یادداشت آرش خوشخو درباره ناصر حجازی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | شش ساله بودم که گوش به رادیو نشسته بودم در اتاق. بعدازظهر بود. ایران با کرهجنوبی در بوسان بازی داشت. مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸٫ طرفدار پرسپولیس و پروین بودم اما در همان سن و سال یادم است که به مادرم گفتم این آقا همش میگه حجازی پس پروین کو؟ بعدها خواندم که در گریز ایران از جهنم پوسان، این ناصر حجازی بوده که بارها و بارها ایران را از گل خوردن نجات داده تا تیم ملی در یکی از بدترین بازیهای خود، از شکست فرار کند.
حجازی در همان اوایل دهه پنجاه و در اوج جوانی هم محبوب بود. عکسهای فراوانی از او هست در کنار داریوش اقبالی و بهروز وثوقی و عارف در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱٫ یعنی سالهایی که او افتخارات ملی چندانی نداشته است. قد و قامت کشیده و چهره ستارهوارش و مهمتر از همه کلاس بازیاش به عنوان دروازهبان او را به شدت محبوب کرد.
وقتی که نسل بهزادی و قلیچ خانی و جباری و کلانی بازنشسته شدند، محبوبیت او بیشتر هم شد. در آستانه جام جهانی ۷۸ او در کنار پروین و حسن روشن سه ستاره اصلی تیم ملی بودند. طرفدارهای فوتبال به این دروازهبان خوش استایل خودشان به این کشف رایکوف، فخر میفروختند.
در کل مقدماتی جام جهانی او فقط دوتا گل خورد هردو هم از کره در تهران. اما در جام جهانی اوضاع خوب پیش نرفت و در سه بازی هشت بار دروازهاش باز شد. خودش افسوس میخورد که کاش کارگر جم ستون استوار تاج درآن سالها، به رغم بالارفتن سنش در مرکز خط دفاعی بود. او به وضوح از زوج عبداللهی و کازرانی راضی نبود.
محبوبیت او در سالهای پس از انقلاب هم ادامه یافت. هرچند با قانون زیر۲۷ سال بعد از جام ملتهای کویت در سال ۱۹۸۰ ،عذر او را از تیم ملی خواستند و پیراهن شماره یک به بهروز سلطانی رسید. دوران مربیگریاش شهرت او را افزایش داد. در رونق مربیان چاق و آشفته مو و بد لباس با زبانهای چرب و نرم، او شیکپوش بود و قاطع.
مردی در سن و سال ۵۰ سالگی و بارانیهای زیبای کلاسیکی که بر تن میکرد و زبان بدون ملاحظهاش که کسی را در امان نمیگذاشت. او بی پروا و صریح و شجاع بود. تیمهایش هم خوب بازی میکردند. هجومی و گلزن. اما همین زبان بیپروایش موجب میشد که خواستههایش در سد مدیران محافظه کار گیر بکند.
او فرصت بسیار بزرگی برای قهرمانی استقلال در باشگاههای آسیا را از دست داد. وقتی ایران میزبان مرحله نهایی شد و استقلال به فینال رفت و در مقابل صد هزار تماشاگر تیمش از حریف ژاپنی شکست خورد. صحنه بدتر وقتی بود که خودش به وسط زمین آمد و بازیکنان خستهاش را در همان وسط با زبانی تلخ و تند و حرکات عصبی سر و دست به باد شماتت گرفت.
حجازی مرد صریح اللهجهای بود اما تصویر کشیدن او به عنوان یک مرد متعصب و عاشق پیراهن باشگاه اشتباه است. او در سال ۵۴ تاج را ترک کرد و صریحا اعلام کرد که به خاطر دستمزد بالاتر شهباز (۱۰۰ هزار تومان برای یک فصل ) عازم این تیم خواهد شد تا به قول خودش بتواند خانهای بگیرد و خب این کار را هم کرد.
داستان دو فصل حضور او در محمدان بنگلادش و مشکلاتی که زندگی در داکای فقیر بر سر خانوادهاش نازل کرد خودش ماجرایی پیچیده و مفصل است. حجازی با حضور در دو المپیک، یک جام جهانی و تجربه قهرمانی جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۷۲ و قهرمانی باشگاههای آسیا در سال ۱۹۷۰ با تاج، پرافتخارترین دروازهبان تاریخ فوتبال ایران است. این که او دروازهبان بهتری بود یا عابدزاده خودش داستان دیگری است. شخصا فکر میکنم حجازی دروازهبان کاملتری بود اما عابدزاده دروازهبان بهتری!