کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۵۱۱۲
تاریخ خبر:
‌از جامعه شبکه‌ای تا تناقض ایرانی

از خوشه‌های خشم تا خوشه‌های امید

از خوشه‌های خشم تا خوشه‌های امید

تعداد کاربران اینترنت همراه از مرز ۱۲۱ میلیون گذشته و به ضریب نفوذ ۱۴۰ درصدی رسیده است

هفت صبح|  وزارت ارتباطات در تازه‌ترین گزارش رسمی خود در فصلنامه سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی این وزارتخانه به نقل از مهر تصویری تازه از وضعیت اینترنت ایران در بهار ۱۴۰۴ ارائه داده است. طبق این آمار، تعداد کاربران اینترنت همراه از مرز ۱۲۱ میلیون گذشته و به ضریب نفوذ ۱۴۰ درصدی رسیده است؛ رقمی که نشان می‌دهد استفاده از گوشی‌های هوشمند تقریبا به امری عمومی در کشور بدل شده است.

 

با این حال، اینترنت ثابت همچنان عقب‌مانده است و فقط ۱۱ میلیون مشترک برای آن ثبت شده و ضریب نفوذش به‌زحمت از ۱۳ درصد عبور کرده است. این اختلاف چشمگیر، تضادی آشکار را به نمایش می‌گذارد. جامعه‌ای با بیشترین وابستگی به ارتباطات دیجیتال، اما با زیرساختی شکننده و کیفیتی که بارها نارضایتی عمومی را برانگیخته است. 

 

   از جامعه شبکه‌ای تا تناقض ایرانی

مانوئل کاستلز، جامعه‌شناس برجسته اسپانیایی، در کتاب مشهورش خوشه‌های خشم و امید توضیح می‌دهد که در عصر اطلاعات، شبکه‌ها نه فقط ابزار ارتباط، بلکه زیربنای قدرت اجتماعی و سیاسی‌اند. او می‌نویسد هر جا دسترسی آزاد به شبکه‌ها محدود شود، جامعه دچار تناقض می‌شود چون گسترش ابزارهای اتصال از یک سو و محدودسازی جریان آزاد اطلاعات از سوی دیگر وضعیت تناقض‌آلودی ایجاد می‌کند. این همان وضعیتی است که امروز در ایران مشاهده می‌کنیم.

 

ضریب نفوذ اینترنت در ایران بالا رفته، اما کیفیت و آزادی دسترسی به شدت کاهش یافته است. این دوگانگی، زمینه‌ساز نوعی «شکاف دیجیتال درون‌زا» شده است؛ شکافی که نه میان طبقات یا مناطق، بلکه میان ظرفیت تکنولوژیک مردم و ساختارهای حکمرانی رخ می‌دهد.

 

 اینترنت همراه: فراگیر اما ناپایدار

گزارش وزارت ارتباطات نشان می‌دهد ضریب نفوذ اینترنت همراه به ۱۴۰ درصد رسیده است؛ عددی که به‌ظاهر حکایت از موفقیت دارد. اما این رقم، بیش از آنکه نشانه توسعه زیرساخت باشد، گواهی بر وابستگی شدید مردم به گوشی‌های هوشمند است.

 

در غیاب اینترنت ثابت پرسرعت و پایدار، کاربران ایرانی همه نیازهای خود از کار و آموزش گرفته تا سرگرمی و خرید را به اینترنت همراه سپرده‌اند. کاستلز تأکید می‌کند که «جامعه شبکه‌ای» زمانی به رشد پایدار می‌رسد که زیرساخت‌های ثابت و مطمئن وجود داشته باشد. در غیر این صورت، وابستگی صرف به شبکه‌های سیار، جامعه را به شدت آسیب‌پذیر می‌کند. ایران دقیقا در این تله افتاده است. جامعه‌ای متصل به شبکه جهانی که در عین حال شکننده است.

   

فیلترینگ و نارضایتی عمومی

یکی از ویژگی‌های برجسته نظریه کاستلز، توجه به نقش «ارتباطات افقی» در شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی است. او نشان می‌دهد که وقتی دولت‌ها جریان آزاد اطلاعات را محدود می‌کنند، شبکه‌ها کارکردی متفاوت پیدا می‌کنند و به جای ابزار کنترل، به بستری برای نارضایتی و اعتراض بدل می‌شوند.

 

در ایران، فیلترینگ گسترده شبکه‌های اجتماعی و کندی اینترنت، این تضاد را هر روز آشکارتر کرده است. کاربران، در حالی که بیش از هر زمان دیگری به شبکه‌ها وابسته‌اند، احساس می‌کنند از حق اولیه دسترسی آزاد محروم شده‌اند. همین نارضایتی، بذر شکل‌گیری «خوشه‌های خشم» است؛ همان مفهومی که کاستلز آن را نیروی محرکه جنبش‌های معاصر می‌داند.

 

 اینترنت و مشروعیت سیاسی

فراتر از مسائل فنی، اینترنت در ایران به مسئله‌ای سیاسی بدل شده است. از منظر کاستلز، مشروعیت سیاسی در عصر اطلاعات تا حد زیادی به توانایی دولت‌ها در پاسخگویی به نیازهای ارتباطی مردم وابسته است. هر بار که کیفیت اینترنت کاهش می‌یابد یا محدودیت تازه‌ای اعمال می‌شود، بخشی از سرمایه اجتماعی دولت تحلیل می‌رود.

 

امروز دیگر بحث فقط بر سر سرعت دانلود یا دسترسی به یک اپلیکیشن نیست؛ بلکه مسئله اصلی این است که مردم احساس می‌کنند از جهان شبکه‌ای عقب نگه داشته می‌شوند. در حالی که همسایگان ایران در حال توسعه زیرساخت‌های فیبر نوری و حرکت به سمت نسل پنجم و ششم اینترنت همراه‌اند، کاربران ایرانی با فیلترشکن و قطعی‌های مداوم دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این عقب‌ماندگی، نه‌تنها اقتصاد دیجیتال کشور را محدود می‌کند، بلکه احساس بی‌عدالتی و نابرابری را نیز تقویت می‌کند.

 

  از خوشه‌های خشم تا خوشه‌های امید

با این حال، همان‌گونه که کاستلز تأکید می‌کند، شبکه‌ها فقط محل خشم نیستند؛ می‌توانند بستر امید هم باشند. تجربه ایران نشان داده است که جامعه مدنی، انجمن‌های تخصصی و حتی کسب‌وکارهای نوپا توانسته‌اند در دل همین محدودیت‌ها راه‌هایی برای نوآوری و پیوند اجتماعی بیابند.

 

برگزاری کمپین‌های آگاهی‌بخش درباره حقوق دیجیتال، مطالبه‌گری برای بهبود کیفیت خدمات و توسعه راهکارهای بومی در حوزه استارتاپ‌ها نمونه‌هایی از این تلاش‌هاست. مسئله اصلی آن است که آیا سیاست‌گذاری رسمی می‌تواند این ظرفیت‌ها را به رسمیت بشناسد یا همچنان مسیر محدودسازی و کنترل را ادامه خواهد داد؟ 

 

گزارش وزارت ارتباطات یک تصویر دوگانه را نشان می‌دهد: جامعه‌ای با ضریب نفوذ اینترنت بسیار بالا، اما با کیفیتی پایین و محدودیت‌هایی شدید. از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، این وضعیت یک تناقض خطرناک است؛ پارادوکسی که اگر شکسته نشود، می‌تواند به شکاف عمیق میان دولت و جامعه دامن بزند.

 

در نهایت، اینترنت در ایران نه فقط یک ابزار تکنولوژیک، بلکه صحنه‌ای برای تقابل روایت‌هاست: روایت رسمی از توسعه و دستاورد و روایت عمومی از نارضایتی و محرومیت. همان‌طور که کاستلز یادآوری می‌کند، در عصر اطلاعات «قدرت، توانایی شکل دادن به ارتباطات است». اگر این توانایی صرفا به محدودسازی تقلیل یابد، دیر یا زود ارتباطات به ضد خود بدل خواهند شد.

 

تازه‌ترین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۲۵۱۱۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر