کلاسیک ببینیم| دنیای دیوانه استنلی کریمر

روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی| یک: استنلی کریمر را در تاریخ سینما بیشتر با درامهای سنگینش درباره موضوعات اجتماعی میشناسیم. آثاری مثل «محاکمه در نورنبرگ» (۱۹۶۱) و «حدس بزن چه کسی برای شام میآید» (۱۹۶۷). اما سال ۱۹۶۳ برای اولینبار شانس خود را در سینمای کمدی امتحان کرد و یک اثر کمدی دیوانهوار ۲۰۲ دقیقهای بهنام «دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه» ساخت. نتیجه فیلمی شد که از نظر منتقدان و از نظر استقبال مخاطبان، بسیار خوش درخشید و یکی از موفقترین کمدیهای تاریخ سینما لقب گرفت.
دو: این فیلم تماشایی که تقریبا تمام بزرگان سینمای کمدی آن زمان هالیوود در آن بازی میکنند، داستان پیرمردی بهنام اسمایلر گروگان است که سوار بر ماشین به تهدره سقوط میکند. پنج نفر برای نجات به بالینش میروند. او در آن لحظات آخر عمرش به آنها میگوید که ۳۵۰ هزار دلار پول در پارک سانتا رزیتا زیر یک علامت دابلیو بزرگ پنهان کرده است و میتوانند آن را برای خود بردارند. این پنج نفر یک سفر دیوانهوار را برای تصاحب این پول شروع میکنند و در این حین، افراد بیشتر و بیشتری به این سفر پرماجرا اضافه میشوند. پلیس هم در خفا تمام فعالیتهای آنان را زیر نظر دارد.
سه: فیلم بهمعنای واقعی کلمه، دیوانهوار است. نام فیلم با وجود اینکه کمی طولانی و نامتعارف است، ولی کاملا بهدل مینشیند. این فیلم کمدی در کارنامه جدی استنلی کریمر بهحدی قابل توجه بود که اصلا در ابتدا قرار بود نامش «یک فیلم کمی کمتر جدی» باشد. فیلم پر از صحنههای کمدی بامزه و صحنههای درخشان است، همراه با فهرست طویلی از بازیگران درجه یک که به لطف بازیهای درخشان خود در کنار یکدیگر، کلی صحنه ماندگار تماشایی در فیلم خلق میکنند. با وجود به اینکه زمان فیلم بسیار طولانی است (بیشتر از سه ساعت!)، ولی بعید است حتی یک لحظه چشم از آن بردارید.
«دنیای دیوانه…» پر از شخصیتهای جذاب و خردهروایتهای دوستداشتنی است. فیلم همچون ماشینهای شخصیتهای اصلی داستان، پیوسته با نهایت سرعت پیش میرود و جایی برای توقف در آن وجود ندارد. اکشن و هیجان فیلم بهحدی بالاست که دو فیلمنامه در اختیار بازیگران آن قرار داشت، یک نسخه تنها برای دیالوگها بود و در نسخه دیگر، صحنههای کمدی فیلم ذکر شده بود. فیلم بهحدی پرستاره است که جری لوئیس، باستر کیتن و سه کلهپوک (مو هاوارد، لری فاین و جو دریتا) نقشهای افتخاری در آن دارند.
چهار: الان که بعد از حدود شصت سال فیلم را دوباره تماشا میکنیم، بعضی از شوخیهای آن شاید آنچنان که باید خندهدار نباشند. ولی هنوز هم کلی شوخی درجه یک عالی در این فیلم تماشایی دیده میشود. مثل آن صحنهای که راننده تاکسی سیاهپوست پرتاب میشود و در آغوش مجسمه آبراهام لینکلن قرار میگیرد!
پنج: دقیقتر که به فیلم نگاه کنیم، متوجه میشویم که خیلی از آثار کمدی فعلی سینمای ایران (مثل «شارلاتان» از آرش معیریان یا «خوب، بد، جلف» از پیمان قاسمخانی)، از نظر ساختاری بسیار شبیه به «دنیای دیوانه…» هستند. شخصیتهای فراوان بامزه، رفتوآمد به لوکیشنهای متعدد و متنوع، شوخیهای کلامی سریع و تلاش برای بیشترین استفاده ممکن از انواع بدلکاری و جلوههای ویژه میدانی (ماشینسواری، هلیکوپترسواری، قایقسواری و…)
از مهمترین ویژگیهای کمدیهای سینمای ایران هستند که تمامشان به شکل زیبایی در «دنیای دیوانه…» مورد استفاده قرار گرفتهاند. در رابطه با میزان استفاده از بدلکاری در «دنیای دیوانه…» باید این نکته جالب را ذکر کرد: زمانی که فیلم ساخته شد، در هالیوود کلا صد بدلکار حرفهای وجود داشت و هشتاد نفر آنان برای استفاده در این فیلم استخدام شدند!
شش: درست مثل فیلم «پلنگ صورتی» که در همین ستون دربارهاش صحبت کردیم، «دنیای دیوانه…» هم یک تیتراژ مفصل و انیمیشنی جذاب دارد. جالب است که بعد از گذشت شصت سال، تیتراژ در دنیای سینما و تلویزیون برای همیشه منسوخ شده است. دیگر در کمتر فیلم امروزی میتوان یک تیتراژ مفصل در حد «دنیای دیوانه…» یا «پلنگ صورتی» پیدا کرد. باید اعتراف کرد این یک تغییر مثبت بوده است. واقعا دلیلی ندارد در همان ابتدای فیلم، چند دقیقه صبر و فهرست تمام عوامل فنی و هنری فیلم را یکبار مرور کنیم!
هفت: با وجود اینکه با یک فیلم کمدی طرف هستیم که صحنههای اکشن در آن اهمیت چندانی پیدا نمیکند، ولی باید اذعان کرد صحنههای تعقیب و گریز فیلم هیچ چیزی کم از صحنههای تعقیب و گریز مطرح فیلمهای جدی آن زمان (مثل «ارتباط فرانسوی» و «بولیت») ندارد. این نشان میدهد که استنلی کریمر حتی در این فیلم کمدی هم همان نگاه دقیق و تیزبینانه خود را داشته است. شاید همین کارگردانی دقیق و مسلط او باعث شد «دنیای دیوانه…» به چنین موفقیت عظیمی برسد.
فیلم که با بودجه حدودا ده میلیون دلاری ساخته شده بود، در هنگام اکران شصت میلیون دلار فروش کرد و یک موفقیت کامل بود. در اسکار آن سال هم در شش رشته نامزد جایزه شد و تنها جایزه بهترین جلوههای صدا را دریافت کرد. متاسفانه آن زمان هم مثل سینمای الان، نقشآفرینی بازیگران کمدی خیلی مورد توجه مراسمها و جشنوارههای سینمایی قرار نمیگرفت.