چرا باید به پزشکان ایرانی عشق بورزیم؟ داستان یک مجادله طولانی اینستاگرامی
مقایسه تظام پزشکی ایران در مقایسه باانگلیس
سیستم درمانی در کشورهای خارجی معمولا موردانتقاد ایرانیان مهاجر بوده است. آنها میگویند هم نوبت گرفتن از پزشک خارجی سختتر است و هم آنطور که در ایران عادت داشتند، دارو برایشان تجویز نمیکنند. از آن طرف استانداردهای جهانی حرف دیگری میزنند و همین کشورهای مورد انتقاد، در گزارشهای دورهای خود رتبههای خوبی میآورند. بالاخره حق با کیست؟
اخیرا یک بلاگر ایرانی ساکن انگلیس، ویدئویی از خود منتشر کرد که در آن درباره سیستم درمانی این کشور گلایه میکند. او در حالی که به تنه یک درخت تکیه زده، میگوید: «دکتر رفتن در انگیس اینطوری است که در 90درصد مواقع میگوید، آب و چایی بخور و پیادهروی کن. مشکل حادتر باشد، میگوید یک آزمایش میگیرم و تو میروی و ماهها منتظر جواب میمانی. بعد یک روز برمیگردی، میپرسی: «پس جواب آزمایش چه شد؟» میگویند، حتما مشکلی نبوده که نگفتیم؛ اگر مشکلی بود، میگفتیم؛ یعنی فرمولش این است که اگر مشکلی باشد، میگویند.» این پست اینجا تمام نشد و موضوع آن در کامنتها و بین کاربرها ادامه پیدا کرد. یک زن ایرانی این بحث را اینطور ادامه داده است: «من آنجا گلویم چرک کرد. گفتند آنتیبیوتیک نمیدهیم؛ چون طبق پروتکلهای اینجا باید ریه هم عفونت کند که آنتی بیوتیک بدهیم. صبر کن، خودش خوب میشود. آخر هفته ششم طوری شده بود که لوزههایم با چرک فرش شده بود. برای همین یکدفعه یک پنیسیلین با دوز بالا دادند که باعث شد قارچ ایجاد شود و مجبور بشم که درد آن را تحمل کنم. بعد هم که خوب شد، لوزههایم طوری آسیب دیده و سوراخ سوراخ شده بودند که از آن به بعد حتی بدون سرماخوردگی هم دو، سه ماه یکبار چرک میکنند.» او یک مثال دیگر در تایید حرف این آقای بلاگر داشته و نوشته است: «دوستم چند سال بود که میرفت دکتر و میگفت که من خیلی خسته و ناتوانم اما برای او یک آزمایش هم نمینوشتند. آخرش با کلی منت آزمایش نوشتند و دیدند که سطح آهن تا عدد هفت پایین آمده. چیزی که ما دیدیم این است که آنقدر چیزهای پیش پاافتاده را درمان نمیکنند که تبدیل به خطر میشوند.» اینطور که او گفته، پزشکان در انگلیس بعد از پنجسال بالاخره متوجه میشوند که علت کمبود آهن، به تغذیه برنمیگشته و به دلیل بزرگ شدن طحال این اتفاق افتاده. «همچنین من هم به علت التهاب روده، اینطور شده بودم اما من را به متخصص ارجاع نمیدادند و فقط آمپروازول تجویز میکردند و میگفتند این رفلاکس است.» البته در کنار این انتقادها، یک پزشک ایرانی ساکن انگلیس گفته که این اتهامها را قبول ندارد و اگر پزشک توصیه ای نکرده، به این خاطر است که لازم ندیده که آزمایش بنویسد یا آنتیبیوتیک تجویز کند و اگر کسی سرویس خاصی میخواهد باید از پزشک خصوصی استفاده کند. با این حال همین موضوع هم شهروندان دیگری را عصبانی کرده و میگویند که ما اینجا مالیات و پول بیمه میدهیم.
- نه فقط انگلیس، بلکه کانادا، آلمان و ...
بقیه ایرانیان ساکن این کشور نوشتهاند که بهجز تجویز آب و پیادهروی معمولا یک قرص دیگر به نام پاراستامول هم توصیه میکنند. پاراستامول، همان استامینوفن است. این وضعیت از سمت مهاجران دیگر در کشورها و حتی بقیه قارهها تایید شده. برای مثال کاربری به نام سحر نوشته که در کانادا برای یک نوبت امآرآی، یکسال و نیم در نوبت بوده است. جواب پوریا از آمریکا به او این بوده: «چه خوب که میتونی بری امآرآی. توی آمریکا پول آدم به امآرآی نمیرسه!» از سوئد و سوئیس هم روایتهای مشابهی دیده میشود. در عوض چند مهاجر از رسیدگی سیستم درمانی اسکاتلند تعریف میکند. آرش چند ماهی ساکن چین بوده و او هم میگوید اوضاع در چین هم همین است. «بهخاطر محیط مرطوب یک پروژه کاری، گوش من گرفت و شنواییام صفر شد. دائما میرفتم دکتر و تنها کاری که میکردند این بود که با چراغ حرارتی، داخل گوش من را بعد از شستوشو با سرم، خشک میکردند. هر بار میگفتم دارو نمیدهید؟ میگفتند نیاز نداری. آخر سر دعوا کردم و گفتند اگر میخواهی برو بیمارستان صلیب سرخ. آنجا هم یک پاکت میوه خشک دادند و گفتند این را دم کن و بخور. کارم را رها کردم و آمدم ایران درمان کنم. اولین دکتری که رفتم تشخیص داد که این عفونت ویروسی بوده با آنتیبیوتیک یک هفتهای خوب شدم اما عصب شنواییام بهخاطر دیر اقدام کردن مشکل دارد و شنواییام کمتر از حد معمول است.»
- سکته کرده بودم، نوبت ندادند
باز هم روایتهای شوکهکنندهای از ایرانیان انگلیس ثبت شده. مثلا آخرین مورد آن فردی است که میگوید سال 2019 سکته کرده و تا امروز پنج بار نوبت پزشک متخصص گرفته و هر پنج بار نوبت عقب افتادهاست. «دیدم منتظر دکترهای انگلیس بمانم، میمیرم. برای همین آمدم ایران اما سرگیجههای بدی بهخاطر عدمرسیدگی برایم باقی ماند که قرار است پزشکی در انگلیس نوبت بدهد و دربارهاش حرف بزنیم. انشاءالله بعد از مرگم!». او روایت کرده که بیشتر از یک ساعت روی زمین افتاده بوده که آمبولانس از راه میرسد. پزشکها به او میگویند که سکته خفیفی داشتی اما به این علت که تخت نداشتند، او را ترخیص میکنند. برای دیدن دکتر اورژانس هم باید شش تا 12ساعت منتظر بشینی». او میگوید دکتر عمومی کمابیش پیدا میشود اما پیدا کردن دکتر متخصص بسیار سختتر است. انوشه نوشته که نوبت دکتر مادرش بعد از مرگش رسیده. حتی سهیل تعریف میکند که 12ماه با لبهای بادکرده، وضعیت سختی داشته و چهاربار موفق به دیدن دکتر میشود اما تشخیصهای آنها جواب نمیدهد تا اینکه از راه دور با پزشکی در ایران حرف میزند و یک دارو با پست تحویل میگیرد. این دارو کمتر از 12ساعت اثر میکند.
- کیسه داروهایم را ازم نگیر
با اینکه ویدئوی این بلاگر مربوط به چند هفته پیش است اما هنوز هم بحث درباره آن ادامه دارد. این ویدئو با بیشتر از 600هزار بار بازدید، سر درد و دل بسیاری دیگر از افراد را باز کرده است. مهدی، یک مهاجر ایرانی ساکن انگلیس با خاطرهاش همه را بیشتر شوکه کرده و جواب میدهد: «دکترهای اینجا به من گفتند که داری فلج میشوی. دوبار هم آمبولانس آمد دنبالم و پزشکان بیمارستان کوین الیزابت گفتند، برو هر وقت فلج شدی، بیا.» البته نظرها یکدست نیست؛ استدلال تیم مخالفان، این است که در کشورهای توسعهیافته، نمیخواهند مردم را به خوردن دارو عادت بدهند؛ چرا که هم برای مردم ضرر دارد و هم دولت. مهاجران دلایل خود را برای انتقادها میآورند و معتقدند که سیستم درمان در اروپا ترجیح میدهد که بیمار قصد دنبال کردن بیماری را نداشته باشد تا خرج روی دستش نتراشد. هرچقدر دیرتر تشخیص بدهند، هزینه درمان هم کاهش مییابد. گروه مخالفان مثالهایی از امکانات ناکافی بیمارستانها در ایران میآورند و برای اثبات نظرشان درباره کیفیت پایین سیستم درمانی اینجا، مثالهای دیگری میزنند. با این حال آنها هم عقیده هستند که در ایران، افراد وابستگی زیادی به دارو دارند. همین روز گذشته رئیس سازمان غذا و دارو، نسبت به مصرف بالای آموکسیسیلین در کشور هشدار داد و گفت: «مصرف خودسرانه آنتیبیوتیکها، به ویژه آموکسیسیلین، به دلایل متعددی در ایران رواج یافته است. بسیاری از افراد به اشتباه بر این باورند که آنتیبیوتیکها برای درمان تمامی عفونتها موثرند، از جمله عفونتهای ویروسی مانند آنفلوانزا. این نگرش نادرست موجب مصرف بیمورد آموکسیسیلین و سایر آنتیبیوتیکها میشود.»