اختلاف تاریخی برسر چارقد و دامن

این روزها تلاشهای یونسکو برای ثبت لباسهای قومیتها موجب مجادله فرهنگی بین قشقاییها و لرها شده است
هفت صبح| یک تور رنگی، دامن چین دار، جامه و تنبان؛ اختلاف بر سر این است. آخرین بار اول دی ماه قشقاییها مقابل استانداری شیراز تجمع کرده بودند. آنها میگویند طرح این لباس مال ماست و لرها میگویند به آنها تعلق دارد. حالا روز پیش رئیس یکی از ادارات یونسکو گفته که مداخله میکنند و لباس جدایی برای قومهای لر و قشقایی ثبت و تعریف میکنند که کدهای آن با هم فرق داشته باشد.
هشتگ 923
ریشه ماجرای تجمع، به آبان ماه امسال برمیگردد. به زمانی که ساکنان زاگرس جنوبی لباس خود را ثبت ملی کردند. آنها سال 1397 لباسی محلی برای زنان و مردان قوم لُر طراحی میکنند، میدوزند و بیست و نهم آبان ماه بهصورت منطقهای در فهرست ملی میراث ناملموس به ثبت میرسانند. قشقاییها که پیش از این لباس خود را سال 1391ثبت کرده بودند معتقد هستند طرحی که لرها ثبت کردند شبیه الگوی آنهاست.
به خاطر همین بحث و جدل را در کامنتهای پستهای اینستاگرامی شروع میکنند و قرار میگذارند که در اعتراض به این موضوع مقابل استانداری فارس جمع شوند. روز تجمع میشد جوانهایی با لباسهای محلی دید که همدیگر را در اینستاگرام پیدا کرده و در پلاکاردها نوشته بودند: #923. عدد 923 شماره ثبت ملی لباس قشقایی در میراث فرهنگی است و استفاده از آن در واقع اعتراضی بود به نادیده گرفته شدن لباس قشقاییها از سمت یونسکو و میراث فرهنگی.
بعد از این تجمع، نمایندههایی از قشقاییها، به همراه چند نفر از میراث فرهنگی در استانداری فارس با هم جلسه میگذارند تا مشکل را حل کنند. آنجا قرار میشود که یک بار دیگر کارشناسی که مورد تایید میراث فرهنگی است لباسی که لرها ثبت کردند بررسی کند تا اگر نیاز به اصلاحات دارد، آن را تغییر دهند. پای یونسکو از کجا باز شد؟ یونسکو دقیقا وسط ماجراست. از قضا یکی از شعارهای روز تجمع هم این بود: «یونسکو یونسکو، لباس قشقایی کو؟» ثبت آثار میراث ناملموس، کاری است که ایران باید به خاطر پیوستن به کنوانسیون حفاظت از این میراث انجام دهد.
میراثی که آنقدر هویتی است که میتواند گاهی به اختلاف در اینستاگرام و تنش در خیابان منجر شود. دیروز رئیس این بخش از یونسکو گفت تا ۲۰ فروردینماه ۱۴۰۴ نوع دوخت، طراحی و برش و پوشاک دو قوم لر و قشقایی را تعریف و در پرونده فهرست ملی میراث ناملموس ثبت میکنیم. آتوسا مومنی اعلام کرد که ظاهرا سوءتفاهمهایی وجود داشته که برخی نمودهای ثبت شده در لباسهای قوم لر فقط متعلق به قشقاییها بوده و حالا به زودی این مشکلات حل خواهد شد.
تفاوت لباس قشقاییها و لرها
لباس مردهای لر و قشقاییها تفاوتهای واضحی با هم دارد اما آنچه باعث اختلاف شده لباس زنهاست. به خصوص لباس زنان ایل ممسنی که یکی از ایلات بزرگ لر ایران است و بیشتر مردمان آن در شهرستانهای ممسنی، رستم، سپیدان، کازرون، کوهچنار سکونت دارند. پوشش هر دو جمعیت (زنان لر و قشقایی) شبیه هم است. درباره لباسهایی حرف میزنیم که ارزش اقتصادی آنها بین 15 تا 20 میلیون تومان است. تفاوتهای جزئی در آنها شامل چه اختلافهایی میشود؟
گشتن در شبکههای اجتماعی یا وبسایتها برای پیدا کردن این اختلافها یاه به جایی نمیبرد. چرا که تقریبا هیچ توافقی وجود ندارد که لباس این زنان دقیقا در کدام جزئیات با هم متفاوت است. در هر وبلاگ، پست اینستاگرام یا توییت عدهای در حال مجادله هستند و هیچ توافقی شکل نگرفته.
یک کارشناس طراح لباس اینطور میگوید: قد چارقد توری قشقاییها تا کمرشان است ولی چارقد لرها تا زانو پایین میآید. این را یک فرد محلی هم در گفتوگو با هفت صبح تایید میکند. همچنین جامه رویی لرها تا زانو پایین میاد اما برای قشقاییها تا مچ پا کشیده میشود. از طرف دیگر دامن لرها پف کمتری نسبت به قشقاییها دارد. مدل بستن دستمال سر یا نازبند این دو قوم هم تفاوتهای محدودی با هم دارد.
دردسرهای مداخله دولت
یک فعال اجتماعی قشقایی به هفت صبح میگوید آنها بیشتر از پنج سال است که شاهد نزدیکی میان فرهنگ بین قومیتها به هم بودند اما از زمانی این نزدیکی به تنش تبدیل شد که یک نهاد دولتی از بیرون دست به مداخله زد و مرزهای اختلافات آنها را پررنگ کرد.
اداره میراث فرهنگی این بخش مداخله کردن خودش را نادیده میگیرد اما نزدیک بودن فرهنگ دو قومیت را قبول دارد و میگوید: «پوشش اقوام لر و قشقایی نیز به دلیل همجواری و وصلتهای میان این دو قوم شریف، تا حد زیادی از یکدیگر الهام گرفته و به یکدیگر نزدیک شده و فقط در جزئیاتی مثل طرح و رنگ پارچه، سربند، قد دامن، زیورآلات روی لباس و ... با هم تفاوتهایی دارند.»
قشقاییها برای این اعتراض سنتی، از ابزاری مدرن استفاده کردند. آنها نوزدهم آذرماه کارزاری هم تشکیل دادند که نزدیک به هزار امضا برای آن جمعاوری کردند. کارزاری که در آن نوشته شده بود: «اخیراً مشخص شد که این لباس با تغییرات جزئی و بدون توجه به اسناد معتبر یا مستندات قانونی، به نام قوم دیگری ثبت شده است. این اقدام نه تنها با قوانین و ضوابط مرتبط با ثبت میراث فرهنگی مغایرت دارد، بلکه باعث ایجاد اختلاف و آسیبهای قومیتی میشود که میتواند به وحدت و همبستگی ملی آسیب برساند.» آنها با لحنی آرام درخواست کرده بودند که درباره این تصمیم شفاف سازی کنند و آرامش را به این دو قوم برگردانند.
مختصات جغرافیایی اعتراض لباسی
این دو قوم که حالا به این اختلاف برخوردند، فاصله جغرافیایی چندانی از هم ندارند. مرکز اصلی قشقاییها استان فارس است ولی در محدودههایی از گچساران و چهارمحال و بختیاری و اصفهان و بوشهر و حتی یزد هم سکونت دارند. لرها هم که در نزدیکی آنها و کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، چهارمحال و بختیاری و شمال خوزستان ساکن هستند. آنها به جز لباس، در آداب و رسوم هم به هم نزدیک هستند. شاید مهمترین تفاوتشان همین باشد که قشقاییها ریشه ترک دارند و ترکی صحبت میکنند و لرها هم که مشخص است؛ لری.
اختلافهای مشابه از مازندران تا اسکاتلند
این اولین بار نیست که یک قوم در ایران لباسش را ثبت کرده. قبل از این قزلباشها، گرجیها، تالشیها، مردم ساکن حواشی خلیجفارس، قوم بلوچ و خراسان شمالی هم ثبت شده است ولی اختلاف بر سر مالکیت لباسهای محلی هم به دلیل تنوع فرهنگی و همپوشانی تاریخی و جغرافیایی اتفاق عجیبی نیست. در ایران، به جز قشقاییها و لرها بر سر پوشش محلی زنان مازندران و گیلک هم گاهی این اختلافها اتفاق افتاده است.
در مدلهای مشابه جهانی گاهی کیمونوی ژاپنی را با هانبوک کرهای اشتباه میگیرند. هر دو لباس سنتی دارای خطوط ساده، پارچههای نرم و گاهی طرحهای گلدار هستند. کرهایها گاهی ادعا میکنند که ژاپنیها در دورههایی از تاریخ (مثل اشغال کره توسط ژاپن در اوایل قرن بیستم) از فرهنگ آنها تأثیر گرفتند و کیمونو را از هانبوک اقتباس کردند. یا دامن چیندار معروف اسکاتلندی گاهی موضوع بحث با ایرلندیها بوده که در هر دو فرهنگ با پارچههای مشابه شطرنجی دوخته میشود ولی در دنیا این دامن را به عنوان نماد اسکاتلند میشناسند.
این ماجرا زمانی به محل اختلاف تبدیل میشود که یک نهاد بینالمللی یا یک برند مد جهانی از این لباسها الهام میگیرد و بدون اشاره به ریشه اصلی آن را به اسم خود ثبت میکند. وقتی موضوع تا این سطح کشیده میشود لباسها دیگر فقط یک تکه پارچه نیستند بلکه تبدیل به آجرهای محکمی از هویت مردم میشوند و مردم احساس وظیفه میکنند به خوبی از آنها محافظت کنند.