کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۹۹۰۴
تاریخ خبر:
گزارش هفت‌صبح از وضعیت بندرعباس یک روز پس از حادثه

بندر زیر سایه غـم | انفجار در بندرعباس اهمیت تنوع‌بخشی بنادر‌ کشور را آشکار‌ کرد

بندر زیر سایه غـم | انفجار در بندرعباس اهمیت تنوع‌بخشی بنادر‌ کشور را آشکار‌ کرد

پای حرف‌های سرپرست تیم سحر هلال احمر در بندرعباس: غم، شهر را تسخیر کرده است

هفت صبح، لیلا مهداد | بندر لرزید. موج انفجار تا شهر خودش را رساند تا اهالی را از اتفاق شومی که افتاده بود، خبردار کند. کانتینرها ناخواسته تن به آتش داده، می‌سوختند و شعله‌ها زبانه می‌کشیدند و آسمان غرق در سیاهی دود شده بود و در این میان شهروندان مضطرب و نگران از کیلومترها دورتر نظاره‌گر رقص آتش در میانه آبی آسمان بودند.

 

شهر از اتفاق شوک بود. دلشوره به جان اهالی افتاده بود که عزیزی از آنها روی اسکله‌ها آستین همت بالا زده بود برای تامین نان خانه. موج انفجار خانه‌ها را لرزانده بود. شیشه برخی پنجره‌ خانه‌ها و اتومبیل‌ها تاب موج را نداشته و فروریخته بودند. خیابان‌های شهر از ماشین‌هایی که راه بندر را در پیش گرفته بودند قفل بود؛ شهر نگران اهالی بندر بود و هست.    

اهدای خون در بندرعباس

 گروه‌های تلگرامی شهر را خبردار کردند 

شعله‌های آتش همچنان در میانه آسمان زبانه می‌کشند و حریف می‌طلبند. کانتینرهایی که تا قبل از این حادثه کنار هم با مسالمت همزیستی داشتند در میانه دود از نظرها پنهان شده‌اند. به گفته محلی‌ها، آتش اول به جان محوطه کانتینرهای سینا افتاد و تا عصر دیروز انفجارهای کوچک دل اهالی را می‌لرزاند. 

 

یکی از اهالی که پدر و مادرش «مریم» می‌نامندش از روز شوم بندر برای «هفت‌صبح» می‌گوید، از اتفاقی که حوالی ساعت 12 رخ داد و شنبه اردیبهشت را برای همیشه در یاد اهالی ثبت کرد: «ساکنان غرب بندرعباس لرزش ناشی از انفجار را حس کردند.» کسی علت را نمی‌دانست. عده‌ای ماجرا را به انفجار کپسولی در نزدیکی محل زندگی‌شان محدود کردند و برخی گمان‌شان به زلزله‌ای رفت که احتمال می‌دادند موج برگشت هم داشته باشد: «بعد از مدتی صدا و سیما پخش زنده از حادثه بندر داشت. برخی گروه‌های تلگرامی هم جسته و گریخته فیلم‌های کوتاهی از حادثه منتشر می‌کردند.»   

 

عملیات کلید خورد

موج انفجار و فیلم‌های چند ثانیه‌ای که در تلگرام دست‌به‌دست می‌شدند به شایعات دامن می‌زدند. برخی از شایعات مخازن نفت را نشانه رفته بودند اما بعد مشخص شد مواد شیمیایی درون کانتینرها بساط این حادثه را چیده است: «موج انفجار در مناطق مختلف بسته به فاصله‌ای که از بندر داشتند متغیر بود. خانه‌ها و ماشین‌هایی که در همسایگی بندر بودند حسابی لرز به جانشان افتاد. هرچند موج انفجار در همان دقایق اولیه ماشین‌‌های آتش‌نشانی و اورژانس را به بندر کشاند و عملیات از همان‌جا کلید خورد و اسکله تخلیه شد.» 

 

 امدادرسانی‌هوایی

اسکله خالی شد تا عملیات اطفا و امداد کلید بخورد. در همان دقایق ابتدایی بود شاید که مسیر منتهی به بیمارستان‌ها حسابی شلوغ شد و مراکز درمانی به پرسنل آماده‌باش دادند. ساکنانی که دیدشان به بندر از ضلع غربی است، آسمان را سیاه‌تر دیدند و موج انفجار را شدیدتر شنیدند.

 

خیابان‌های شهر که از ماشین‌ها و اهالی مضطرب قفل بودند، صدای آژیر آمبولانس‌ها گوش‌شان را کَر می‌کرد و همه اینها یعنی خبر خوشی در راه نبود: «ساعات اولیه می‌گفتند یک منبع گاز ترکیده.» وسعت دودی که می‌رفت بخش بیشتری از آسمان را تصرف کند پای امدادرسانی‌های هوایی را هم به ماجرا باز کرد و بالگردها به آسمان جَستند برای خاموش کردن آتش.    

 

آتش از سوختن دست نکشیده 

دقایق که پشت‌سر هم می‌گذشتند و ابعاد جدید از حادثه را رو می‌‎کردند اهالی شنیدند که نیروی دریایی سپاه، نیروی زمینی، هلال‌احمر و ... در منطقه حاضر شدند. زرگر یکی از اهالی بندر است و سروکارش با قلم و نوشتن است. او به «هفت‌صبح» می‌گوید: «به گفته اهالی رسانه که در منطقه حادثه حضور داشتند بوی مواد شیمیایی در هوا استنشاق می‌شد و کسانی که در منطقه حادثه بودند از ماسک استفاده می‌کردند. آنها گفته بودند تا زمانی که در منطقه حضور داشتند آتش شعله‌ور بود.» 

 

هرچند به گفته زرگر هنوز در میانه ساعاتی که به ظهر یکشنبه نزدیک می‌شوند آتش از سوختن دست نکشیده: «همان روز حادثه سپاه نزدیک اسکله بیمارستان صحرایی بر پا کرد.» بعد از حادثه بیمارستان‌های سیدالشهدا، خاتم‌الانبیا و شهید محمدی میزبان مصدومان شدند.

 

به گفته زرگر شهرهای اطراف برای ارسال کمک‌های امدادی اعلام آمادگی کردند. فرودگاه بین‌المللی بندرعباس برای انتقال مصدومان آماده شد. این خبرنگار محلی می‌گوید: «دیشب ساعت دو نیمه شب با مدیریت بحران صحبت کردم. ایشان می‌گفتند باید آتش خاموش شود تا بتوانیم تعداد فوتی‌ها و مفقودین را اعلام کنیم. از آنجایی که موادشیمیایی در حال سوختن است اطفای آن زمان‌بر خواهد بود.» 

 

 گفتند در خانه بمانید

یکی از اهالی شنیده از شیراز، لار و جهرم برای پشتیبانی و امداد هوایی آمده‌اند. «رحیم» به «هفت‌صبح» می‌گوید: «از همان شنبه که از مردم خواسته شد در خانه بمانند از خانه بیرون نرفتیم.» او هم مثل بقیه شهروندان شنیده موادی که می‌سوزد شیمیایی است و مضرات خاص خودش را دارد: «هر کسی هم در شهر تردد می‌کند باید ماسک بزند تا خدای ناکرده دچار مشکل نشود. در چنین شرایطی باید خونسردی را حفظ کنیم. خدا خیرشان بدهد نیروهای امدادی که کاربلد هستند آمده‌اند کمک. کاری از دست مردم عادی که برنمی‌آید فقط باید دعا کنیم.»

 

نام دوستان و نزدیکان «رحیم» در میان مصدومان نیست:«تعداد مصدومان زیاد است. از همان شنبه مراکز درمانی و اورژانس بیمارستان‌ها شلوغ است. مردم حق دارند ان‌شاءالله همگی لباس عافیت تن کنند و از بیمارستان مرخص شوند.» 

 

شنیدن صدای انفجار؛ 45کلیومتر دورتر از محل حادثه

«خیلی‌ها یکشنبه از بیمارستان و مراکز درمانی مرخص شدند و در خانه دوره نقاهت‌شان را می‌گذرانند.» «محمود» معتقد است شهر هنوز از شوک حادثه بیرون نیامده. او به «هفت‌صبح» می‎‌گوید: «منطقه حادثه تخریب شده. شدت انفجار و تخریب تا جایی بوده که ساختمان‌های اداره کل بنادر و گمرک تخریب شده.»

 

او در زمان حادثه در جلسه‌ای حضور داشته؛ در مسافتی 45کلیومتر دورتر از محل حادثه: «صدای انفجار که آمد شیشه‌ها لرزیدند گمان کردیم کپسولی چیزی در نزدیکی ساختمانی که بودیم ترکیده.»  «محمود» تماس‌هایی از دوستان و آشنایانش داشته: «می‌گفتند صدای انفجار در شهر شنیده شده و جویای حالم بودند. اولین خبرها که از بندر آمد و شدت دودی که در آسمان دیده می‌شد نشان می‌داد حادثه‌ای گسترده رخ داده.» 

 

 60 اکیپ در محل حاضر هستند 

بحران انتشار موادشیمیایی و آلایندگی که در پی آتش‌سوزی به راه افتاده بود شهر را به تعطیلی کشاند:«تا روز یکشنبه40 نفر کشته و نزدیک به 800 نفر مصدوم شده‌اند. در حال حاضر از التهاب اولیه شهر کاسته شده و می‌توان گفت شرایط عادی‌تر از روز شنبه است.»

