کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۷۴۵۹
تاریخ خبر:
این مرمت، افتضاح مرمتی کشور است

مرمت یا مرگ تدریجی میراث؟

مرمت یا مرگ تدریجی میراث؟

همه‌چیز از زمانی جدی شد که تصاویری از گنبد مرمت‌شده مسجد شیخ لطف‌الله منتشر شد

هفت صبح،‌ محمد عبدالعلی پور|   در دل میدان نقش‌جهان اصفهان، جایی که قرن‌هاست شکوه صفوی نگاه جهان را خیره کرده، دو گنبد مهم ایستاده‌اند؛ مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطف‌الله. این گنبدها نه تنها نماد هنر ایرانی، که سندی زنده از هویت ملی و جهانی ما هستند. اما آنچه این روزها بر سرشان آمده، بیشتر به تراژدی می‌ماند تا مرمت. تراژدی که نامش را برخی نمایندگان مجلس «افتضاح مرمتی» گذاشته‌اند.

 

همه‌چیز از زمانی جدی شد که تصاویری از گنبد مرمت‌شده مسجد شیخ لطف‌الله منتشر شد. رنگ‌ها ناهمگون بود، سطح کار به وصله‌پینه شبیه‌تر از یک اثر مرمتی و خطوط شکوه صفوی در میان بی‌دقتی‌ها گم شده بود. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به‌سرعت پر شد از این تصاویر؛ و موجی از اعتراض بالا گرفت. مهدی طغیانی، نماینده اصفهان، صریح گفت: «این مرمت، افتضاح مرمتی کشور است.»

 

جمله‌ای که به‌خوبی عمق فاجعه را آشکار می‌کرد. کارشناسان میراث فرهنگی هم سکوت نکردند. مهدی حجت، بنیان‌گذار سازمان میراث فرهنگی، با صراحت گفت تصمیم‌ها بدون مشورت با متخصصان و بدون مطالعات جامع گرفته شده است. او تأکید کرد که در چنین پروژه‌هایی باید از ترکیب دانش فنی، تجربه استادکاران سنتی و فناوری‌های نوین استفاده شود؛ نه اینکه با تصمیم‌های شتاب‌زده، یکی از نمادهای جهان اسلام قربانی بی‌تدبیری شود.

 

اما در سوی دیگر ماجرا، مدیران پایگاه جهانی نقش‌جهان و ناظران پروژه مرمتی، از جمله فریبا خطابخش و بهشاد حسینی، توضیحاتی ارائه دادند. آنان از شرایط اضطراری و کمبود اعتبارات سخن گفتند و تلاش کردند مرمت را اقدامی ناگزیر معرفی کنند. پرسش اما همچنان بی‌پاسخ ماند: اگر بودجه کافی وجود ندارد، آیا درست است دست به تغییراتی زد که ماهیت گنبد را دستخوش آسیب‌های جدی کند؟

 

چرا در همان آغاز کار، از جامعه، دانشگاه‌ها یا حتی نهادهای بین‌المللی برای جذب منابع و اجرای مرمتی شایسته کمک خواسته نشد؟ ماجرای گنبد شیخ لطف‌الله تنها یک خطای فنی نیست؛ بازتابی است از بحران مدیریتی در وزارت میراث فرهنگی. این وزارتخانه در سال‌های اخیر بیش از آنکه بر حفاظت و مرمت اصولی بناها تمرکز کند، به نمایش‌های رسانه‌ای دل خوش کرده است.

 

سمینارهای پرزرق‌وبرق، نشست‌های بی‌حاصل و جشنواره‌هایی با عنوان‌های پرطمطراق برگزار می‌شود، اما در عمل، گنبدها ترک می‌خورند و پل‌های تاریخی فرسوده می‌شوند. ترکیب مدیران ارشد نیز نشان‌دهنده همین روند است. بسیاری از تصمیم‌گیران وزارت میراث فرهنگی از میان مدیران سابق صداوسیما انتخاب شده‌اند.

 

نتیجه آنکه به جای نگاه تخصصی و علمی، نگاه رسانه‌ای و تبلیغاتی بر سیاست‌گذاری‌ها غالب شده است. نمونه روشن این وضعیت، یادداشت یکی از معاونان وزارتخانه درباره دیدار با یک کارگردان تلویزیونی بود؛ دیداری که هیچ نسبتی با مأموریت اصلی وزارتخانه نداشت و بیشتر شبیه یک حرکت تبلیغاتی بود. جامعه وقتی می‌بیند که مرمت نمادهای جهانی با چنین کیفیتی انجام می‌شود، اعتماد خود را به متولیان از دست می‌دهد.

 

وقتی تصاویر گنبد مرمت‌شده با تمسخر در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود، این فقط یک خطای زیبایی‌شناسانه نیست؛ نشانه‌ای از بحرانی عمیق‌تر است. بحران مدیریت، بحران شفافیت و بحران پاسخگویی. مدیران به جای آنکه با انتشار گزارش‌های دقیق و داده‌های فنی افکار عمومی را قانع کنند، با کلی‌گویی و وعده‌های مبهم از کنار موضوع عبور می‌کنند.

 

همین رفتار است که باعث می‌شود مردم، حتی پیش از شنیدن سخنان کارشناسان، خود به چشم ببینند که میراثشان قربانی بی‌تدبیری شده است. این ماجرا تنها در سطح ملی باقی نمی‌ماند. ایران به‌عنوان متولی آثار ثبت‌شده جهانی، موظف است استانداردهای یونسکو را رعایت کند. وقتی مرمت یک گنبد شاخص چنین نتیجه‌ای دارد، جایگاه ایران در میان نهادهای بین‌المللی زیر سوال می‌رود.

 

پرسش این است: کشوری که در مرمت ساده‌ترین بخش‌های نمادهایش دچار خطا می‌شود، چگونه می‌تواند ادعای حفاظت از یکی از پیچیده‌ترین مجموعه‌های جهانی مانند تخت‌جمشید یا بیستون را داشته باشد؟ بدون تردید، ماجرای گنبد شیخ لطف‌الله اولین نمونه از این دست نیست.

 

پیش‌تر نیز پروژه‌هایی مانند مرمت سی‌وسه‌پل یا برخی بخش‌های مسجد جامع عباسی با انتقادهای مشابه روبه‌رو شدند. اما آنچه خطرناک‌تر است، بی‌توجهی به تجربه‌های گذشته است. وزارت میراث فرهنگی نه‌تنها از خطاها درس نگرفته، بلکه همان مسیر را بارها تکرار کرده است.

 

گنبد شیخ لطف‌الله امروز نه‌تنها نماد هنر صفوی، که آینه‌ای از ضعف مدیریتی و بی‌توجهی به اصول علمی مرمت است. این ماجرا به ما هشدار می‌دهد: اگر روند کنونی ادامه یابد، فردا نوبت کدام گنجینه خواهد بود؟ آیا باید منتظر روزی باشیم که سی‌وسه‌پل، بیستون یا تخت‌جمشید با افتضاحی مشابه روبه‌رو شوند؟

 

راه نجات روشن است: بازگرداندن مرمت به دست متخصصان واقعی، استفاده از روش‌های علمی و شفاف‌سازی کامل برای جامعه. وزارت میراث فرهنگی باید به جای نمایش‌های رسانه‌ای، پاسخگو و مسئول باشد. در غیر این صورت، باید بپذیریم که ما خود، با دستان خویش، تاریخ و هویت‌مان را ویران می‌کنیم.

 

سایر اخباراجتماعیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۲۷۴۵۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر