۵۰روایت از سفرها، چهرهها و...| موهبتهای پنهان روزنامهنگاری

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | یک: یک بخش دلپذیر از روزنامهنگاری، سفر کردن است. عموما کسانیکه از مصایب این شغل مینالند (و حق هم دارند) این بخش شیرینش را پنهان میکنند. میزان فرصت مسافرتهای کاری برای شاغلین این بخش از اکثر شغلهای دیگر بیشتر است. البته این سفرها در بخش خارجی خیلی متناسب است با میزان تنشزدایی در روابط ایران با کشورهای دیگر.
دو: یادم است که در سال ۷۷ در روزنامه زن دبیر بخش فرهنگی بودم که از طرف بخش فرهنگی سفارت فرانسه دعوتنامهای آمده بود برای چهار دبیر فرهنگی چهار روزنامه سیاسی بهمنظور بازدید از تحریریههای چند روزنامه خوب فرانسوی در پاریس ازجمله لوموند و فیگارو. یکی از آن چهار نفر قاعدتا من بودم اما خانم مسئول روابط عمومی روزنامه زن که بعدها کافه گالری مشهوری در خیابان آبان تاسیس کرد، در نمایشی غریب از تازه بهدوران رسیدگی، نام خودش را بهعنوان دبیر فرهنگی نوشت و رفت پاریس! بعدها ادعا کرد این تقلب را با هماهنگی مدیرمسئول محترم روزنامه انجام داده اما من که باور نکردم!
سه: خبرنگاران بخش دیپلماسی در دورانی که دولتهای اصلاحات یا میانهرو بر کشور حاکم هستند خیلی مسافرت میروند. در مذاکرات برجام، دیگر بخشی از روزنامهنگاران این حوزه بومی وین شده بودند! و البته جنجالهایی که این همنشینی مدام میان آنها و دیپلماتها بهوجود آورده بود که داستان خطرناکی است. بخش ناجور ماجرا پناهنده شدن روزنامهنگار قدیمی فوتبال بود که دورهای در هفتصبح هم مینوشت و معلوم نیست چگونه در مسافرت دیپلماتیک هیات ایرانی به زوریخ همراه آنها بود و آنجا به شکلی غریب پناهنده شد!
چهار: خبرنگاران حوزه اقتصاد کلا از مواهب فرعی شغلشان خیلی بهرهمند میشوند. از هدیههای متعدد در طول سال تا فرصتهای شغلی متعدد در ادارات و نهادهای ثروتمند اقتصادی و دولتی. بدیاش اینجاست که این مشاغل در فرایند عوض شدن دولتها ممکن است از دست برود اما برخی هم عقیده دارند هشت سال برای استفاده بهینه از این مواهب کافی است!
خبرنگاران حوزه خودرو در سالهایی که تحریم نبود کلی خاطره دارند از بازدیدهایشان از کارخانههای بزرگ خودروسازی در اروپا و کره جنوبی. در هشت سال دوره دولت روحانی، خبرنگاران نزدیک به اصلاحات و اعتدال از این فرصتها بهره جستند و حالا هم روزنامهنگاران ارزشی به شکل تمام و کمال بر این بخش سیطره پیدا کردهاند و حالش را میبرند!
با وفور استارتاپها، رونق روزنامهنگاران حوزه اقتصادی بیشتر هم شده و حضور در بخشهای تولید محتوا در این استارتاپها شغلهای با حقوق بالا و حاشیه امنیت مناسب را برایشان مهیا کرده است. کار در حوزه اقتصادی اما نیاز به دانش اقتصادی و ژورنالیستی متفاوتی دارد که کار را کمی سختتر از بقیه حوزههای رسانهای میسازد.
پنج: خبرنگاران حوزه سینما همیشه کلی حرف دارند در جمعهای خصوصی و خانوادگی. اسرار بازیگرها و روابطشان در مشت آنهاست اما به لحاظ مسائل مالی و یا بحث شیرین مسافرتهای ژورنالیستی خیلی روی بورس نیستند. خبرنگارهای ورزشی هم اگر باهوش و فرصتطلب باشند خیلی میتوانند سفر بروند. بهخصوص خبرنگارهای کمسروصدای بخشهایی مثل ورزش بانوان یا بسکتبال و دوومیدانی و اینطور چیزها که مسافرتهای زیادی را در کارنامه خود ثبت کردهاند و با رقیبان زیادی روبهرو نیستند.
خبرنگارهای بخش گردشگری هم خیلی میتوانند مسافرت بروند بهخصوص مسافرتهای گروهی در داخل کشور که البته حادثه سال پیش و مرگ دو خبرنگار حوزه گردشگری در سانحه اتوبوس در ارومیه این بخش را با خاطراتی دلگیرکننده عجین کرده است. خبرنگارهای بخش حوادث مظلومهای این حوزه هستند. نه هدایای آنچنانی از سازمانها و نهادها دریافت میکنند (پلیس و قوه قضائیه در دادن هدیه و اینطور چیزها بسیار خسیس هستند!) و نه فرصت مسافرت دارند و حوزه کاریشان هم بسیار اعصاب خردکن است و روحشان مدام در معرض کدر شدن قرار دارد.
شش: اتفاقا سردبیرها فرصت مسافرت چندانی پیدا نمیکنند و نهادها و سازمانها کارهای خبریشان را با خبرنگارها و مسئول صفحهها پیش میبرند. با این که در مورد سفرها خیلی آدم گستاخی نیستم و ترجیح میدهم از این فرصتها استفاده نکنم اما بهعنوان روزنامهنگار و با استفاده از مواهب این شغل، سفرهای جالبی به فرانسه (پاریس و کن)، کرهجنوبی، بوداپست، مسکو، زوریخ، دوحه، دوبی و آفریقای جنوبی داشتهام که تقریبا همهشان پر از خاطرات جالب و نقلکردنی هستند. در شماره بعدی از سفر به زوریخ خواهم گفت و شاید حرف به سفر عجیبم به آفریقای جنوبی هم کشید. فعلا.