کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۴۷۹۳
تاریخ خبر:

جنجال بزرگ برسر درخواست مبینا | نظر موافقان و مخالفان تحصیل او در ‌رشته پزشکی

جنجال بزرگ برسر درخواست مبینا | نظر موافقان و مخالفان تحصیل او در ‌رشته پزشکی

آنچه مدال‌آور المپیک خواست، خیلی‌ها را به جان هم انداخت و بحث عدالت آموزشی را هم داغ کرد

هفت صبح| همه‌چیز دست به دست هم داد تا در تمام روزهای گذشته، مبینا نعمت‌زاده برنده بسیار جوان مدال برنز تکواندو المپیک پاریس زیر فشار افکار عمومی قرار بگیرد. برای فهمیدن اینکه واکنش‌ها به او تا چه اندازه با خشم همراه بوده، کافی است کامنت‌های پای مصاحبه او با ورزش سه را بخوانید. او حتی جایی که دارد از علاقه‌اش به موتورسواری می‌گوید هم زیر ضرب توهین و تمسخر قرار می‌گیرد؛ چراکه درخواستش برای ورود به دانشگاه از نظر گروه بزرگی زیاده‌خواهی بوده است.

 

البته همه‌چیز از جایی شروع شد که او گفت نمی‌خواهد مانند بقیه قهرمان‌های ورزشی در رشته تربیت‌بدنی درس بخواند بلکه می‌خواهد در رشته پزشکی تحصیل کند؛ آن هم در دانشگاه تهران و تاکید کرد که رشته‌اش تجربی بوده و درسش هم خوب بوده است اما به دلیل ورزش و تمرین نتوانسته آنطور که باید، برای کنکور درس بخواند.

 

این درخواست وقتی در کنار حساسیت رشته‌های پزشکی، چه از نظر خود پزشکان و چه از نظر افکار عمومی، قرار گرفت، چنان بلوایی به راه انداخت که حتی خبر عدم‌ موافقت دانشگاه تهران با این درخواست هم نتوانست آتش خشم علیه مبینا را خاموش کند اما واکنش‌ها به این ماجرا یک‌دست نبود و بحث‌های جالبی به بهانه آن راه افتاد.

 

چرا مبینا؟

ماجرای درخواست مبینا نعمت‌زاده خیلی‌ها را به 24سال پیش برد؛ وقتی که علیرضا دبیر بعد از کسب تنها مدال تیم کشتی ایران در المپیک سیدنی رو به دوربین تلویزیون خطاب به رئیس‌جمهور وقت، محمد خاتمی، گفت که شما به من قول دادید که زمینه تحصیلات دانشگاهی من فراهم شود. اشاره او به شبی بود که در ضیافت شام پیش از اعزام تیم ملی کشتی به مسابقات المپیک، دبیر از خاتمی درخواست کرد در صورت قهرمانی اجازه دهند تحصیلات عالیه کند و گویا او هم قبول کرده بود.

 

کسانی که حافظه‌شان یاری می‌کند، می‌دانند که این درخواست و بعد تکرار آن در تلویزیون نه‌تنها با واکنش منفی روبه‌رو نشد؛ بلکه بعدتر، وقتی دبیر وارد دانشگاه شد، عکس‌هایی خندان و خوشحال با همکلاسی‌هایش می‌گرفت. البته شاید اینکه او نخواسته رشته جنجالی پزشکی بخواند و به مدیریت بازرگانی رضایت داده هم در تفاوت بین واکنش‌ها به او و مبینا تاثیر داشته باشد. 

 

موضوعی که خیلی‌ها در شبکه‌های اجتماعی به شوخی آن را مطرح می‌کردند و می‌گفتند کافی بود مبینا درخواست تحصیل در هر رشته دیگری غیر از پزشکی را داشت؛ مثلا مهندسی و هرگز این‌همه جنجال به راه نمی‌افتاد.از مورد علیرضا دبیر هم که بگذریم، می‌دانیم که خیلی از ورزشکاران دیگری که تا مقاطع بالا یعنی حتی دکتری در دانشگاه‌های مطرحی مثل تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبایی تحصیل کردند، هیچ‌وقت نه مثل همکلاسی‌هایشان در کلاس‌ها شرکت کردند، نه موقع امتحان‌ دادن خیلی سخت گذراندند و نه در دفاع از پایان نامه‌هایشان و انواع مصاحبه‌هایی که برای مقطع دکترا ضروری است، مانند بقیه مجبور به تلاش جدی بوده‌اند.

 

همین باعث شد که خیلی از کاربران شبکه‌های اجتماعی در مقابل هجمه‌ای که علیه مبینا شکل گرفته بود، بایستند و بگویند که حاشیه‌های دیگری که حول محور او ایجاد شده، در نفرت‌پراکنی علیه او بی‌تاثیر نبوده است. عده‌ای موافق درخواست او بودند و می‌گفتند که مگر چند مدال‌آور المپیک داریم که نگران امتیازهایی که به آنها داده می‌شود، باشیم؟ ضمن اینکه شاید این امتیازها باعث شود خانواده‌ها مانع رفتن بچه‌هایشان به سمت ورزش به بهانه تحصیل نشوند.

 

این گروه یادآوری می‌کردند که از ۱۲۴سال پیش که ایران وارد رقابت‌های المپیک شده، کلا ۷۰ایرانی موفق به کسب مدال شده‌اند که فقط چهارنفر آنها هم زن بوده‌اند که خیلی بعید است همه آن‌ها هم اصلا علاقه‌ای به تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و به احتمال زیاد ترجیح می‌دهند با انرژی زیاد به وزرش بپردازند. همین موضوع زمان و انرژی برای ورزش هم، یکی از محل‌های بحث شد و عده‌ای تاکید کردند که اگر مبینا بخواهد به موفقیت‌های ورزشی که به نظر می‌رسد تازه در اول راه آن قرار دارد، ادامه دهد، امکان ندارد که بتواند از پس تحصیل در رشته پزشکی بربیاید و اگر با این درخواست موافقت شود، احتمال اینکه او از مسیر موفقیت ورزشی خارج شود یا درسش را نیمه کاره بگذارد، خیلی‌زیاد است.

 

 بامزه اینکه در این مورد هم خیلی‌ها به مصاحبه‌ای که چند وقت پیش از علیرضا دبیر وایرال شد، ارجاع می‌دادند. مصاحبه‌ای که او در آن تاکید می‌کرد، ورزشکاران سطح قهرمانی حتی نباید درگیر درس بشوند: «من چون خودم تجربه‌اش رو دارم، میگم. زمانی‌که برای ورزش قهرمانی تلاش می‌کردم، هم درس می‌خواندم و هم بیزنس می‌کردم اما نشد، کارم خراب شد، درست تمرین نکردم؛ درست به خودم نرسیدم و تمرکز نداشتم از شونه‌ام زد بیرون و شد، چیزی که نباید می‌شد.» اشاره او به مصدومیتی بود که در نهایت درمان نشد و او را وادار به خداحافظی از کشتی کرد.

 

طرفداران این نظریه،‌ دختر ژیمناست چینی را مثال می‌زدند که تصویر مدال گاز زدنش وایرال شد و بعد ویدئوهایی او را در حال کار در رستوران پدرش نشان می‌داد، بدون اینکه بخواهد در حوزه‌های دیگر هم سرآمد باشد.

 

موافقان درخواست مبینا گروه دیگری بودند که می‌گفتند دانشگاه‌های برتر دنیا چنین افرادی را بدون برو برگرد با حمایت مالی پذیرش می‌کنند. حرف‌های محمد اکبرپور، یکی از ایرانیان استاد در دانشگاه استنفورد که گفته بود این دانشگاه، مبینا را خواهد پذیرفت محل ارجاع خیلی از این افراد بود اما در مقابل هم بودند کسانی که یادآوری می‌کردند دانشگاه‌های مطرح دنیا، خصوصی هستند و بخشی از برنامه تحصیلی‌شان برای تنوع بخشیدن به جو دانشگاه و افزایش اعتبار آن، دادن فاند یا همان کمک هزینه تحصیلی به افراد موفق رشته‌های ورزشی و هنری است؛ نه اینکه مانند دانشگاه‌های ایران دولتی باشند و ورود به آنها از طریق کنکور سراسری باشد.

 

در میانه این دعوا پیشنهادهایی هم مطرح شد. مثلا عبدالرضا داوری، مشاور اسبق محمود احمدی‌نژاد در شبکه ایکس نوشت: «تحصیل در رشته پزشکی پردیس‌های خودگردان و بین‌الملل دانشگاه‌های علوم پزشکی، به رتبه بالایی در کنکور نیاز ندارد و یک دوره کامل آن، حدود ۴٠٠میلیون تومان هزینه دارد. مجوز دولت برای تحصیل مبینا نعمت‌زاده در رشته پزشکی، معادل اهدای ١٠سکه تمام بهار به یک قهرمان المپیک است که عجیب نیست.»

 

او بعدتر پیشنهاد دیگری هم داد و نوشت: «به مبینا نعمت زاده پیشنهاد می‌کنم برای پذیرش پزشکی در دانشگاه ملی سن‌پترزبورگ روسیه که آزمون ورودی ندارد و مورد تایید وزارت بهداشت است، اقدام کند و پس از سه‌ترم، به دانشگاه علوم پزشکی تهران منتقل شود. کل هزینه این فرآیند تا پایان تحصیل، ٢۴سکه است که با جوایز المپیک تامین می‌شود.»

 

عده ای هم پیشنهاد کردند که او در دانشگاه آزاد پزشکی بخواند اما شهریه ندهد. مخالفان سفت و سخت درخواست مبینا اما به این پیشنهادها هم واکنش تندی نشان می‌دادند و می‌گفتند هر وقت درخواست نخبه‌های علمی و رتبه‌های برتر کنکور برای حضور در تیم‌های ملی و کاروان المپیک موافقت شد، می‌توان به مبینا هم اجازه داد بدون کنکور وارد دانشگاه شود. آنها تاکید می‌کردند که هرکس انتخاب می‌کند، انرژی و زمانش را در چه مسیری هزینه کند و صرف اینکه با انتخاب خودش در یک مسیر موفق شد، نباید مسیر دیگری را برایش هموار کرد؛ مخصوصا وقتی که در آن مسیر دیگر، عده زیادی در حال رقابت بسیار تنگاتنگ هستند.

 

این بحث‌ها یک بحث قدیمی ‌دیگر را هم پیش کشید؛ سهمیه‌های مختلف ورود به دانشگاه. یک ویدئوی قدیمی از دکتر محمد ظفرقندی، گزینه پزشکیان برای وزارت بهداشت که سال‌ها رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده نیز به داغ‌ترشدن آن کمک کرد. 

 

در این ویدئو، ظفرقندی می‌گوید که نزدیک به ۷۵درصد از کسانی که در سال‌های مختلف وارد رشته پزشکی شده‌اند، از یک سهمیه‌ای برخوردار بوده‌اند. او می‌گوید که مثلا وقتی که ظرفیت پزشکی دانشگاه تهران، ۳۰۰نفر بود، بارها دیده بود که رتبه دورقمی پزشکی قبول نشده بود؛ یعنی بیش از دو سوم به سهمیه‌ها تعلق دارد.

 

عده دیگری هم از تجربه خودشان در محروم ماندن از رشته‌های تاپ دانشگاه‌ها گفتند. مثلا مهرنوش، دختری که با رتبه۳۳، حقوق دانشگاه تهران قبول نشده بود، گفت: «هیچ‌کس ورود خیل عظیم سهمیه‌ای‌ها را نمی‌بیند اما وقتی صحبت از تشویق دختری که مدال آورده می‌شود، رگ گردن همه برای عدالت باد می‌کند. به خدا بیشتر این دکترا و دانشجوهای پزشکی که به این درخواست واکنش تند نشان می‌دهند، خودشان با یکی از چند مدل سهمیه‌ای که همین‌حالا هم، عادی شده، وارد رشته پزشکی شده‌اند.»

 

کدخبر: ۵۶۴۷۹۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر