انتخاب روحانی؛ نرمش قهرمانانه
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد درفضایی پرآشوب و پرتنش به پایان رسید. اصلاحطلبان و اصولگرایان به یک اندازه خواهان پایان دولت این رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی بودند. مردی که در دولت اول بیمحابا در حوزه دیپلماسی و اقتصاد سخن گفت و در دولت دوم در عرصه سیاست داخلی. مردی که اهل مدارا نبود، پر از انرژی بود وچند پروژه بزرگ اقتصادی در کشور را کلید زد (هدفمندی یارانهها، سهام عدالت، مسکن مهر) و آرزویش برای غلبه بر نفوذ طیف آیتالله هاشمی رفسنجانی بر عرصه اقتصاد ایران ناتمام باقی ماند.
مردی که موجب شد دشمنان خارجی ایران باهم متحد شوند و مردی که نتوانست اعتماد لایههای پرقدرت و پرنفوذ نظام را در دومین دولت خود به دست بیاورد و حتی در پرونده هستهای به بازیگری بیاثر بدل شده بود. مرد قهر یازده روزه، جذب مرتضوی و کردان و رحیمی، مرد «برادران قاچاقچی» و خواندن ترانه معین در مجلس، مرد نمایش فیلم افشاگرانه علیه برادر لاریجانی در خود مجلس و مرد نمایش منشور کوروش و پیدا کردن نامه رضاشاه در داشبورد فلان اتومبیل و مرد دانشگاه ایرانیان و…جنجال تا آخرین نفس!
در انتخابات سال ۱۳۹۲ اصلاحطلبان صدایی نداشتند. آنها در ماجرای سال ۱۳۸۸ از همسایگی با قدرت کنار رفته بودند و در آمیختن با جنبش سبز وضعیت متزلزلی در بدنه حاکمیت یافته بودند. بسیاری از آنها حبسهایی را گذرانده بودند و برخی نیز همچنان در حبس بودند. آن سیزده میلیون رای (رسمی ) بالقوه سال ۸۸ حالا بدون سرپرست در فضا سرگردان بود.
اصلاحطلبان بالاخره یک نفر را پیدا کردند. دکتر عارف معاون خاتمی. یکی از معدود معتمدین نظام در میان اصلاحطلبان. اما همان ابتدا خیلیها به تجربه دکتر معین در انتخابات سال ۸۴ اشاره کردند. یعنی چهرههای سیاسی که ظرفیت جذب آرای طبقه متوسط را ندارند. حداد عادل و ولایتی و قالیباف که پیمان نامهای امضا کرده بودند از میانشان یک نفر وارد عرصه انتخابات شود دست آخر به اختلاف برخوردند و هر سه نفر به انتخابات آمدند.
هرچند حداد عادل بعدها انصراف داد. قالیباف که شکست انتخابات سال ۸۴ را در ذهن داشت با تجربه ۸ سال حضور به عنوان شهردار تهران با امیدواری بیشتری وارد رقابت شده بود.برای این که اصولگرایان حسابی آرایشان متشتت باشد سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی با کارنامه نه چندان موفقش در پرونده هستهای هم کاندیدا شده بود و البته محسن رضایی تا اصولگرایان نشان دهند چگونه در انتخاب یک کاندیدای واحد با شکست روبهرو شدهاند.
طیف نزدیک به هاشمی رفسنجانی اما با دقت و وسواس وارد داستان شده بودند. حسن روحانی سیاستمدار میانهرو و ۶۶ ساله که رهبری پرونده هستهای را تا سال ۱۳۸۴ بر عهده داشت و کوتاه آمدنش در معاهده سعدآباد با واکنشهای شدیدی در میان طیفهای مختلف اصولگرایان بدل شده بود. حتی رهبر انقلاب هم نارضایتی خود از این معاهده را اعلام کرده بود.
او از قدیمیترین سیاستمداران به هاشمی رفسنجانی بود. دکتر ولایتی هم در صحنه بود. مرد اصولگرایی که همه میدانستند ارتباط بسیار حسنهای با آیتالله هاشمی رفسنجانی دارد و هشت سال وزیر امور خارجه او بوده است. خبر اصلی اما آمدن خود هاشمی رفسنجانی به میدان انتخابات بود که نشان میداد این سیاستمدار ۸۰ساله که رئیس مجمع تشخیص مصلحت بود بعد از هشت سال انزوا همچنان روحیه مبارزه جویی خودرا حفظ کرده است.
از آن سو احمدینژاد هم در سودای ادامه سیاستهای خود به حمایت از مشایی برای ریاست جمهوری پرداخت. انتخاب عجیبی بود! مردی که رهبر انقلاب یک بار علنا با پست معاونت ریاست جمهوری او مخالفت کرده بود و بار دیگر هم به حمایت از وزیر اطلاعات در مقابل مشایی پرداخته بود و قهر یازده روزه احمدینژاد هم در صورت مسئله تفاوتی ایجاد نکرده بود و احمدینژاد باز هم او را نامزد ریاستجمهوری خوانده بود.
البته مهندس غرضی هم بود و البته شورای نگهبان به سرعت بخشی از این تب و تابها را پایان داد. صلاحیت هاشمی رفسنجانی به خاطر بالا بودن سن رد شد و مشایی هم رد صلاحیت شد به دهها دلیل.
مناظرهها به سرعت دو قطبی شد. عارف بنا به صلاحدید رهبری اصلاحطلبان و با اصرار خاتمی به نفع روحانی و طیف نزدیک به هاشمی کنار رفت. از آن سو جلیلی در تهاجم ناگهانی و هماهنگ روحانی و ولایتی به او وسکوت قالیباف شانس خود را از دست داد.
حالا یک دو قطبی شکل گرفته بود بین روحانی و قالیباف. روحانی با کلیدواژه تدبیر و قول حل پرونده هستهای و بیرون آوردن ایران از انزوای بینالمللی و با تکیه بر زبان و لحن برنده خود به شکلی ناگهانی با کسب آرایی کمی بالاتر از ۵۰درصد در همان دور اول رئیسجمهور ایران شد. به این ترتیب عزم ایران برای حل پرونده هستهای از راهی جدید مشخص شد.
سکان پرونده هستهای به محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه ایران سپرده شد و بالاخره در شهریور ۱۳۹۲ رهبر انقلاب در سخنرانی خود بر مفهوم نرمش قهرمانانه در مقابل دشمن تاکید کرد. چند روزبعد در پنجم مهرماه ۱۳۹۲ و همزمان با حضور روحانی در مقر سازمان ملل، گفتوگوی تلفنی بسیار کوتاهی بین روحانی و اوباما ثبت شد. آیا دوره جدیدی درفضای دیپلماسی ایران در حال وقوع بود؟