۱۰۰عکس ۱۰۰روایت| یک روز بهاری در خیابان روزولت

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اردیبهشت 1347 ایران میزبان فوتبال آسیا شد. وقتی اعلام شد که اسرائیل هم در مسابقات شرکت دارد ضریب هیجان و حساسیت عمومی بالا رفت.چند ماه پس از جنگ 1967 که با غلبه اسرائیل مقابل اعراب به پایان رسیده بود و حالا نمایندههای اسرائیل با چراغ سبز ایران به قلب خاورمیانه آمده بودند.
وقتی در دیماه 1346 غلامرضا تختی خودکشی کرد، گویی بند ناف کشتی با مردم بریده شد و فوتبال که دو دهه پشتسر کشتی و وزنهبرداری درجا میزد، خیز برداشته بود برای تبدیل شدن به ورزش اول. فوتبال در دهه بیست در تهران طرفدار پیدا کرد. تیمملی در شهریور بیست و در بحبوحه حمله متفقین راهی افغانستان شد و در جام استقلال این کشور شرکت کرده بود و در برگشت کم مانده بود شکار سربازان روس در جاده مشهد به تهران بشوند.
جنگ در رشد فوتبال در ایران وقفه انداخته بود اما با پایان جنگ فوتبال در تهران بهعنوان یک سرگرمی نیمهبورژوایی اوج گرفت و اولین فوتبالیستها از خانوادههای ثروتمند و افسران نظامی و دانشجویان دانشکده افسری بودند. این خصلت اشرافیگری در ترکیب دو تیم اصلی پایتخت در دهه بیست قابل شناسایی بودند. یعنی هم در تاج و هم در شاهین.
مثلا امیر مسعود برومند در شاهین که از خاندان متمول و ثروتمند برومندها آمده بود در میانه دوران فوتبالش رفت بیروت و در دانشگاه آمریکاییها مدرک حقوق گرفت و یا تاج که مجموعهای از افسران ارتش را در بدنه خود داشت که مهمترینشان محمد خاتم بود که اتفاقا فوتبالیست بسیار خوبی هم بود و بعدها شوهر فاطمه پهلوی شد و فرمانده نیروی هوایی.
شاهین وجهه روشنفکری داشت و عموما بازیکنانش تحصیلکرده و یا از خانوادههای مرفه تهرانی بودند و تاج وجهه سلطنتی و نظامی داشت. بسیاری از بازیکنان شاهین دکتر و مهندس و وکیل و قاضی بودند. به هرحال این علی داناییفرد همهکاره تیم تاج بود که با گشتن در زمینهای کارگری، استعدادهای دیگر را پیدا میکرد که مهمترینشان بیوک جدیکار بود.
در دهه سی رقابت بیوک جدیکار و امیرمسعود برومند یکی از شیرینترین خاطرات فوتبالی طرفداران این ورزش را تشکیل میداد که البته در دربیهای آن سالها (بین شاهین و تاج) این جدیکار؛ مرد چشم آبی اصلیتا تبریزی بود که آمار بهتری را بر جای میگذاشت. در آن سو در آبادان فوتبال ورزش محبوب مهندسین انگلیسی بود و از طریق آنان راه به جامعه کارگری آبادان هم پیدا کرد و اینگونه در میانه دهه سی تهران و آبادان دو قطب اصلی فوتبال ایران بودند.
با مهاجرت پرویز دهداری به شاهین، تعداد بیشماری فوتبالیست آبادانی راهی تهران شدند. با آمدن آبادانیها که سرپناه میخواستند و پول توجیبی، شاهین از یکدستی سابق خارج شد ولی با این حال در اوایل دهه چهل در چشم مردم به عنوان تیم ضدحکومتی مشهور شده بود. در انتهای دهه سی نتایج مفتضحانه تیم ملی فوتبال در بازیهای آسیایی 1958، تب فوتبال را بسیار سرد کرد و مردم ترجیح دادند برای رویا و غرور خود به موفقیتهای کشتی پناه ببرند که در اوج قدرت و دارای طلاییترین نسل کشتیگیران ایرانی بود.
حضور همزمان تختی و حبیبی و سیفپور و مهدیزاده و صنعتکاران و… تا اینکه در سالهای 42 و 43 در سالهای ملتهب سیاسی ایران، حسین فکری تیم قدرتمندی تشکیل داد که با عبور از سد پاکستان و عراق و هند به المپیک توکیو صعود کرد. این اولین موفقیت بزرگ بینالمللی ایران بود. با زوج مشهور خط حمله یعنی بهزادی و شیرزادگان و حضور بزرگانی مثل دهداری و حبیبی و امیرآصفی و جمالی.
اما یک اختلاف میان شاهینیها و فدراسیون (که داستان طول و درازی دارد) موجب شد شش ستاره شاهین از تیم ملی کنار بروند و ایران بدون آنها عازم توکیو شد و اتفاقا نتایج بدی هم کسب نکرد. دو شکست آبرومندانه مقابل آلمان شرقی و رومانی و تساوی مقابل مکزیک با ضربه پنالتی مرحوم نیرلو. در آن سالها جام باشگاههای تهران و رقابت میان شاهین و تاج و دارایی و پاس هیجان خارقالعادهای را بر فوتبال ایران مستولی کرده بود.
هرچند در همان سال مشهور 1346 در جنجالیترین اتفاق تاریخ فوتبال ما؛ مسئولین فدراسیون فوتبال در یک تصمیم آنی و در انتقام نافرمانی المپیک توکیو و گردنکشیهای شاهین مقابل ژنرالهای فدراسیون فوتبال شاهین را منحل کردند تا خیال خودشان را برای جام ملتهای آسیا که قرار بود اردیبهشت ماه در تهران برگزار شود راحت کنند. عراق اعلام کرد به خاطر حضور اسرائیل به ایران نخواهد آمد.
در مجموع 5 تیم در تهران جمع شدند؛ اسرائیل و تایوان و برمه و هنگکنگ و البته در کنار میزبان. تایوان در بازیهای انتخابی توانسته بود کره جنوبی و ژاپن را حذف کند. کره شمالی که دو سال قبل در جام جهانی 1966 شگفتی درست کرده بود از مسابقات انصراف داده بود. به هرحال برمه و اسرائیل جزو قدرتهای بلامنازع فوتبال آسیا بودند.
امجدیه روزهای پرشوری را در پیش داشت و قهرمانی در این بازیها همان چیزی بود که حکومت در ادامه روند توفیقهایش کم داشت… وقتی در 29 اردیبهشت ماه شوت سنگین و زیبای پرویز قلیچخانی تیم ملی را در فضای ملتهب امجدیه بر اسرائیل پیروز ساخت تهران یکی از پرشورترین روزهای خود را تجربه کرد. یک جشن مردمی که در میانه راه به آتش زدن دفتر هواپیمایی اسرائیل در تهران و برخی شعارهای پراکنده ضدحکومت هم بدل شد.
اتفاقی که منجر شد تا حکومت ناگهان با پتانسیل نگاه آشتیناپذیر طبقه مذهبی و البته تودههای مردم باز هم رودررو شود. فوتبال اینگونه به ورزش اول ایران بدل شده بود. حکومت هم سرمست از این موفقیت برنامه تجلیل گستردهای را در پیش گرفت. پازل حکومت پهلوی درحال کامل شدن بود.