کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۲۵۴۱
تاریخ خبر:

تمام ایران را سرای خود بدانیم

تمام ایران را سرای خود بدانیم

نگاهی به بازتاب رسانه‌ای خرید ملزومات مقابله با کم‌آبی در تهران

هفت صبح،‌ حمید سلیمانی|  در روزهای گذشته به خصوص چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته؛ تصاویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر و دست به دست می‌شد با عنوان «صف‌های تکان‌دهنده مردم تهران برای خرید دبه‌ها و مخازن آب در نقاط مختلف شهر به‌خصوص خیابان مولوی» یا «تصاویری دیگر که صف مردم تهران را دبه به‌دست برای گرفتن آب نشان می‌داد»؛ اما موضوع چیست و آیا ما با پدیده‌ای نادر و تکان‌دهنده روبه‌رو شده‌ایم؟

 

پدیده کم‌آبی و صف‌بندی برای گرفتن آب، البته برای تهرانی‌ها تازه است اما بسیاری دیگر از ایرانی‌های شهرهای گوناگون، به خصوص مناطق مرکزی و شرق و جنوب‌شرق، سال‌هاست که با این پدیده مواجه‌اند و کم‌آبی یا بی‌آبی به بخشی از زندگی آنها بدل شده است. مثلا مردم یزد حداقل از فروردین ماه امسال است که با این معضل روبه‌رو بوده و دست و پنجه نرم کرده‌اند اما نصیب آنها از این سختی، جز یکی دو خبر در خروجی رسانه‌ها بیشتر نبوده است.

 

کمی که در فضای مجازی جستجو کنیم متوجه می‌شویم مردم زابل حداقل هشت سالی‌ست که برای گرفتن حداقلی از آب سالم و بهداشتی، صف می‌بندند و نتایج جستجو در اخبار نشان می‌دهد که این مردم بی‌صداتر، حداقل از سال 1396 به این صف‌ها عادت کرده‌اند.

 

اسامی شهرهای دیگر را روی صفحه کیبورد تایپ می‌کنم؛ کرمان. کرمانی‌ها در اوج کرونا یعنی سال 1399 هم صف‌هایی طویل را با هدف دستیابی به آبی برای شست‌وشوی دست و صورت و سایر امور بهداشتی، تجربه کرده‌اند و برخی از مناطق آن شهر، به گواهی اخباری که آن روزها منتشر می‌شده تا 40 روز از نعمت آب لوله‌کشی محروم بوده‌اند.

 

مردم زاهدان هم در همان سال، وضع بهتری نسبت به شهروندان کرمانی نداشتند و در بهمن ماه، با قطعی آب روبه‌رو شدند و 72 ساعت با این مشکل دست و پنج نرم کردند و مجبور شدند ساعت‌ها در صف بایستند تا از 50 تانکری که در سطح این شهر مستقر بودند، آب طلب کنند.

 

کمتر از سه سال بعد، در تیر ماه سال 1402 نیز دوباره اهالی حداقل 35درصد از محله‌های زاهدان، این تجربه را از سر گذراندند. این سیاهه را همچنان می‌توان ادامه داد؛ خاش، اصفهان سال 1400 به بعد، نطنز، مشهد، سبزوار، ورامین و.... کار به جایی رسید که روزنامه شهروند در پروژه نذر آب برنامه‌ قابل تاملی تولید کرد و نازنینی که در یکی از ویدئو کلیپ‌ها گریه کنان از بی‌آبی سخن گفت جهانی شد. 

 

موضوع تبعیض نهادینه در کشور البته به همین بی‌آبی خلاصه نمی‌شود. سال‌های سال است که مردم استان‌های غربی و جنوب غربی، به خصوص خوزستان‌ها، با پدیده گرد و غباری که نفس آنها را به شماره می‌اندازد، دست به گریبانند. پیشینه این مشکل سخت که حتی ترانس‌های برق خوزستانی‌ها را هم از کار می‌اندازد (حال تصور کنید این گرد و خاک با ریه این شهروندان چه‌ها که نمی‌کند) از دو دهه هم بیشتر است و به خصوص با سقوط رژیم بعثی در عراق و نبود دولت مرکزی در بغداد، این مشکل، هر ساله چند ماهی مهمان این مردم می‌شود.

 

با این حال وقتی صدای اعتراض شدت گرفت که مرکزنشین‌ها هم در سال‌های اخیر با این معضل روبه‌رو شدند. چنین تجربیاتی نشان می‌دهد که هر چند شعار «همه ایران سرای من است» همواره بر زبان و قلم‌ها جاری و ساری بوده، اما تا وقتی مشکلات مرزنشینان و مردم ساکن مناطق پیرامونی تهران به داخل پایتخت سرریز نشده، مشکلات آنها نیز چندان جدی گرفته نشده و انعکاس بایسته و شایسته‌ای در محافل رسانه‌ای و تصمیم‌سازی نداشته است.

 

چرا وقتی سال‌هاست شهرهای کوچک و بزرگ کشور با بحران آب سالم و بهداشتی روبه‌رو بوده‌اند، مشکل را درست درک نکردیم؟ چرا تا وقتی نمود عینی صف‌کشی دبه به‌دست در تهران دیده نشده بود، فضای رسانه‌ای اعم از مجازی و غیرمجازی، این بلا را جدی نگرفته بودند و فریاد نمی‌کشیدند؟ تغییر جدی در نگرش مردم و مسئولان، به خصوص ساکنان کلانشهرها و در راس آن، تهرانی‌هاست که صدالبته سهم بسیار بالایی در رسانه‌ها دارند و  همه باید یاد بگیریم که «همه جای ایران سرای من است.»

 

آخرین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۱۲۵۴۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر