گرفتار شیاطین، رهسپار دوزخ
حرفهای نماینده، بازدید سرزده، فوتبال ژاپنی و سینمای ایران
روزنامه هفت صبح| یک: حجتالاسلام آقا تهرانی در سخنانی در حاشیه انتخابات مجلس گفتهاند: برخی با تسامح و تساهل و امروز و فردا کردن به دام شیاطین گرفتار میشوند که ای کاش خود به تنهایی به دوزخ میرفتند، اما چون از خواص هستند دیگران را نیز گرفتار میکنند.
جناب آقا تهرانی آنقدر راحت و با اعتماد به نفس از مفاهیمی مثل دوزخ و شیطان سخن به میان میآورند که چارهای جز ابراز شگفتی نداریم. به عنوان یک سیاستمدار به شکلی حیرتانگیز در میانه یک مقوله سیاسی، جامه یک رهبر مذهبی را میپوشند و حرف خود را پیش میبرند. البته که حتما دلایل محکمی در این نوع سخن گفتن وجود دارد و ....
دو: این بخشی از یادداشتی است که در یک کانال تلگرامی خواندم و به نظرم جالب بود:«بازدید سرزده» یکی از علایق اصلی مسئولان ماست به ویژه جریان محافظه کار. از رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه تا رئیس جمهور و وزرا همگی علاقه دارند تا سفرهای آنان به نقاط مختلف کشور در قالب بازدید سرزده توسط رسانهها و خبرگزاریها بازتاب داده شده و خبررسانی شود.
اما این میزان از علاقه مسئولان و ارزشگذاری جامعه برای بازدید سرزده به چه معناست؟آیا در کشورهای توسعه یافته دنیا هم مسئولان اجرایی و قضایی اینچنین علاقهای به بازدید سرزده داشتهاند و در کمین سازمان و ادارات دولتی مینشینند و سر زده برای بازرسی وارد میشوند؟
آنچه مشخص است بازدیده سرزده مطلوب و مورد علاقه کشورهایی است که در آنها ترس و اطاعت از فرد جایگزین ترس و اطاعت از قانون شده است و قانون اقتدار و اتوریته خود را از دست داده است.
بیشک در کشورهایی که قانون حرف اول و آخر را میزند نیازی به بازدید سرزده نیست چرا که قانون همه روزه و همه ساعت مانند شمشیر دمولکس بالای سر کارمندان و کارکنان دولتی آویزان است و کسی جرأت تخطی از آن را به خود نمیدهد و به عواقب سنگین چنین رفتاری کاملا آگاه است.
سه: این خبر هم جالب بود: در فینال مسابقات دبیرستانهای ژاپن، تیم مدرسه «اوموری یامادا» موفق شد با نتیجه 3-1 تیم مدرسه «اومی» را شکست بدهد و قهرمان دبیرستانهای ژاپن بشود.نکته جالب این مسابقه حضور 55 هزار نفری تماشاگران روی سکوها بود.
چهار: سنت سینمای ایران طی دهههای 60تا انتهای 90 سنت کم نظیری بود. یک موجود شگفتانگیز که میتوانست با زرنگی بودجههای دولتی را به کار بگیرد؛ تماشاگر خاص خود را تربیت کند، سرمایه گذاران خصوصی را وسوسه کند، در دل یک حاکمیت ایدئولوژیک، ستارههای کاریزماتیک و جذاب تکثیر کند، فرش قرمز داشته باشد
جوایز جشنوارههای خارجی را درو کند، پرچمدار فرهنگی ایران باشد، فیلمهایی گوناگون با ایدئولوژیهای مختلف بسازد (از حزباللهیترین فیلمها تا فیلمهای منتقد و حتی ضد حاکمیتی) و در میان همه این تعلقات و تقیدات ،استقلال و محدودههای اختیار خود را نیز حفظ کند. یک چرخه اقتصادی راه انداخته بود که راه و شیوه خاص خود را داشت.
بیعدالتی حتما درآن وجود داشته، زیاده رویها، جوگیریها، پولهای بیحساب، موضعگیریهای احمقانه ...اما مگر در دیگر پدیدههای اقتصادی و فرهنگی این کشور این ضایعات به چشم نمیخورند؟ میخواهم بگویم سینمای ما با همه این نقایصش زیباترین و بهترین پدیده فرهنگی چهار دهه گذشته ایران بوده که میتوانیم با خیال راحت آن را ستایش کنیم. و خب از همین حالا نوستالژی سینمای سالهای شصت تا 1400 گریبانگیرمان شده است.
آن میل سرکش به مهندسی همه چیز و همه کس، حالا به سینما رسیده است. پیمودن راههای بارها امتحان شده. اینها را گفتم پس این را هم اضافه کنم که دوستی که فیلمهای جشنواره امسال را دیده بود میگفت میانگین کیفیت فیلمها خیلی با دورههای متاخر جشنواره فرقی نداشته و از این حرفها.