کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۰۷۹۰۵
تاریخ خبر:

۱۰۰عکس ۱۰۰روایت| تابستان گرم و تاریک

100عکس 100روایت| تابستان گرم و تاریک

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو| تبعات سیاست‌های بلندپروازانه اقتصادی محمدرضا در سال 56 به تدریج خود‌ش را نشان داد. سال 56 سالی کلیدی است چرا که عوامل ایجاد نارضایتی در طبقه متوسط به شکلی ترسناک خودش را عیان کرد و تورم به بالای 27 درصد رسید، ‌به‌خصوص اجاره خانه با شتابی شگفت‌انگیز رو به افزایش گذاشت و اجاره یک آپارتمان معمولی در مرکز شهر از حقوق یک کارمند عادی فراتر رفت. آن هم در حالی که درآمد 20 میلیارد دلاری از صادرات نفت محمدرضا و دربار را از شادمانی به پرواز درآورده بود.

در همین سال 56 ترافیک تهران ابعاد دیوانه‌واری پیدا کرده بود که یکی از دلایلش پل نیمه کاره سیدخندان بود که ترافیک مناطق شمالی و شرقی تهران را قفل کرده بود. از طرفی سینماهای تهران که دو سال تحت تحریم کمپانی‌های تولید فیلم آمریکا بودند (داستانش طولانی است.

چند شرکت نفتی کمپانی‌های بزرگ هالیوود را خریده بودند و به خاطر افزایش قیمت نفت ایران‌،‌ فروش فیلم‌های جریان اصلی آمریکایی به ایران را در سال‌های 54 و 55 تحریم کرده بودند!) روی به کمدی‌های سکسی و ارزان ایتالیایی و فرانسوی آورده بودند و میزان پرده‌دری فیلم‌های روی پرده به بالاترین حد خود رسیده بود و اداره سانسور موارد اخلاقی هم کلا تعطیل شده بود.

آگهی این فیلم‌ها در پرتیراژترین روزنامه‌های کشور در ابعاد بزرگ و شفاف (!) منتشر می‌شدند که بعید است در هیچ جای دنیا و در روزنامه‌های پرتیراژ رسمی هماوردی داشته باشند. ادبیات چاپلوسانه در رسانه‌های رسمی به‌خصوص تلویزیون و دو روزنامه پرتیراژ، دره میان حاکمیت و مردم را عمیق‌تر از قبل ساخته بود. اما بزرگ‌ترین مسئله در تابستان سال 56 رخ داد. وقتی که خاموشی‌های پیاپی برق زندگی در تابستان گرم تهران را به یک شکنجه طاقت فرسا بدل ساخته بود.

این خاموشی‌ها در تابستان 55 هم رخ داده بودند اما در سال 56 به اوج خود رسید. شبی 3 تا 5 ساعت برق مناطق مختلف تهران خاموش می‌شد‌. افزایش چشمگیر جمعیت تهران و مهاجرت‌های گسترده موجب افزایش سنگین مصرف برق در پایتخت شده بود. ناکارآمدی شرکت فرانسوی آلستوم در پیوستن به مدار تولید برق این ماجرا را تشدید هم کرده بود.

در واقع سال 56 مردم تهران با تمام وجود بی‌مبنایی و فقدان دوراندیشی در برنامه اقتصادی خودمحورانه و خودپسندانه محمدرضا را کاملا لمس کردند. در مرداد سال 56 پرویز راجی که سفیر ایران در انگلیس بود داستان اقامتش در تهران را این گونه ثبت کرده است:
«موقعی که به تهران رسیدم، 20 مرداد 56، در هتل هیلتون، برای اولین‌بار به خاموشی برق برخوردم که در ساعت شش و نیم بعدازظهر آغاز شد و به مدت چهار ساعت تمام ادامه یافت.

در طول این مدت هیچ نقطه‌ای از شهر برق نداشت. به علت از کار افتادن تهویه‌ هتل، چنان گرمای آزاردهنده‌ای به وجود آمد که واقعاً نمی‌شد در اتاق هتل دوام آورد و طبیعی است که در این زمان، استفاده از رادیو و تلویزیون هم مقدور نبود. در نگاهی که از بالکن هتل به شهر تهران انداختم، صف دراز اتومبیل‌ها را دیدم که به علت خاموشی چراغ‌های راهنمایی، در خیابان‌ها از حرکت بازمانده‌اند و با به صدا درآوردن بوق‌های خود، نسبت به خاموشی برق، اعتراض می‌کردند…

خاموشی‌های برق در ایران، رژیم را به سرگیجه دچار ساخته و سبب نارضایتی فراوانی در بین مردم شده است. تا جایی‌که دیگر هیچ‌کس وعده‌های پشت سرهم رژیم را در مورد اینکه «افزایش مخارج تسلیحاتی، اثری در کاستن از فعالیت در بهبود زندگی مردم ندارد» باور نمی‌کند. هم‌اکنون، مردم در ایران، به شدت از کمبود روشنایی برق و عدم توانایی در استفاده از تهویه و یخچال در بحبوحه‌ گرما، عذاب می‌کشند و احساس می‌کنند بودجه‌ای که می‌بایست صرف تامین رفاه آن‌ها شده باشد، به خرید جنگ افزار اختصاص یافته است.»

محمد یگانه رئیس سازمان برنامه و بودجه در شکایت از این اتفاقات روایت می‌کند: «عملاً سازمان برنامه یک دستگاه بسیار ضعیفی بود که نمی‌توانست چنین تلفیقی در برنامه‌ریزی بکند و طرح‌ها را به موازات هم جلو ببرد و در نتیجه گرفتاری‌هایی به‌وجود آمد که در مورد برق بود، در مورد خانه بود، در مورد آب بود. در موارد دیگر در بنادرمان بود، راه‌آهن‌مان، جاده‌های‌مان، در همه‌شان تنگناهای خیلی خیلی شدیدی داشتیم که اینها به‌وجود آمده بود.»

همه این‌ها باعث شد که به تدریج پایه‌های دولت 13ساله هویدا سست شود. هویدا که دولتش مصادف بود با رشد اقتصادی شگفت‌انگیز ایران بین سال‌های 44 تا 51 و البته سال‌های نامتقاعد‌کننده‌ای که به دنبالش آمد. در یادداشت‌های علم می‌خوانیم:‌ فکر اینکه در مرز تمدن بزرگ، پایتخت کشور ما هنوز خاموشی برق داشته و هیچ سرویس صحیحی، نه آب، نه برق، حتی در پایتخت نتوانیم به مردم بدهیم، واقعا ننگ است، واقعا ننگ است.

به این دولت بی‌لیاقت نفرین و لعنت کردم و به هر حال تصمیم گرفتم ظرف امسال به هر صورتی هست کلک این دولت را بکنم، نه اینکه خودم رئیس دولت بشوم، فقط از جهت خدمت به شخص شاهنشاه… هر الاغی را شاهنشاه به نخست‌وزیری برگزیند، همین قدر که قدری حمیت و حقیقت داشته باشد،کافی است که وضع را نجات بدهد. جهان وطن که نمی‌تواند وطن را آباد کند …

او در دوم مرداد 56 خطاب به محمدرضا می‌نویسد:
از آن جمله است مسئله کمبود برق و سر به سر گذاشتن بی‌جهت با مردم و تصمیمات خلق‌الساعه و ضد ونقیض… مسئله برق کشور و در درجه اول تهران را غلام فکر می‌کنم ظرف شش ماه می‌توان حل کرد که از سه ماه بعد اثرات آن در ازدیاد برق پیدا بشود و مردم امیدوار….اول اینکه صاحبان صنایع مجبور شوند برای صنعت خود برق بگذارند…دوم اینکه تهران را به مناطق کوچک تقسیم و در هر کدام برق کوچکی دایر کنیم و …

تازه‌ترین تحولاتکاربران ویژه - تک نگاریرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۵۰۷۹۰۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر