کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۷۸۰۱
تاریخ خبر:
وزارت میراث فرهنگی به جای مرمت، سرگرم نشست‌های تبلیغاتی است

بیستون؛ جایی که سنگ‌ها فریاد می‌زنند و مسئولان سکوت می‌کنند

بیستون؛ جایی که سنگ‌ها فریاد می‌زنند و مسئولان سکوت می‌کنند

کارشناسان: « بیستون در حال مرگ است و مسئولان فقط عکس یادگاری می‌گیرند»

هفت صبح،‌محمد عبدالعلی‌پور|  صبح زود، وقتی مه نازک پای کوه‌های زاگرس را پوشانده، از جاده باریکی که به دشت بیستون می‌رسد، ناگهان دیوار سترگ کوه خود را نشان می‌دهد. این‌جا همان جایی است که داریوش بزرگ در ۲۵۰۰ سال پیش، تاریخ خود و سرزمینش را بر سنگ حک کرد.

 

کتیبه بیستون نه فقط سندی ایرانی، که سندی جهانی است؛ «شناسنامه تاریخ ایران» که امروز در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. اما اگر قدمی جلوتر بروی و سنگ‌ها را لمس کنی، صدای دیگری به گوش می‌رسد: ترک‌های ریز، خطوطی که به آرامی محو می‌شوند، نقش‌برجسته‌هایی که جزئیاتشان هر سال کم‌رنگ‌تر می‌شود. این صحنه دیگر شکوه نیست، فریادی خاموش است از سنگ‌هایی که دارند زیر بار بی‌توجهی و غفلت خرد می‌شوند.

 

باران پاییزی که بر دشت می‌بارد، دیگر آن باران پاک هزار سال پیش نیست. قطره‌ها آلوده‌اند، اسیدی‌اند و هر بار که بر کتیبه هخامنشی می‌ریزند، بخشی از خطوط میخی محو می‌شود. این همان متنی است که دانشگاه‌های جهان سال‌هاست آن را می‌خوانند تا تاریخ و زبان باستان را بشناسند، اما امروز در برابر چشمان ما آرام‌آرام پاک می‌شود. از آن سوی دشت، دود سیاه صنایع پتروشیمی کرمانشاه بالا می‌رود و روی سنگ‌ها می‌نشیند.

 

ترکیب دود و باران همان چیزی است که کارشناسان سال‌هاست هشدار داده‌اند: «مرگ خاموش بیستون.» اما این هشدارها هرگز گوش شنوایی در وزارت میراث فرهنگی پیدا نکرده است. فرونشست زمین در حریم محوطه به چشم می‌آید. شکاف‌های باریک روی خاک، نشانه‌ای است از تهدیدی جدی‌تر.

 

کارشناسان میراث در گفت‌وگو با هفت‌صبح می‌گویند اگر این روند ادامه یابد، بخشی از آثار تاریخی ممکن است دچار فروپاشی شوند. اما باز هم پاسخ مسئولان، سکوت یا وعده‌هایی مبهم است. خبرنگار هفت‌صبح در پیگیری این وضعیت تلاش نمود از مدیران وزارت میراث پاسخی شفاف بگیرد. یک مدیر محلی در پاسخ به این سوال که: «برای جلوگیری از این فرونشست چه کرده‌اید؟» جواب کلیشه‌ای داد: «همه چیز تحت کنترل است.» جمله‌ای که بیشتر به تمسخر می‌ماند تا پاسخ.

 

بیستون؛ موزه‌ای زنده که در حال مرگ است

بیستون فقط یک کتیبه نیست. بیش از ۲۸ اثر تاریخی ثبت ملی در این محوطه قرار دارد: مجسمه هرکول، نقش‌برجسته‌های اشکانی، فرهادتراش عظیم، کاروانسرای ایلخانی، پل تاریخی، غارهای کهن و نیایشگاه مادی. هر کدام از این‌ها تکه‌ای از تاریخ هزاران‌ساله ایران است. اما هیچ‌کدام در وضعیت مطلوب نگهداری نمی‌شوند.

 

گردشگری که از اصفهان آمده، با تعجب به دیوار ترک‌خورده نقش‌برجسته مهرداد اشکانی نگاه می‌کند و می‌پرسد: «چرا مرمت نمی‌کنند؟» راهنما سری تکان می‌دهد و می‌گوید: «بودجه نیست، نیرو نیست، فقط وعده هست.» بیستون سال ۱۳۸۵ وارد فهرست میراث جهانی یونسکو شد. این ثبت می‌توانست فرصت بزرگی باشد برای جذب همکاری‌های بین‌المللی، استفاده از فناوری‌های نوین و اجرای پروژه‌های مرمت علمی. اما آنچه در عمل رخ داد، چیز دیگری بود: بروکراسی اداری، وعده‌های توخالی و پروژه‌های مقطعی.

 

وزارت میراث فرهنگی که باید متولی حفاظت باشد، بیشتر به دستگاهی تشریفاتی تبلیغاتی تبدیل شده است. نشست‌های خبری، جشنواره‌ها و بازدیدهای نمایشی جایگزین اقدام عملی شده‌اند. هر بار خبرنگاران درباره وضعیت بیستون می‌پرسند، مسئولان با واژه‌های زیبا اما پوچ پاسخ می‌دهند: «بیستون برای ما اولویت است.» ولی در میدان واقعیت، بیستون هر روز بیشتر فرسوده می‌شود.

 

کارشناسان مستقل بارها هشدار داده‌اند که بیستون نیازمند سامانه پایش دائمی است. گفته‌اند باید تیم‌های تخصصی مرمت به‌طور مداوم فعال باشند. پیشنهاد داده‌اند از فناوری‌های مدرن تصویربرداری و لیزر برای ثبت و حفاظت استفاده شود. حتی پیشنهاد همکاری بین‌المللی داده‌اند.

 

اما وزارتخانه یا نشنیده، یا نخواسته بشنود. پوریا محمدی، پژوهشگر جوان این حوزه در گفت‌وگو با هفت‌صبح گفت: «بیستون مثل بیماری است که پزشک متخصص می‌خواهد، اما به جای درمانگر، نمایشگر سر می‌رسد. مسئولان بیشتر به فکر عکس گرفتن‌اند تا درمان.»

 

در حاشیه دشت، پیرمردی روی نیمکتی فرسوده نشسته، رو به کوه. او می‌گوید: «این‌جا هویت ماست. بچگی‌ام در سایه همین کوه گذشته. حالا می‌بینم که آرام‌آرام دارد از بین می‌رود و کسی کاری نمی‌کند.» صدای او تلخ است، اما نمایانگر احساس عمومی مردمی است که می‌دانند چیزی بیش از سنگ و تاریخ از دست می‌رود: بخشی از هویت‌شان.

 

چه باید کرد؟

بیستون هنوز قابل نجات است، اما نه با وعده‌های تکراری. نه با پروژه‌های نصفه‌نیمه. نجات بیستون نیازمند چند اقدام فوری است: تخصیص بودجه کافی و پایدار برای حفاظت، نه بودجه‌های قطره‌چکانی، ایجاد سامانه پایش دائمی با استفاده از فناوری‌های روز، حضور مستمر تیم‌های مرمت متخصص، نه پروژه‌های مقطعی، دعوت از کارشناسان بین‌المللی و همکاری واقعی با یونسکو، مدیریت یکپارچه حریم اثر تا صنایع آلاینده و ساخت‌وسازها به آن آسیب نزنند.

 

فردا دیر است. اگر این اقدامات امروز آغاز نشود، فردا خیلی دیر خواهد بود. فردا وقتی گردشگری خارجی به این دشت بیاید، شاید چیزی جز سنگ‌های ترک‌خورده و خطوط محوشده باقی نماند. آن‌وقت نه فقط ایران، که جهان شاهد خواهد بود چگونه یکی از مهم‌ترین سندهای تاریخ بشر به دلیل بی‌کفایتی مسئولان نابود شد.

 

بیستون فریاد می‌زند، اما گوش مسئولان وزارت میراث فرهنگی سنگین‌تر از سنگ‌های همین کوه شده است. تاریخ اما فراموش نخواهد کرد چه کسانی متولی این میراث بودند و چگونه با بی‌توجهی آن را به آستانه نابودی رساندند.

 

تازه‌ترین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۲۷۸۰۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر