کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۴۵۶۸
تاریخ خبر:
روایت زندگی زنی‌ که با تلاش و همدلی، رضایت شاکیان را جلب و آزادی بیش از ۶۰۰ زندانی را رقم زد

۶۰۰ داستان زندگی| بخشش قاتل برای آزادی زندانیان

۶۰۰ داستان زندگی| بخشش قاتل برای آزادی زندانیان

‌آذر شهسواری: ارتباط با خانواده‌های متهم و درک عمیق از وضعیت آن‌ها کلید موفقیت من در جلب رضایت شاکیان است

هفت صبح، سیما فراهانی| همه چیز از یک شب آرام و تاریک، در گوشه‌ای از یک بیمارستان، شروع شد. اتفاقی که سرنوشت چندین انسان را تحت تاثیر قرار داد. نور ملایم چراغ‌های بیمارستان، سایه‌هایی از امید و ناامیدی را بر دیوارها می‌انداخت. در این میان، دختربچه‌ای  9ساله با قلبی بزرگ و روحی نیکو، در کنار خواهر بیمارش نشسته بود. او نمی‌دانست که در این شب، نه تنها به مراقبت از خواهرش پرداخته، بلکه اولین گام‌هایش را در مسیر خیرخواهی و بشردوستی برمی‌دارد.

آزاده شهسواری

این دختربچه که صداهای نگران خانواده‌ها و درد و رنج بیماران به گوشش رسیده بود، در دلش حس همدلی و عشق به کمک به دیگران جوانه ‌زد. او از پدرش، که یکی از خیران بزرگ شهر بود، درس‌های نیکی آموخته بود و حالا در این لحظه، تصمیمی بزرگ در دلش شکل می‌گرفت. این آغاز داستانی است که در آن، عشق به انسانیت و تلاش برای آزادی زندانیان، به عنوان یک ماموریت زندگی، در دل آذرخانم شهسواری ریشه زد.

 

داستانی که نه تنها زندگی او، بلکه زندگی بسیاری از دیگران را تحت تاثیر قرار داد و نشان می‌دهد که چگونه یک عمل کوچک می‌تواند به تغییرات بزرگ و معنادار منجر شود. این داستان، روایت زندگی زنی است که با لبخند و اراده‌ای قوی، به دنبال جلب رضایت و بخشش در دنیایی پر از چالش‌ها و سختی‌هاست.

 

‌کلید خیرخواهی در کودکی

آذرخانم شهسواری، خیر بزرگی است که از سال‌ها پیش در حوزه آزادی زندانیان مختلف، فعالیت می‌کند. از زندانیان مالی گرفته تا آنهایی که دست به قتل زدند و منتظر چوبه دار هستند. این زن با در نظر گرفتن اخلاقیات زندانیان، در راستای آزادی آنان از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. او در گفت‌وگو با خبرنگار ما، از دوران کودکی‌اش می‌گوید.

 

همان دورانی که تصمیم گرفت کارهای خیر را آغاز کند:«از کودکی، علاقه‌ام به کمک‌های خیرخواهانه از پدرم به ارث رسیده است. او یکی از خیران بزرگ محسوب می‌شود و این خصلت نیکو را در من نهادینه کرده است. یادم می‌آید که اولین کار خیرم را در سن 9سالگی انجام دادم. آن زمان خواهرم در بیمارستان بستری بود تا عملی را انجام دهد. یک شب، قرار شد که من در کنار خواهرم بمانم و در بیمارستان بخوابم.

 

پدر و مادرم مقداری پول به من دادند تا صبحانه خود را خریداری کنم. در آن شب، وقتی تنها با خواهرم بودم، صحبت‌های خانواده‌ای را شنیدم که به دنبال دارو بودند اما پول کافی نداشتند. بدون تردید، نصف پولم را به آن خانواده دادم تا بتوانند دارو بخرند. صبح روز بعد، وقتی برای خرید صبحانه به بیرون رفتم، مادری را دیدم که از خدمه بیمارستان بود و بچه کوچکی در آغوش داشت. او هیچ چیزی برای خوردن نداشت. در آن لحظه، صبحانه خود را به آن‌ها دادم. با اینکه خودم گرسنه ماندم، اما احساس رضایت و شادی عمیقی داشتم. این تجربه به من انگیزه داد تا در زندگی‌ام همیشه فردی خیر باشم.»

 

منجی 20 زندانی

مسئول کمیته سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت از زندانیان، در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید که «با گذشت زمان، موسسه خیریه‌ای راه‌اندازی کردم. مدتی در حوزه پیشگیری از اعتیاد فعالیت کردم. مدتی نیز در واحد صلح و سازش دادگاه خانواده مشغول به کار بودم و به عنوان واسطه‌ای برای آشتی زوج‌ها و جلوگیری از طلاق فعالیت می‌کردم.

 

پس از آن، به مدت هشت سال عضو هیئت مدیره ستاد حمایت از زندانیان بودم و تمام فعالیت‌هایم به این حوزه معطوف شد. اکنون بیش از 20 سال است که در زمینه آزادی زندانیان فعالیت می‌کنم و در این مدت موفقیت‌های زیادی کسب کرده‌ام. حدود 600 زندانی را در سراسر کشور آزاد کرده‌ام. به عنوان مسئول کمیته سفیران صلح و سازش انجمن حمایت از زندانیان ویژه قتل، شش مورد رضایت قصاص چشم را به دست آورده‌ام. یک مورد هم در رضایت قصاص دست داشتم.»

 

بخشش و آزادی 50 زندانی

همه‌‌چیز مهیا بود تا حکم کوری یکی از چشمان مردی که در جریان درگیری، بینایی چشم راست جوانی را گرفته بود اجرا شود، اما در واپسین لحظات شاکی تصمیم بزرگی گرفت؛ تصمیمی‌ که باعث آزادی ۵۰زندانی جرایم غیرعمد از زندان شد. تصمیمی که آذر شهسواری باعث آن شده بود: «یکی از این موارد مربوط به فردی بود که قصاص چشم داشت. دو سال تلاش کردم تا نه تنها رضایت خانواده شاکی را جلب کنم، بلکه با کمک آنها، چهار میلیارد تومان پول دیه را برای آزادی 50 زندانی هزینه کردیم.»

 

بخشش قاتل برای آزادی زندانیان

خانم شهسواری به یک مورد نیکوکارانه دیگر اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «در یک مورد دیگر، مادری که فرزندش را به قتل رسانده بودند، قاتل را بخشید. پولی که از خانواده قاتل دریافت کرده بود، به آزادی نزدیک به 40 زندانی غیرعمد اختصاص یافت. یکی از آن زندانی‌ها که آزاد شد، به خاطر مبلغی کم، هشت سال در زندان بود.

 

در مورد دیگری، خانمی قاتل مادرش را بخشید و با پولی که دریافت کرد، به خانواده‌های نیازمند در سیستان و بلوچستان کمک کرد و هزینه آبیاری و لوله‌کشی خانه‌ها را پرداخت کرد. یعنی با پول دیه چند خانواده را از مشکلات بزرگی نجات داد. تمام آن خانواده‌ها را شناسایی کردیم و با آن خانم آنقدر صحبت کردم تا بالاخره کارم نتیجه داد.»

 

مجرمانی که به خلاف برنمی‌گردند

در این مسیر، نه تنها به دنبال آزادی زندانیان است، بلکه به ایجاد روابطی مثبت و سازنده هم توجه می‌کند. حتی در مواقعی که موانع زیادی وجود دارد، با لبخند و انرژی مثبت، به پیش می‌رود و به نتایج دلگرم‌کننده‌ای دست می‌یابد. در نهایت، این سفر نه تنها منجر به آزادی زندانیان می‌شود، بلکه باعث می‌شود که آن‌ها با امید و انگیزه‌ای تازه به زندگی بازگردند: «تمام پرونده‌هایی که منجر به آزادی زندانیان شده‌اند، هیچ‌کدام به خلاف و جرم برنگشته‌اند.

 

آن‌ها آنقدر در زندان سختی کشیده‌اند که حاضر به تکرار اشتباهات گذشته نیستند. همیشه با لبخند و انرژی مثبت به جلب رضایت می‌پردازم و پیش‌بینی هر رفتاری را می‌کنم تا غافلگیر نشوم. حتی خانواده‌هایی بوده‌اند که پاسخ تلفن مرا نداده‌اند و عصبانی بودند، اما در نهایت نه تنها رضایت داده‌اند، بلکه با من صمیمی شده و از من پذیرایی کرده‌اند.»

 

سختی‌های این مسیر زیبا

در مسیر پرچالش جلب رضایت در پرونده‌های قتل، با سختی‌ها و احساسات عمیق روبه‌رو می‌شود. این مسیر نه تنها نیازمند شجاعت و استقامت است، بلکه نیاز به قلب‌های بزرگ و دلسوز دارد. صلح یار دادسرای جنایی تهران ادامه می‌دهد: «خانواده مقتولانی که به ما اعتماد می‌کنند و رضایت می‌دهند، نشان‌دهنده‌ بزرگی و بخشش هستند که خداوند به آن‌ها عطا کرده است. جلب رضایت از این خانواده‌ها، هرچند دشوار، اما تجربه‌ای دلنشین و ارزشمند است.

 

سختی‌های این مسیر به ویژه در پرونده‌های قتل بسیار زیاد است. خانواده مقتولانی که رضایت می‌دهند، قلب بزرگی دارند و خداوند به آن‌ها هدیه بزرگی بخشیده است. من به آن‌ها می‌گویم که ما مقابل شما نیستیم و در کنار شما هستیم. حق با شماست و این صحبت‌ها به دلشان می‌نشیند. به عنوان بازرس انجمن حمایت از زندانیان، زندانیان مالی را شناسایی می‌کنم و برای آزادی آن‌ها خیران را دعوت می‌کنم.»

 

ساخت مدرسه به نام مقتول

در حالی که نفس‌های سه برادر محکوم به قصاص به شماره افتاده و قرار بود حکم آنها به زودی اجرا شود، آذر شهسواری، مسئول کمیته سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت از زندانیان همراه مرد خیری تلاش‌های خود را برای جلب رضایت اولیای دم آغاز کرد.

 

در نهایت او باعث شد خانواده متهمان تصمیم بگیرند، با کمک مردی خیر مدرسه‌ای در روستا به نام مقتول بسازند تا برای همیشه نام او زنده بماند. شهسواری در این باره می‌گوید: «به تازگی در داراب، سه برادر که سال‌ها به خاطر یک قتل در زندان بودند، آزاد شدند و ما به خانواده مقتول قول دادیم که مدرسه‌ای به نام او بسازیم که در نهایت منجر به رضایت شد. این نوع فعالیت‌ها نه تنها به آزادی زندانیان کمک می‌کند، بلکه به جامعه نیز نفع می‌رساند و امید را در دل‌ها زنده می‌کند.»

 

پایبند به اخلاق

جلب رضایت یک هنر و علم است که نیازمند صبر، استقامت و همدلی عمیق با انسان‌هاست. آذر شهسواری به‌عنوان وکیلی که در این مسیر گام برمی‌دارد، هرگز از تلاش برای آزادی زندانیان دست نمی‌کشد. هر پرونده‌ای که انتخاب می‌کند، برایش نه تنها یک چالش حقوقی، بلکه فرصتی برای تغییر زندگی انسان‌هاست: «با افتخار می‌توانم بگویم که در سخت‌ترین پرونده‌ها نیز به نتایج مثبت دست یافته‌ام. من به ارزش‌های اخلاقی پایبندم و برای هر پرونده، با دقت و حساسیت به بررسی شرایط می‌پردازم.

 

ارتباط با خانواده‌های متهم و درک عمیق از وضعیت آن‌ها، کلید موفقیت من در جلب رضایت شاکیان است. برای جلب رضایت، مراحل مختلفی را طی می‌کنم و هرگز منصرف نمی‌شوم. وقتی پرونده‌ای را انتخاب می‌کنم، تا آزادی زندانی پیش می‌روم. سخت‌ترین پرونده‌ها را نیز به رضایت منجر کرده‌ام. برای آزادی متهمان، چه در موارد قتل و چه در موارد مالی، حتماً حسن اخلاق و تاییدیه را از منابع مختلف دریافت می‌کنم. با خانواده‌های متهم صحبت می‌کنم و وقتی شرایط آن‌ها تایید شد، برای جلب رضایت شاکی اقدام می‌کنم.»

 

کدخبر: ۵۹۴۵۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر