برج میلاد کج شد؛ داستان دروغ سیزده که تبدیل به بحران ملی شد

ناگفتههای فرورتیش رضوانیه از کج شدن برج میلاد پس از ۲۰ سال
دقیقا ۲۰ سال از زمانی که شایعه شد برج میلاد در حال سقوط است، میگذرد.
نوروز ۱۳۸۴ به دنبال انتشار صفحه دروغهای سیزده در روزنامه شرق، برج نیمهکاره مخابراتی و تلویزیونی ناگهان به یکی از جاذبههای گردشگری پایتخت تبدیل شد. از سوی دیگر اتفاقاتی رخ داد که باعث شد تا این ماجرا به بزرگترین شوخی اول آوریل در تاریخ مطبوعات ایران تبدیل شود.
هفت صبح پس از گذشت دو دهه با «فرورتیش رضوانیه»، روزنامهنگار و طنزپردازی گفتوگو کرده که علاوه بر ماجرای برج میلاد، اخبار طنز جنجالی دیگری را نوشته و اکنون برای نخستینبار از حواشی فعالیت کاری و زندگی شخصی خود میگوید.
چه شد که یک روزنامهنگار و طنزپرداز سراغ نوشتن اخبار طنز رفت؟
من در تحریریه گلآقا بزرگ شدم و شاید کوچکترین نویسنده هفتهنامه بودم. از یک سو به ستونهای «چهل سال بعد در چنین روزی» و پیامهای مردمی که محمد پورثانی مینوشت علاقه داشتم و از سوی دیگر سالها بعد منتقد اجتماعی و داستاننویس شدم و دلم میخواست فیلم اکشن بسازم. مجموعهای از همین دلایل باعث شد تا اخبار طنزی بنویسم که یا خودش تصویر داشت یا مخاطب میتوانست صحنه مورد نظرم را در ذهنش تجسم کند.
امروز خیلیها تو را در حوزه شغلی به خاطر کج کردن برج میلاد، سمند طلا، بوستان جومونگ، واردات فورد به ایران یا فروش واحدهای اداری بالای برج میلاد میشناسند. آیا این موضوع روی زندگی شخصیات هم تاثیرگذار بوده؟
در گذشته یکبار به غلط شایعه مسخره تاباندن لوگوی پپسی روی کره ماه را به من نسبت دادند. بعضیها به پشتبام رفتند و آنقدر به آسمان خیره ماندند که گردنشان درد گرفته بود، برای همین دنبال یک مقصر میگشتند تا کاسهها را روی سر او بشکنند. برخی هم سعی داشتند با من رقابت کنند که البته شکست خوردند. بدترین آن سیزدهم فروردینماه ۱۳۹۵ رخ داد. یک مجری تلویزیون با این هدف که یک دروغ سیزده بسیار بزرگ بگوید تا رکورد من را بکشند، روی آنتن زنده تلویزیون یک دروغ بیمنطق گفت. وقتی بینندگان به غیرواقعی بودن آن ادعا پی بردند، چنان مجری را در اینستاگرام مورد هجمه و توهین قرار دادند که از فضای مجازی خداحافظی کرد و برای مدتی از آن دور بود.
منظورت این است که کسی نمیتواند با تو رقابت کند؟
زمان رقابت با من سالهاست به پایان رسیده. دورانی که شوخیهای مطبوعاتی را مینوشتم، شبکههای اجتماعی تا این اندازه در عمق جامعه نفوذ نکرده بود. امروز بسیاری از شایعات ابتدا در ایکس و اینستاگرام یا حتی گروههای واتساپ خانوادگی مطرح میشود. البته کج شدن برج میلاد یک مطلب طنز بود و هرگز قصد فریب خوانندگان روزنامه را نداشت. اشتباه مجری تلویزیون آنجا بود که تنها با هدف حالگیری از من، دروغ خالص گفت و هیچ طنز یا انتقاد اجتماعی پشت ماجرا نبود، برای همین نتوانست از خودش دفاع کند.
سال ۸۳ سراغ کج کردن برجی رفتی که هنوز در حال ساخت بود و کسی آن را نمیشناخت. اما شایعه چنان بزرگ بود که باعث شد خیلی از مردم برای نخستینبار از وجود چنین سازه بلندی در تهران مطلع شوند. آیا اسپانسر داشتی؟
اصلا بحث حمایت مالی مطرح نبود. باید تاکید کنم، احمدینژاد که شهردار وقت پایتخت بود به شدت از برج میلاد نفرت داشت، چون آن را نماد سرمایهداری میدانست. البته بعد از تعطیلات نوروز ۸۴ شهرداری تهران بابت انتظار آن مطلب طنز از روزنامه شرق شکایت کرد. ماجرا این است که هنگام نوشتن مطالب صفحه شوخیهای سیزده، ابتدا قصد داشتم بگویم زیر ستونهای تختجمشید یک تونل پلکانی کشف شده که هنوز باستانشناسان به انتهای آن نرسیدهاند، اما تخمین میزنند که اگر کسی تا آخر مسیر برود، در نزدیکی سواحل کالیفرنیا در ایالاتمتحده بیرون میآید. از آنجایی که نگران بودم بعضیها قضیه را باور کنند و سایت تاریخی پاسارگاد زیر فشار جمعیت نابود شود، سراغ برج میلاد رفتم، چون با خودم گفتم خوانندگان روزنامه از پنجره میبینند سازه صاف است و خیال همه راحت میشود. اما چنین نشد.
این که شایعهای به آن بزرگی راه افتاد، تو را نگران نکرد؟
در نخستین ساعتهای انتشار شایعه، برخی سفارتخانهها به پیگیری موضوع پرداختند و حتی مسؤولان دفتر یک سازمان مهم بینالمللی در تهران قصد داشتند کمیته بحران تشکیل دهند. از طرف دیگر ساکنان گیشا دائم با پلیس ۱۱۰ تماس میگرفتند و میپرسیدند که آیا باید خانهشان را تخلیه کنند یا همانجا بمانند. همزمان قیمت ملک در این منطقه کاهش یافت. قصد من دروغ گفتن نبود. فقط میخواستم به رسانهها و مردم هشدار بهم که نباید هر خبری را بدون فکر و تحقیق باور کنند. کسانی که قرار است خنثیکننده بمب باشند، ابتدا با روشهای ساخت انواع مختلف بمب آشنا میشوند. من هم روند مشابهی را در پیش گرفتم. برای همین ده سال است که در زمینه پیشگیری از انتشار شایعه مشاوره میدهم.
به عنوان روزنامهنگاری که دو دهه است روی اخبار غیرواقعی متمرکز بودی، فکر میکنی چرا جامعه به شایعه علاقه دارد؟
همانطور که مردم با ساختن جوک و لطیفه خشم خود را از نابرابری اجتماعی و فساد اقتصادی و سیاسی ابراز میکنند، شایعه هم روش دیگری برای مبارزه مدنی است. زمانی که آگهی طنز فروش واحدهای اداری بالای برج میلاد را در روزنامه همشهری منتشر کردم، دوستانم از مردم شنیدند که شایعه شده حاکم دبی و علی دایی هم بین خریداران هستند. در دوران کرونا با شایعات بیشماری مواجه بودیم که بخشی از آن با هدف آگاهی عمومی، اما به روش غلط و مجرمانه منتشر شد. زمانی که صداوسیما مخاطبانش را از خود راند و اینستاگرام به گستردهترین رسانه جمعی در ایران تبدیل شد، باید چنین روزهایی را پیشبینی میکردیم که هر روز یک شایعه جدید افکار عمومی را درگیر کند.