشکسالی این دریاچه از سال ۷۰ آغاز شده است.» با این حال همچنان بعضی از گزارشها و تصاویر آغاز فرآیند خشک شدن جدی دریاچه را طبق تصاویر ماهوارهای از ابتدای دهه ۸۰ میدانند.
حالا اما حجم آب دریاچه ارومیه چیزی در حد صفر است و به وضع بسیار اسفباری رسیده! براساس گزارشهای منتشر شده تراز آن به زیر ۱۲۷۰متر رسیده است که حکایت از حدود ۵۰ سانتیمتر افت نسبت به سال گذشته دارد. موضوعی که باعث شده تا تعدادی از مسئولان و به خصوص کارشناسان حوزه بهداشت و سلامت، نسبت به تبعات مرگ دریاچه ارومیه هشدارهایی جدی را صادر کنند.
بنفشه زهرایی مدیر موسسه آب دانشگاه تهران در این زمینه میگوید: به تازگی نتایج تحقیقاتی درباره وضع اسفبار دریاچه و نیز بلند شدن توفانهای نمک در اطراف آن منتشر شده که نشان میدهد همین الان هم برای ساکنان منطقه مشکلاتی ایجاد کرده است که از جمله میتوان به افزایش بیسابقه دمای هوا در استانهای آذربایجان غربی و شرقی اشاره کرد.
بررسیهایی که محققان دانشگاه تبریز انجام دادهاند، نشان میدهد که دمای بالای ۴۱ درجه از سال ۹۹ به بعد در این منطقه مشاهده شده است. به گفته وی تبعات خشکیدگی دریاچه ارومیه تنها به گرمتر شدن هوای منطقه و یا نمکزار شدن ختم نمیشود بلکه همانند تجربه خشکی دریاچه آرال شاهد طغیان انواع و اقسام بیماریها و خالی از سکنه شدن مساحت عظیمی از اطراف دریاچه خواهیم بود.
از فشارخون تا کودکان نارس
اما این چند مورد تنها آثار خشک شدن دریاچه ارومیه روی سلامت انسانها نیستند. دکتر بهداد چهرهنگار، مسئول وقت واحد مطالعات راهبردی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز، اولین مطالعات بینالمللی کانونهای گرد و غبار خاورمیانه را مربوط به سال ۲۰۱۲ میداند که در آن زمان در این مطالعات، دریاچه ارومیه به عنوان یکی از کانونهای گرد و غبار معرفی شده است.
به گفته وی نتایج به دست آمده از این مطالعات در سال ۸۴ تا ۹۴ افزایش پراکندگی جغرافیایی فشار خون را نشان داد، ضمن آنکه پراکنش جغرافیایی آسم نیز مشاهده شد. علاوه بر این چهرهنگار مدعی شد که افزایش آمار تولد نوزادان با وزن کمتر از دو کیلو و نیم و پراکندگی انتشار میزان مرگ و میر از دیگر نتایج این بررسی بوده است.
بازسازی یک تصویر تلخ اما محتمل
حتما تاکنون صحنههای بسیاری از روستا و شهرهای متروکهای که روزگاری برای خودشان برو بیایی داشتند دیدهاید. چه از نزدیک و چه در فضای مجازی و... شهرها و روستاهایی که ساکنان بسیاری از آنها به خاطر بداحدی طبیعت و پدیدههایی مانند خشکسالی و زلزله و از این دست، مجبور به کوچ از آنجا شدهاند.
سرنوشت ناخوشایندی که به نظر میرسد در آیندهای نزدیک قرار است دامان شهروندان دو استان آذربایجان شرقی و غربی را هم بگیرد و آنها را به خاطرخشک شدن دریاچه ارومیه راهی دیگر نقاط کشور کند. این سناریویی است که مدیر موسسه آب دانشگاه تهران به آن اشاره میکند.
زهرایی در این زمینه گفته است؛ اگر زودتر فکری برای دریاچه ارومیه و جلوگیری از مرگ دائم و همیشگی آن نشود، این استانها به شورهزار بدل خواهند شد. به گفته این کارشناس حوزه آب، تبعات این خشکسالی حتی چنان سلامت و کشاورزی و زندگی هموطنان این دو استان را تحت تأثیر قرار میدهد که در آینده نزدیک باعث میشود تا به دیگر نقاط کشور کوچ کنند! درست مانند اتفاقی که برای دریاچه آرال افتاد.
این مسئله از آنچه فکر میکنیم واقعیتر و نزدیکتر است کما اینکه زهرایی نیز در مورد آن میگوید: اگر این اتفاق بیفتد مسئولان کشور باید به این سوال پاسخ دهند که این جمعیت کجا قرار است سکنی داده شوند؟! چون در کشور جایی را نداریم که میزبان این حجم از مردم باشد.
نماینده ارومیه: 99 درصد دریاچه خشک شده است
حاکم ممکان، نماینده مردم ارومیه: وضعیت دریاچه ارومیه فوقالعاده بحرانی است. میتوانم بگویم که در حال حاضر هیچ پهنه آبی روی دریاچه وجود ندارد. نود و نه درصد آن خشک شده و تنها قسمتی در اطراف پل میانگذر باقی مانده است. این وضعیت میتواند باعث افزایش فشار خون، ایجاد سرطان پوست و از بین رفتن اراضی کشاورزی به دلیل گرد و غبار نمکی حاصل از خشکی دریاچه شود که کارشناسان پیشبینی میکنند تا حوالی زنجان و قزوین این گرد و غبار تأثیرگذار خواهد بود.نوع کشت باید اصلاح، چاههای غیرمجاز بسته همچنین، نحوه آبیاری و روشهای آبیاری هم باید اصلاح شوند. دولت بیشتر در حالت گفتاردرمانی است.