فریلنسرها و نظام مالیاتی

فریلنسر بودن، یعنی آزادی در زمان، مکان و نوع پروژه اما در پشت این آزادی، واقعیتی مبهم و خاکستری قرار دارد: رابطهای پرابهام با یکی از سنتیترین و سختگیرترین نهادهای اقتصادی، مالیات.
در دنیایی که قراردادها کمرنگتر، دفاتر کار دیجیتالتر و کار از خانه امری عادی شده، فریلنسرها هر روز بیشتر به چهرههای اصلی اقتصاد نوین تبدیل میشوند. آنها طراح، نویسنده، مترجم، برنامهنویس، مشاور، یا تولیدکننده محتوا هستند اما نه کارمندند، نه کارفرما. در این میان، یکی از نهادهایی که هنوز نتوانسته بهدرستی با این پدیده مدرن کنار بیاید، نظام مالیاتی است.
فریلنسر بودن، یعنی آزادی در زمان، مکان و نوع پروژه اما در پشت این آزادی، واقعیتی مبهم و خاکستری قرار دارد: رابطهای پرابهام با یکی از سنتیترین و سختگیرترین نهادهای اقتصادی، مالیات.
یک طبقه در حال رشد اما ناشناخته
در ایران، تخمین دقیق تعداد فریلنسرها ساده نیست. بسیاری بهصورت نیمهوقت فعالیت میکنند، بعضی بهصورت پروژهای و گروهی هم تنها در فضاهای بینالمللی (فریلنس از خارج) مشغولاند. با این حال، با توجه به رشد بازار کار آنلاین، گسترش شبکههای اجتماعی و کاهش فرصتهای شغلی پایدار، میتوان گفت جمعیت فریلنسرها دیگر یک اقلیت حاشیهای نیست؛ بلکه طبقهایست رو به گسترش، متنوع و تأثیرگذار.
اما جایگاه این طبقه در نظام مالیاتی کجاست؟ هنوز بهدرستی مشخص نیست.چ
چرا فریلنسرها مالیات نمیدهند؟ یا نمیتوانند بدهند؟
نخست باید پرسید: آیا فریلنسرها مالیات نمیدهند؟ پاسخ این است: بیشترشان نه. نه از سر فرار مالیاتی، بلکه به چند دلیل روشن:
نبود شفافیت قانونی: در بسیاری از موارد، مشخص نیست که فریلنسر با کدام کد شغلی تعریف میشود. در نبود یک نظام طبقهبندی واضح، هیچ درگاه رسمیای برای ثبت درآمد یا اخذ مالیات از آنان وجود ندارد.
درآمد ناپایدار: برخلاف کارمندان با درآمد ثابت، فریلنسرها معمولاً درآمدی نوسانی دارند. ماهی پررونق دارند و ماهی کمدرآمد. سیستم مالیاتی موجود، اغلب توان درک این نوسان را ندارد.
دریافت دستمزد غیررسمی: بسیاری از پرداختها از طریق کارتبهکارت، درگاههای شخصی یا حتی رمزارز انجام میشود، خارج از رادار رسمی.
نبود مزایا در ازای مالیات: فریلنسرها اغلب میپرسند: چرا مالیات بدهم وقتی نه بیمه دارم، نه حمایت، نه بازنشستگی و نه هیچ مزیت مشخصی؟
نظام مالیاتی بلاتکلیف
دولتها برای پایدارسازی درآمدهای مالیاتی و کاهش وابستگی به منابع سنتی مانند نفت، نیازمند گسترش پایه مالیاتیاند. فریلنسرها، با همه پراکندگیشان، بخشی قابل توجه از اقتصاد را شکل دادهاند. اما نهاد مالیاتی که بر اساس مدلهای قرن بیستمی ساخته شده، هنوز در مواجهه با اقتصاد پلتفرمی، کار پروژهای و درآمد دیجیتال دچار لکنت است.
آیا باید برای هر طراح گرافیک یا مترجم فریلنسر پرونده مالیاتی تشکیل داد؟ چطور باید درآمدی که گاهی از یک سفارش واتساپی یا ایمیل بهدست میآید را محاسبه و نظارت کرد؟ پاسخ این سؤالات، در بسیاری از کشورها هم هنوز روشن نیست.
آینده چه میگوید؟ نظم یا بینظمی؟
رابطه فریلنسرها و نظام مالیاتی، اگر به حال خود رها شود، دو آسیب جدی به همراه خواهد داشت:
1)فرار رسمی از مسئولیتها: اگر فریلنسرها از مالیات معاف بمانند، مشاغل سنتی احساس تبعیض میکنند. این روند به کاهش عدالت مالیاتی منجر میشود.
2)بیپناهی فریلنسرها در بحران: بدون ارتباط رسمی با سیستم، فریلنسرها در دوران بحران (مثل همهگیری کرونا یا رکودهای اقتصادی) هیچگونه حمایتی دریافت نمیکنند. مالیات ندادن، به معنای نادیده گرفته شدن در مواقع نیاز است.
از این رو، بسیاری از اقتصاددانان مدافع این نگاه هستند که باید رابطهای متقابل و مبتنی بر اعتماد میان فریلنسرها و دولت شکل بگیرد؛ رابطهای که در آن، فریلنسرها مالیات بدهند اما در مقابل، حق بیمه، حمایت قانونی، امنیت شغلی و بازنشستگی نیز دریافت کنند.
گامهای ممکن
چه میتوان کرد؟ شاید راهحل، نه در سختگیری، بلکه در تعریف تازهای از کار، شغل و درآمد باشد. برای آغاز:
تعریف قانونی شفاف از مشاغل فریلنس، بههمراه طبقهبندی مشخص
راهاندازی سامانههای مالیاتی ساده و بدون پیچیدگیهای بوروکراتیک
اعمال مالیات پلکانی براساس حجم واقعی درآمد
ارائه مشوقهایی مانند بیمه، بازنشستگی یا تسهیلات مالی به فریلنسرهای منظم و ثبتشده
آموزش سواد مالیاتی به فریلنسرها و تغییر نگاه از «فرار» به «مشارکت»