یادداشت | معنی فدرالیسم برای کلاس چهارم
روزنامه هفت صبح، بابک بهی| یک: اتوبوس که راه افتاد حساب کردم هفت ساعت و نیم هشت ساعت دیگر میرسم -ردیف آخر بودم- ردیف آخر اتوبوس معمولا رفتوآمد کمتر است و جای بهتری به حساب میآید.چند ردیف جلوتر یک پیرمرد که یک تیشرت سیاه پوشیده بود با عروسش یا شاید هم دخترش از همان اول کار توجه همه را به خود جلب کرده بودند.
هنوز درست وحسابی راه نیفتاده بودیم که پیرمرد بلند شد وکپه سرصندلی را سفت گرفت وایستاد بعد به عروسش یا شاید هم دخترش گفت میسوزه آب بده - عروسش یا شاید هم دخترش گفت چشم باباجون بیا بشین الان - پیرمرد بلند گفت میسوزه نمیتونم بشینم و….
ردیفهای جلو همه سر برگردانده بودند و پیرمرد را نگاه میکردند- شوخی نبود میگفت میسوزه نمیتونم بشینم و این خیلی حرف بود و…
چند تا جوان ول و چل آن عقب از زوایای مختلف پیرمرد را اسکن کردند و حدود سوختگی را به هم نشان دادند.یکی از آنها هم که خودش یک تیشرت سیاه عکسدار پوشیده بود متن لاتین روی تیشرت سیاه پیرمرد را بلند خواند- عروسش یا شاید هم دخترش که متوجه توجه مسافران شده بود به پیرمرد گفت باباجون آرومتر باشید و بعد یک چیزی شبیه یوتوپ بادکرده لاستیک دوچرخه را گذاشت روی صندلی پیرمرد
و گفت باباجون روی این بشین - پیرمرد نشست و همه چیز آرام شد و همه مشغول کار و زندگی خود شدند اما هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دوباره پیرمرد بلند شد وکپه روی صندلی خود را سفت گرفت و صاف ایستاد. یکی از آن بچههای ول وچل یواش به بغلی گفت الان میگه داره میسوزه ببین.
عروسش یا شاید دخترش چشم غرهای به عقب کرد و گفت باباجون بیا بشین پیرمرد گفت باباجون داره میسوزه نمیتونم بشینم و….
جوانها آن عقب از خنده ریسه رفته بودند و عروسش یا شاید دخترش حسابی قرمز شده بود. زنی از لای شکاف صندلی عقبی به عروسش یا شاید دخترش گفت دخترم حاجی چشه؟
عروسش یا شاید دخترش درحالی که روسریاش رامرتب میکرد گفت هیچی حاج خانم، حاجی تازگیها همورویید گرفته - زن که درست نفهمیده بود همورویید چیه و حاجی چشه گفت این مریضیهای جدید رو این از خدا بیخبرا میندازن تو جون ما و بعد زیر لب چیزی گفت و ساکت شد. تقریبا همه از شنیدن کلمه همورویید به خنده افتاده بودند و داشتند کروکر میخندیدند و به معنی همورویید و اصطلاح فارسی آن وحرفهای زن فکر میکردند و….
دو: شیک نوشتن و شیک بودن و شیک پوشیدن رسم قشنگی است که بعضی با شیک گفتن آن را تکمیل میکنند. نمونهاش همین کلمه فدرالیسم است که خیلی شیک است مخصوصا اگر اولش بگویند آلمان فدرال یا آمریکای فدرال یا چی چی فدرال خب دل بعضی ضعف میکند و دستودلشان شل میشود و میگویند پس چیز خوبی است، دیگر بیا ما هم فدرال شویم - منم میخوام - منم میخوام.
اما مفهوم واقعی آن برای خیلی جاها از جمله کشورهایی مثل ما و عراق و پاکستان و افغانستان و… میشود تجزیهطلبی از نوع طنز و خندهدارش. زیاد نباید به مغزمان فشار بیاوریم تا بفهمیم دمبک فدرالیسم را دیکتاتورهای کوتولهای میزنندکه هوس کردهاند برای خود امارت و ایالت و ولایتی درست کنند و بشوند رئیس و رهبر و مدیر آنجا و….
سه: این دفعه که پیرمرد با هزار زحمت روی صندلی نشست زن چادری نگاهی به پیرمرد کرد و با صدای بلند به دخترش یا شاید عروسش گفت اتفاقا آقای ما هم بیست ساله لقوه (پارکینسون )داره خودمم کم کم دارم گلوکوما (آب سیاه)میگیرم و….