۱۰۰عکس ۱۰۰روایت| یک دهه آشوب در تبریز

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | آینه تمام نمای اتفاقات و حوادث بزرگی که بین سالهای 1275 تا 1299 در ایران رخ داد بیهیچ شک و شبههای شهر تبریز است. شهری که چهل سال محل زندگی ولیعهد ناصرالدین شاه یعنی مظفر میرزا بود، شهری که در سال 1275 آقاخان کرمانی و احمد روحی درآن به جرم معاونت در قتل ناصرالدین شاه گردن زده شدند، شهری که پس از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی میرزا، پرچم مقاومت را برافراشته کرد.
در واقع پایتخت دوم ایران در دوره قاجار اولین شهری بود که دست به مقاومت مسلحانه زد و با تکیه بر تفنگچیهای محلی نبرد سختی را با قوای دولتی شروع کرد که در نهایت به اشغال شهر توسط روسها در سال 1288ختم شد!(داستانش را دیروز نوشتیم) پس از استقرار دولت مشروطه ستارخان و باقرخان به عنوان قهرمانان انقلاب همراه با تفنگچیهایشان به تهران رفتند و مورد استقبال قرار گرفتند.
اما چند ماه بعد در توطئهای که با ترور آیتالله بهبهانی توسط حیدرعمواوغلی آغاز شد و فشار روسها و با همدستی سردار اسعد بختیاری (متحد بزرگ انگلیسیها ) رقم خورد (و البته تحریک مجاهدین تبریزی توسط عمال عثمانی ) با یورش نیروهای بختیاری به پارک اتابک در سال 1289، ستارخان و نیروهایش قلع و قمع شدند و سردار ملی یک پایش را نیز بر اثر برخورد گلوله از دست داد و باقرخان هم دستگیر شد. هردو چند سالی با مقرری برگرفته از دولت به زندگی در تهران ادامه دادند.
(ستارخان با پای قطع شدهاش پس از ماجرای پارک اتابک دوران نقاهت رادر تهران میگذراند تا اینکه در سال 1295 در تهران فوت میکند و باقرخان هم با مقرری سالی 300 تومان زندگی محدودی داشت و تلاشش برای ماجراجویی دوباره او را به عثمانی کشاند اما در سال 1296 و در هنگام برگشت از سفر عراق به ایران توسط اشرار منطقه کرمانشاه سرش بریده میشود) اما تبریز همچنان باید رنج میدید.
در سال 1290 دولت مشروطه برای حل مسئله مالیات و گمرک دست به دامان آمریکاییها شد و در اردیبهشت این سال مورگان شوستر جوان 33 ساله آمریکایی و حدود ده مستشار دیگر آمریکایی به ایران آمدند تا مسئله مالیات و گمرک را حل و فصل کنند. اگر نوز بلژیکی طرف روسها و ضد انگلیسیها بود اما شوستر به عنوان یک کارمند دقیق و وظیفه شناس هیچ سازشی نه با انگلیسیها داشت و نه روسها و این مسئله روی اعصاب این دو قدرت سنتی متنفذ در ایران رفته بود.
وقتی قرار شد اموال شعاعالسلطنه برادر محمدعلی میرزای مخلوع، به نفع دولت مصادره شود (بعد از کشف توطئهای از جانب او برای کودتا به نفع برادرش)، بریگاد قزاق به سرعت در عمارت شعاعالسلطنه مستقر شد تا ثروت او را به نفع سفارت و احتمالا دولتمردان روس بالا بکشد. شوستر با کمک ژاندارمهایش وارد عمل شدند و بعد از دو روز قزاقها را بیرون کردند. دولت روسیه عصبانی شد و اعلام کرد که شعاعالسلطنه به دولت روسیه مقروض است و ثروتش باید در اختیار این کشور قرار بگیرد.
آنها تهدید کردند که اگر نقطه نظرهایشان رعایت نشود به ایران حمله میکنند و تهران را تصرف خواهند کرد. بهرغم مقاومت مجلس در تهران، نایب السلطنه (احمد شاه به سن قانونی نرسیده بود) مجلس را منحل و شوستر را تنها پس از ده ماه از ایران اخراج میکند و از دولت روسیه هم عذرخواهی میشود. اما روسها طبق عادت به سمت تبریز یورش میبرند و تبریز را پس از ده روز زد و خورد فتح میکنند. در واقع در فاصله دو سال تبریز برای دومین بار توسط روسها اشغال میشود.
کشتار بزرگی در این شهر به راه میاندازند که به کشته شدن هزار شهروند تبریزی انجامید. بهخصوص به دار کشیدن چند چهره مهم مجاهدان این شهر که لکه سیاهی بر چهره روسیه و عملکردش در ایران بر جای گذاشت. ثقه الاسلام، دو پسر بسیار جوان علی موسیو، برادرزادههای ستارخان، مدیر مدرسه سعادت و …از جمله قربانیان کشتار بزرگ روسها در زمستان سال 1290 بودند. به سال میلادی از 1911 و 1912 حرف میزنیم.
هنوز تزارها بر روسیه حاکم بودند و دو سه سالی تا آغاز جنگ جهانی اول مانده بود. در این دوران دیگر چهره مهم تبریزیها یعنی شیخ محمد خیابانی که نماینده مجلس دوم بود و از مشوقین مقاومت در مقابل التیماتوم روسها که پس از انحلال مجلس راهی خراسان شده بود. تبریز در اشغال روسها بود که جنگ جهانی اول در سال 1293 شروع میشود و این بار عثمانیها به تبریز هجوم میبرند و روسها را شکست میدهند و شهر را تصرف میکنند. در اوایل دی ماه 1293.
اصلا از قوای ایرانی خبری نیست و دو قدرت خارجی بر سر تصاحب تبریز جدال میکنند. روسها ضد حمله ميزنند و در بهمن ماه تبریز را دوباره پس میگیرند و ارومیه و وان را هم ضمیمه میکنند. دو سال بعد در سال 1296 و انقلاب اکتبر در روسیه، دوباره عثمانیها میتازند و تبریز را ازآن خود میکنند! و یک سال تمام شهر را در اشغال خود نگه میدارند تا بالاخره جنگ مغلوبه میشود و امپراطوری عثمانی از هم میپاشد.
یعنی در سال 1297. دو سال بعد شیخ محمد خیابانی در اعتراض به قرارداد 1907 وثوق الدوله، تبریز را در اختیار خود میگیرد و (در حرکتی که به نظر من تجزیهطلبانه بوده) در منطقه آذربایجان جمهوری آزادیستان اعلام میکند! تقریبا همزمان با اوج گیری قیام جنگلیها. در شهریور 1299 شیخ محمد خیابانی در درگيری با قوای قزاق کشته ميشود و فصلی از آشوب و نآارامی در تبریز به پایان میرسد. روزگار تلخ تبریز زیبا.