 

به وقت حادثه و در همان ساعات اولیه هیاهویی که شهر را فراگرفته بود گروه‌های امداد با وجود ترافیک خود را به محل رسانده و در مکان‌های امن مستقر شده بودند:«شب شنبه همه دسترسی‌ها به بندر بسته شده بود. می‌گفتند 60 اکیپ در محل حاضر هستند. تیم‌های آتش‌نشانی و هلال‌احمر و حتی نیروی زمینی و سپاه هم برای کمک آمدند.» تعداد مفقودین این حادثه تا این لحظه یعنی ظهر یکشنبه 6 نفر اعلام شده است:«مطمئنا افرادی هستند که در کنار کانتینرها کار می‌کردند.» 

 

 باید شوک حادثه را پشت‌سر بگذارند 

«زهرا جاودان» جزو تیم سحر هلال‌احمر است که خودش را با هم‌تیمی‌هایش به بندر رساند: «بیشترین دغدغه و نگرانی که برخی اهالی را مضطرب کرده، مفقودین حادثه است.» بعد از حادثه شهروندانی که کسی را مشغول در اسکله داشتند خود را به هر زحمتی شده به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی رساندند تا نشانی از عزیزشان پیدا کنند: «بیشتر این شهروندان در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی دنبال عزیزانشان هستند.» اهالی تیم سحر خودجوش به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی سرکشی می‌کنند تا مرهمی باشند بر رنجی که برخی از شهروندان می‌کشند: «همراهان بیماران و خود مصدومین را دلداری می‌دهیم. با آنها صحبت می‌کنیم هرچند باید شوک حادثه را پشت‌سر بگذارند.» 

 

 هنوز آماری از تعداد مفقودین در دست نیست 

16تیم امدادی از هلال‌احمر در محل حادثه حاضر شده و 3تیم سحر در مراکز درمانی خدمات‌رسانی می‌کنند:«امکان حضور ما در اسکله نیست اما پشت صحنه آمده خدمات‌رسانی هستیم.» بنابر گفته جاودان به «هفت‌صبح» بیشتر مصدومان کارمندانی هستند که در بندر مشغول کار بودند: «مفقودین هم بیشتر افرادی هستند که روی اسکله در حال تردد بودند.

 

آتش هنوز خاموش نشده. آماری از تعداد مفقودین در دست نیست چون برخی از شرکت‌های خصوصی در این زمینه فعالیت می‌کنند و باید لیست کارکنانشان را ارائه بدهند.» او پای صحبت‌های خانواده‌ای نشسته که 4نفرشان در لیست مفقودین هستند: «3 تا از آنها برادر هستند و در منطقه مشغول به کار بودند و هنوز اطلاعی از آنها در دست نیست.» 

 

پای حرف‌های سرپرست تیم سحر‌ هلال احمر در بندرعباس؛

غم، شهر را تسخیر کرده است

گوش شهر از کِل مادران و خواهران پُر شده. راه‌های منتهی به اسکله مسدود شدند تا تیم‌های امداد بی‌هیچ دغدغه‌ای از سلامت جان سایر شهروندان به کارشان مشغول باشند اما دل‌های نگران درکی از مسدود بودن و محدود شدن را ندارند. دل‌هایی که از این بیمارستان به بیمارستان دیگر خودشان را می‌رساند در پی نشانی از عزیزی که از ظهر شنبه از او بی‌خبرند. آشفتگی و دلشوره مادران و پدران و همسران دل‌نگران به شهر سرایت کرده و شهر در بهت این غم فرو رفته.

 

زنان خنج به سر و صورت می‌کشند و از هر مرد و زنی که لباس امداد، آتش‌نشانی، پرستاری و ... به تن دارد سراغ عزیزشان را می‌گیرند. صدای فریادهای دل‌های سوخته و چشم‌انتظار از گوشه و کنار شهر به گوش می‌رسد. شهر از سیاهپوش شدن برای عزیزانش طفره می‌رود و هنوز امید دارد از زیر خاکستری که به جا خواهد ماند عزیزی جان سالم به در برده باشد؛ خواسته‌ای که بی‌شک از واقعیت بسیار دور است.

 

در این میانه عزای خفته در شهر، همسرانی هم هستند که سرنوشت رخت سیاه عزا را برایشان رقم زده. شبیه همان مردی که 5ماه پیش خبر پدر شدنش را از همسرش شنید و شروع کرد به رویابافی برای پدر شدنش. شیرینی که دوامش 5ماه بیشتر نپایید و حالا رخت سیاه و همسر و فرزندش را به تن کرده. مردی که طبق روایت شاهدان صدای شکستن کمرش شنیده شد. از وقتی که بلای آتش افتاده به جان اسکله اهالی خواب ندارند و سرگشته اخبار را رصد می‌کنند تا از مهار آتشی بشنوند که آتش به جان بسیاری از خانه‌ها زد.

 

 بار مفقودین بر دوش شهر سنگینی می‌کند 

سوگل رنجبران، سرپرست تیم سحر هلال احمر هرمزگان به «هفت‌صبح» از 6 تیم 14 نفره‌ای می‌گوید که برای حمایت‌های روانی در شهر حاضر شده‌اند. رنجبران داغ شهر را بزرگ می‌بیند اما بار مفقودین بیش از همه بر دوش شهر گویی سنگینی می‌کند:«متاسفانه با وجود مهار 80درصد آتش هنوز دسترسی به برخی نقاط میسر نشده است و همین مسئله شرایط را برای افرادی که از عزیزانشان بی‌خبرند را سخت کرده است.»

 

او از اجسادی می‌گوید که از شدت سوختگی قابل شناسایی نیستند و گاهی اوقات تنها از النگوهایی که دور مچ‌ها پیچیده شده‌اند گواه این می‌شوند که جسد متعلق به زنی است از دیار بندر. سرپرست تیم سحر هرمزگان از مهندسی می‌گوید که یک روزه از تهران خودش را به بندر رسانده اما دست سرنوشت طوری رقم زده تا نامش در میان مصدومان ثبت شود:«هنوز کیف خون‌آلودش همراهش بود.» 

 

جیغ‌های دلخراش‌ همه شهر را فرا گرفت

آنان که به هزار امید عزیزی را راهی اسکله کرده بودند و زمانی از اینکه نام عزیزشان در میان کارکنان شرکتی ثبت شده بود خوشحالی کرده بودند، امروز جیغ‌های دلخراش‌شان همه شهر را فرا گرفته. فریادهایی از ته دلی که از اتفاقی سوخته: «خانواده‌ای از زمان حادثه تا 3نیمه دیشب پیگیر دو تن از اقوامشان بودند که متاسفانه همان نیمه‌شب متوجه شدند فوت کردند.»  رنجبران از نوعروسی می‌گوید که فرزندش را 5ماهه باردار بوده و حالا در سردخانه یکی از بیمارستان‌ها آرام گرفته.

 

حادثه و ابعادش همه شهر را به کام خود برده تا شهر در شوک حادثه به عزای عزیزانی بنشیند که شاید برایش غریبه هم باشند:«جلوی بیمارستان‌ها مملو از خانواده‌هایی است که هنوز نشانی از عزیزانشان به دست نیاورده‌اند. وقتی با آنها صحبت می‌کنیم با حرف زدن تخلیه روانی می‌شوند.» هر کسی که می‌رسد از قد و بالای عزیزشان روایت می‌کنند و وامصیبت سر می‌دهند که اگر چشمشان دیگر به آن قد و بالا نیفتد زمین و زمان را به هم می‌دوزند و نفس در سینه‌شان حبس می‌شود. هیچ‌کدام از آنها هنوز تسلیم این واقعیت نشده‌اند که شاید آخرین خداحافظی که داشتند سلامش بماند برای روز قیامت. 

 

همه در بهت و غم فرو رفته‌اند 

به گفته رنجبران برخی از مصدومان راهی تهران و شیراز شده‌اند:«ما در بیمارستان‌ها به عیادت بیماران می‌رویم و در روزهای آینده هم با آنها در ارتباط خواهیم بود تا بخشی از شوک این حادثه را پشت‌سر می‌گذارند.»  رنجبران از غمی می‌گوید که شهر را بلعیده:«از مغازه‌دار و راننده تاکسی و همه و همه در بهت و غم فرو رفته‌اند.»

 

هیچ لبی به خنده و حتی لبخندی محو باز نمی‌شود:«اسکله تخیله شده و دسترسی‌ها محدود است و همین مسئله سبب شده شهروندان در خانه به انتظار بنشینند و این شرایط را برای آنها سخت‌تر می‌کند. به هر امدادگری که می‌رسند می‌خواهند خبری جدید بشنوند.» سرپرست تیم سحر هرمزگان  وقتی صحبت به خانواده‌های داغدار می‌رسد، سکوتی سنگین می‌کند:«در حال حاضر شرایط مساعدی ندارند و در روزهای آتی بی‌شک برای تسلیت گفتن به آنها سر خواهیم زد. غم آنها شهر را تسخیر کرده.» 

 

کدخبر: ۵۸۹۹۰۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر