پنج نشانه از تحلیلپذیر نبودن بازار بورس ایران
روزنامه هفت صبح، علی رستگار | بورس تهران سرزمین عجایب شده و بعضی تحولات آن با هیچ منطقی سازگار نیست. منظورمان رشد شاخص کل نیست؛ میگوییم در جزئیات و بهطور روزمره اتفاقاتی رخ میدهد که بورسبازهای قدیمی را بهنوعی حیرتزده کرده. در همین چندوقت دیدیم که داوری کارشناسان اقتصادی مرتب غلط از آب درآمد و خیلی از تریدرهای کارآزموده با صراحت گفتند، دیگر هیچ تحلیل تکنیکال و بنیادی در این بازار جواب نمیدهد.
حالا چطور بازار سرمایه به این وضعیت دچار شده؟ بهنظر میرسد علتالعلل این ماجرا ورود جمعیت انبوهی از سهامداران تازهکار است، بدون اینکه آموزش لازم را دیده باشند. بعضی که از بیرون بورس را نظاره میکنند میگویند خب اینجا همه درحال سود کردن هستند اما در بطن قضیه که باشید، میبینید واقعا اینطور نیست.
رفتارهای ناشیانه بعضی سهامداران نه تنها خودشان را متضرر کرده، بلکه به سرمایه سایر سهامداران هم آسیب زده. از آن بدتر اینکه از بعضی نمادها برج بدون شالودهای ساخته شده که سقوط آن میتواند یک بحران جمعی درست کند. چون رفتارهای بدون پشتوانه منطقی از سوی بعضی سهامداران بهخصوص در بعضی نمادها باعث شده تر و خشک باهم بسوزند. در مورد این دیدگاه پنج نشانه واضح سراغ داریم که در ادامه توضیح میدهیم.
* یک: فروش صندوق دارا یکم زیر ارزش واقعی
یکی از اتفاقات عجیب این روزهای بازار سرمایه این است که صندوق واسطهگری مالی یکم به مراتب پایینتر از ارزش واقعیاش درحال معامله است. دارا یکم همان صندوق ETF دولت است که چندی پیش با مبلغ دومیلیون تومان پذیرهنویسی آن انجام شد و از چندی پیش با نماد دارا یکم در بورس قابل معامله شد. دیروز قیمت پایان هر واحد این صندوق به ۲۲۴۰۳تومان رسید. در صورتی که ارزش خالص دارایی این صندوق درست در همین زمان ۲۹۸۹۰تومان بود.
این یعنی کسانی که دارا یکم خود را دیروز میفروختند، ۷۴۸۷تومان(در هر سهم) به داراییشان چوب حراج زدند. سادهتر بگوییم هر سهامداری که در دوره پذیرهنویسی دومیلیون تومان ثبتنام کرده، الان ارزش روز سهامش پنجمیلیون و ۹۷۸هزار تومان است درحالیکه آن را چهارمیلیون و۴۸۰هزار تومان میفروشند. خب چطور چنین چیزی ممکن است؟ بهنظر میرسد علت این باشد که خیلی از سهامداران با مفهوم ارزش خالص دارایی یک صندوق آشنا نیستند.
در واقع یک صندوق متشکل از چند نماد است که مجموع قیمت این نمادها ارزش داراییهای تحت تملک این صندوق را نشان میدهد. بهنظر میرسد خیلی از صاحبان دارا یکم اصلا این شاخص را که با علامت اختصاری NAV نمایش داده میشود، کنترل نمیکنند. در صورتی که اگر اسم نماد دارا یکم را روی سایت رسمی شرکت مدیریت فناوری بورس تهران جستوجو کنید، دقیقا مشخص شده که ارزش خالص دارایی هر واحد از این صندوق چقدر است و فروختن آن زیر این رقم اصلا منطقی نیست.
* دو: ایرانخودرو با ارزشتر از رنو فرانسه؟
در این چندهفته اخیر استقبال از نمادهای خودرویی در بازار سرمایه به حدی بالا بوده که الان قیمت بازار سهام ایرانخودرو از رنو فرانسه سبقت گرفته! کل سهام ایرانخودرو بیش از ۸٫۳میلیارد یورو قیمت دارد و رنو ۷٫۴میلیارد یورو. این درحالی است که رنو ۸۶برابر ایرانخودرو دارایی دارد. از طرفی رنو امسال بیش از سهمیلیون و ۷۵۳هزار دستگاه خودرو فروخته و ایرانخودرو ۴۱۱هزار دستگاه. خب منطق بورس میگوید برای خرید سهام یک شرکت زیانده نباید هر روز اینطور صف خرید تشکیل شود.
قیمت هر سهم ایرانخودرو اواخر اردیبهشتماه امسال که پس از سهماه باز شد، حدود ۱۲۰تومان بود اما الان به ۷۲۸تومان رسیده. یعنی ارزش آن ظرف مدت دوماه بیش از ششبرابر شده و سوال این است آیا سودآوری این شرکت در این مدت به همین میزان رشد کرده؟ در گزارش رسمی این شرکت از سال مالی منتهی به ۲۹ اسفند ۹۸، این شرکت زیانده بوده و برای هر سهم ۱۷٫۵تومان ضرر داده.
جالب اینکه پریروز نماد این شرکت بعد از بازگشایی بدون دامنه نوسان ۱۸٫۴۸درصد رشد مثبت داشت و دقیقا یکروز بعد صف فروش تشکیل شد و منفی ۴٫۹۶درصد سقوط کرد. این نوسان اصلا منطقی نیست. خب اگر سهامداران این شرکت به آن اعتقاد دارند و برای مثبت ۱۸٫۴۸درصد صف خرید تشکیل میدهند چطور دقیقا یکروز بعد در منفی ۴٫۹۶درصد وارد صف فروش میشوند؟ در مورد سایر نمادهای خودرویی از جمله خساپا(سایپا) و خبهمن(بهمن موتور) و … هم اوضاع به همین منوال است.
* سه: گروه بانکی بالانس نیست
هر سهامدار بورس معمولا دستکم یک نماد بانکی را در سبد خود نگه میدارد. اتفاق عجیبی که در این گروه افتاده هم مشابه همان سهام خودروییهاست. برای بعضی بانکهای زیانده هر روز صف خرید تشکیل میشود اما در عوض بعضی بانکهای سودده درجا میزنند یا عقبگرد دارند. مثال بزنیم، دو نمادی که حسابی در هفتههای اخیر رشد شارپی را تجربه کردند، بانکهای ت و ص هستند.
در صورتی که طبق گزارش رسمی خود این بانکها، اولی برای هر سهم یک تومان ضرر داده و دومی یک تومان سود! اما در کمال تعجب بانک پ که ۵۵تومان برای هر سهم سود محقق کرده و افزایش سرمایه داشته یا بانک خ که ۶۲تومان به هر سهم سود داده مدتهاست درجا میزنند. این نشان میدهد که سهامداران تازهوارد حتی برای خرید و فروش سهام پارامترهای دم دستی مثل EPS یا P/E را هم کنترل نمیکنند.
* چهار: غوغای بیدلیل نفتیها
در شرایطی که ما به علت تحریمها امکان فروش نفت نداریم، نمادهای پالایشی ما رشد خارقالعادهای داشتند. تمام نکاتی که در مورد نمادهای بانکی گفتیم اینجا هم صدق میکند. البته در این گروه بعضی سیگنالهای بدون حساب و کتاب کانالها هم حتما موثر بوده. به طور مثال میگویند، چون پالایشیها قرار است در صندوق ETF بعدی دولت باشند و دولت میخواهد آنها را به بالاترین قیمت ممکن بفروشد، پس بخرید که رشد میکند!
حالا این حباب کی میترکد مشخص نیست اما نکته مهم این است که این آدرس غلط دادن به بقیه بازار هم ضرر زده. الان خیلی از شرکتها با پتانسیل بالا و سوددهی خوب از رشد کل بازار جا ماندهاند اما نقدینگی سرازیر شده سمت تعداد انگشتشماری نماد خاص. از این نکته هم نگذریم که شیفتبندی زمان معاملات به این مشکل دامن زده.
یعنی سازمان بورس به علت اینکه هسته معاملات توانایی جوابگویی این حجم سنگین را ندارد، ساعت بعضی معاملات بعضی نمادها را به خارج از ساعات معمول ۹ تا ۱۲٫۳۰ صبح موکول کرده و این ایده خودش مثل یک سیگنال برای سهامداران عمل میکند که یعنی این نمادها پرطرفدارتر هستند. شاید اینکه کل ساعت همه معاملات افزایش پیدا کند و نه بعضی موارد خاص، راهحل بهتری باشد.
* پنج: نادیده گرفتن قیمت پایانی و آخرین قیمت
یکی از نشانههای بارز کمدانشی گروهی از سهامداران این است که در ساعات معاملات بارها میبینیم بعضی سهامشان را پنج تا ۱۰درصد کمتر از قیمت پایانی همان روز میفروشند یا حتی پیش میآید که سهامی را از پنجدرصد یا بیشتر از قیمت پایانی خریداری میکنند. این اقدام هم با هیچ منطقی سازگار نیست و علتش فقط میتواند فقدان آموزش درباره مفهوم قیمت پایانی و آخرین قیمت باشد.
یک معاملهگر بازار سرمایه باید بداند که قیمت پایانی امروز در حقیقت نقطه مبدا معاملات روز بعد است. یعنی دامنه نوسان مثبت و منفی پنجدرصدی روز بعد براساس همین قیمت پایانی امروز تعیین میشود. این رقم میانگین وزنی معاملات همین امروز است و وقتی شما سهمی را به طور مثال پنجدرصد(یا بیشتر) زیر قیمت پایانی امروز میفروشید، یعنی داراییتان را حتی از بدترین قیمت روز بعد هم ارزانتر فروختهاید.
یا برعکس وقتی سهمی را پنجدرصد یا بیشتر از قیمت پایانی امروز خریداری میکنید یعنی از کسانی که فردا صبح در صف خرید همین سهم میروند هم آن را گرانتر خریداری کردهاید. این رفتارهای هیجانزده و بدون منطق است که کل معادلات علمی و منطقی در مورد بازار سرمایه را نابود کرده است.