کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۰۸۲۸۵
تاریخ خبر:

‌۱۰۰‌عکس ۱۰۰‌روایت| خوک،‌‌ بچه،‌‌ آتش

‌100‌عکس 100‌روایت| خوک،‌‌ بچه،‌‌ آتش

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | شهریور 1356 اتفاق دیگری رخ داد که موجب شعله‌ور شدن آتش زیرخاکستر عقاید مذهبی و خشم طبقات سنتی شد. طبقه‌ای که در اوج‌گیری نبردهای چریکی گروه‌های کمونیست و شبه‌کمونیست به اولویت‌های ثانویه ساواک بدل شده بودند. در واقع پس از داستان عوض کردن تقویم شمسی به شاهنشاهی در اسفند سال 1354،‌ هجوم فیلم‌های سکسی ایتالیایی و فرانسوی به سینماهای تهران و ماجرای 15 خرداد 1354،‌ رسوایی جشن هنر شیراز در سال 56 بر حجم این خشم و آتش بیش از پیش افزود.

در یازدهمین دوره جشن هنر در شیراز بی‌پروایی‌های هیات برگزارکننده به اوج خود رسیده بود. اجرای یک گروه تجربی تئاتر از مجارستان در فضای عمومی شهر و در پیش چشمان مردم و عابرین در محله‌ای در شیراز به یک فاجعه عجیب بدل شد. در دوره‌های قبل هم نمونه‌هایی شکل گرفته بود که افکار عمومی را حیرت‌زده ساخته بود. مثلا این روایت را بخوانید: ویلیام شوکراس - نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی می‌نویسد: «ملکه(فرح دیبا) ریاست عالیه جشن هنر شیراز را نیز برعهده داشت.

در اواسط سال‌های 70، جشن مزبور یکی از پرجنجال‌ترین رویدادهای فرهنگی کشور به شمار می‌رفت. در میان نمایش‌های متعدد آن، یک گروه برزیلی وجود داشت که اعضای آن در حین نمایش سر مرغ‌های زنده را با دندان می‌کندند.» بااین حال جشن هنر سال 56 با اجرای نمایش خوک، بچه، آتش همه مرزها را پشت سر گذاشت. تا آنجا که برخی از منتقدان اروپایی احتمال اجرای چنین نمایشی را در کلیه کشورهای اروپایی رد کردند و آن را یک زیاده‌روی غیرقابل هضم در یک کشور مسلمان خواندند. کیهان در توضیح اتفاقات تئاتر نوشت:

«در صحنه‌ای از نمایش، مردی با پایین‌تنه برهنه، آشکارا هفت‌تیر را شخصا مورد «استعمال» قرار می‌دهد. در حالی که تماشاگران تمام جزئیات را دقیقا می‌بینند. در صحنه‌ای دیگر با استفاده از دوربین مداربسته… غفلتا خانم جوانی که بازیگر نقش اصلی نمایش است، پاهایش را ….. دوربین پخش مستقیم را ….. و تصویر تمام رنگی ….. بر پرده بیست و چهار اینچی تلویزیون نقش می‌بندد. آیا می‌توانید واکنش تماشاگران عادی و مردم کوچه و بازار را در مقابل چنین جلوه‌ای از هنر پیشرو اروپا حدس بزنید؟…

حکایت از این دست فراوان است و چنین صحنه‌هایی به‌وفور در سراسر نمایشی که صحنه را به خوکدانی تبدیل کرده است دیده‌ می‌شود… دلیل اساسی اعتراض مردم به اجرای این نمایشنامه، محتوای پوچ و بی‌معنی و نیز بازسازی کثیف اعمال جنسی -آن هم به وقیحانه‌ترین شکل ممکن- بر صحنه است.

نکته جالب و در عین حال تاسف‌بار این است که این نمایشنامه بی‌بدیل، برخلاف غالب برنامه‌های جشن هنر که مختص خواص است، در پیاده‌روی خیابان فردوسی شیراز و در مقابل چشمان حیرت‌زده کودکان و زنان سالخورده و جوان اجرا می‌شود…. به دنبال نخستین اجرا و عرضه آن حرکات شنیع و تکان‌دهنده در مقابل چشمان مردمی که غافلگیر شده‌اند، انتظار می‌رفت که مسئولان از ادامه نمایش جلوگیری به عمل آورند.»

و این روایت جالب که: آربی آوانسیان، یکی از کارگردانان تئاتر ایرانی که همیشه در جشن‌ هنر حضور داشت، در اعتراض به انتقاد خبرنگار کیهان به تئاتر خوک، بچه، آتش به او حمله‌ور شد و به‌طرز موحشی دوبار او را آزار و اذیت کرد. به گزارش کیهان، «آوانسیان برای نخستین بار یکشنبه شب در ملأعام به خانم خوارزمی توهین کرد و یک بطری نوشابه روی سر او ریخت. او دیروز در هتل کورش بار دیگر به خانم خوارزمی حمله برد و به گفته شاهدان عینی می‌خواست او را خفه کند.

اما این همه داستان نبود: نمایش دیگر، اثر آشوربانیپال بابلا با نام «ساعت ششم» بود. برای نخستین‌بار در طول برگزاری یازده دوره جشن هنر در شیراز، نمایش یک اثر هنری ایرانی برای افراد کمتر از هجده سال ممنوع شد. «عریان بودن هنرپیشگان در بعضی صحنه‌ها» علت این تصمیم عنوان شده بود. این در حالی است که این نمایش، ظاهرا اثری آیینی بوده که از کتاب مقدس مسیحیان اقتباس شده بود.

و یادتان باشد که این دوره از جشن هنر شیراز با ماه رمضان مترادف بوده است! این میزان بی‌عقلی، ‌این میزان تندروی، ‌این میزان بی‌احترامی به توده‌های مردم وعقایدشان شگفت‌انگیز و دیوانه‌کننده است. در فضای انتزاعی ذهن مدیران این جشنواره (فرخ غفاری و البته مهدی بوشهری و رضا قطبی و خود فرح دیبا) انگار این جشنواره در دنیایی دیگر در حال برگزاری است.

کسی کتمان نمی‌کند که در دوره‌های مختلف جشن هنر شیراز افکار عمومی با بهترین اجراهای موسیقی سنتی، ‌نمایش‌های مدرن اروپایی، سینمای روشنفکرانه و اتفاقات بزرگ هنری دیگر آشنا شد اما شیوه بی‌ادبانه این رویداد هنری در مواجهه با ملاحظات مذهبی، ‌در هیچ عقل سلیمی نمی‌گنجد. واکنش روحانیت هم بلافاصله و بسیار خشمگینانه بود. آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران با اشاره به جزئیات غیرقابل نقل نمایش خوک، بچه، آتش می‌نویسد:‌‌

«جشن هنر شیراز در سال ۱۹۷۷ از نظر اهانت به ارزش‌های اخلاقی ایرانیان بی‌نظیر بود… واکنش مردم عادی شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازه‌ها با چنین صحنه‌ مسخره و تنفرانگیزی روبه‌رو می‌شدند، معلوم است. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر «وینچستر» انگلیس اجرا می‌شد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به‌در نمی‌بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت…»

آخرین تحولاتکاربران ویژه - تک نگاریرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۵۰۸۲۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر