چنار بیستهزارم؛ رؤیای تلخ درختی از چنارستان ولیعصر

اون درخت سربلند پرغرور....
صابر قدیمی | سلام. من چنار بیست هزارم خیابان ولیعصر هستم. درست خواندی، بیست هزارمین! روزگاری به محله ما میگفتند چنارستان اما حالا از چنارستان ما، من و چند چنار سالخورده دودآجین باقی ماندهایم. هر نفسی که فرو میرود مضرحیات است و چون برمیآید مخرب ذات. پس در هر نفسی دو ذلت موجود است و بر هر ذلتی، لعنتی واجب.
از دست تو آه ما برآید / بابای درختها درآید!
البته ما اهل لعن و نفرین کردن نیستیم، به قول سعدی عزیز که دیروز روزش بود: با دستِ بلورین تو پنجه نتوان کرد، رفتیم دعا کرده و دشنام شنیده. پریشب خوابی دیدم که: مثل آن روزهای خوش در چنارستان همه کنار هم بودیم، ناگهان یک نفر با تبر از دور نزدیک شد و شروع کرد به تبر زدن و با اشک و بغض آواز میخواند: من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربهرو محکمتر بزن!
گفتم: داری اشتباه میزنی برادر! این را ما باید بخوانیم، تو داری به ما تبر میزنی نه ما به تو!
گفت: تشویش اذهان عمومی نکن بینیم با! انقدر فضارو باز کردیم که چنارم واسه ما زبون درآورده! انقدر میمونم اینجا تا یا خودتون یا زبونتونرو قطع کنم.
گفتم: تا آخرش میمانی دیگر؟ گفت: حتما! حتما! میمونم و نمیذارم شما بمونید!
بعد خندهای کرد و یکدفعه موشها از زمین بالا آمدند و شروع کردند به جویدن درختها و در هر لحظه، درختی میافتاد روی زمین. تا اینکه هیچ درختی غیر از من باقی نماند. هر کاری کردند نتوانستند من را قطع کنند، خسته شدند و رفتند!
خوابگذار: ای درخت سربلند پر غرور که سرت داره به خورشید میرسه سلام، سلام! چه عرض کنم والا. من فکر میکنم بعضی از این مسئولین خاطرات بدی از چنار دارند یا حتی شاید از چنارها! نمیدونم چه هیزم تری به اینها فروختید که تر و خشکتون رو به آتش کشیدن. چنارستان زیبای خیابان ولیعصر، امروز به موشستان تاریک تبدیل شده. امیدوارم فکری کند، گرچه که... بگذریم و بریم سراغ
تعبیر خواب:
خلاصه تعبیر خواب شما اینه: تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد، دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی. مطمئنم که در آیندهای نزدیک، شوکت و عظمت خیابان ولیعصر، برمیگرده و شبهاش مثل دل مردم روشن میشه. مدیران بامزه رو هم موش بخوره الهی که همیشه قدردان خدمات جبرانناپذیرشون هستیم!