پروندهای خواندنی درباره برنده بازندههای تلویزیون
روزنامه هفت صبح، وحید سعیدی / احمد رنجبر | سختترین کار امسال، انتخاب شش برنده از میان خیل برنامهها و سریالهای نوروزی است! باور کنید به جز چند مورد، برای انتخاب دیگر برندهها به مشکل جدی برخورد کردیم. شبکهها خوراک دندانگیری در تعطیلات ابتدای سال نداشتند و خیلی زود شوق دنبال کردن تلویزیون از بین رفت. حتی اگر بیننده تلویزیون در ایام نوروز نبوده باشید، از واکنشها متوجه میشوید که در شبکهها خبری نبوده و همه اشارهها به سریال «نون خ» است. حتی دو قسمت پایانی «پایتخت ۶» تبدیل به اثری الکن شد و افسوسی بزرگ برجا گذاشت. این اتفاق زنگ خطر بزرگی برای تلویزیون در آغاز سال ۱۴۰۰ است. مدیران گول آمارها را نخورند و فکری عاجل برای ادامه سال بکنند.
*** برندهها
* بازیگر و کارگردان| سعید آقاخانی
حرفی تازه درباره سعید آقاخانی و شخصیت نورالدین خانزاده سریال«نون خ» نمانده است. از فصل اول سریال نوشتیم و شما هم باور دارید که حضور آقاخانی برگ برنده اصلی سریال است. هر وقت شخصیت نورالدین در داستان وجود داشته باشد،«نون خ»رنگ و لعابی دیگر میگیرد. در فصل سوم آنچه مشهود است این که شخصیت نورالدین خانزاده و بازی سعید آقاخانی پختهتر شده. این پختگی در رفتار و گفتار او مشهود است و حتی کمتر با دیگران شوخیهای تند و تیز میکند.
در این فصل رابطه پدرانه نورالدین با دختران، هم ملموستر است و هم عاشقانهتر. این حس پدرانگی در برخورد با دیگران هم نمود دارد؛ جایی که نورالدین با آرامش سعی میکند مشکلات را از بین ببرد. شخصیت نورالدین آن قدر خوب طراحی شده که حتی اگر تکیه کلام جدید نداشته باشد، باز هم جذاب است. در فصل اول «نون خ»، اشراف کامل آقاخانی به فرهنگ قوم کرد برگ برنده او بود. در ادامه این برگ برنده به کارش آمد اما سعی کرد شخصیتها را طوری قوام دهد که برای همه ملموس باشد. در فصل سوم، سریال پر است از قصه و اتفاق. آقاخانی به عنوان کارگردان، در روایت داستانی یکپارچه نیز موفق عمل کرده.
*** برنامه | خندوانه
پیش از نوروز فصل هفتم «خندوانه» شروع شد. دربارهاش نوشتیم و گفتیم سری جدید برنامه هنوز قوام نیافته و برای موفقیت دوباره، نیاز به ایدههای نو دارد. در نوروز رامبد جوان و تیمش از یک ایده جدید رونمایی کردند و همین اتفاق باعث شده «خندوانه» در دسته برندهها قرار بگیرد. در بعضی قسمتها، برنامه داری «تِم» است و همه ارکان برنامه بر اساس آن پیش میرود. جذابترین آن تم دهه شصت است که گریم، دکور، آیتمها و … بر اساس شمایل این دهه ضبط شد.
سری جدید «خندوانه» بهرغم این ایده، هنوز موج ایجاد نکرده. حتی بذلهگوییهای جناب خان و نیما شعبان نژاد تبدیل به اتفاق نشدهاند. در این میان اما یک نکته را نباید فراموش کرد: «خندوانه» از معدود برنامههایی است که هویت دارد و از دیگران تقلید نمیکند. بر عکس، خیلی از برنامهها مقلد آن هستند. حتی شاهدیم چهرههایی که در این برنامه معرفی شدند در دیگر برنامهها حضور دارند. «خندوانه» برای سال تحویل هم یک مسابقه تدارک دید. مشابه اش را در«خندوانه» دیده بودیم اما این مسابقه بهانه ای شد تا لحظه سال تحویل چیزی شبیه پایکوبی و طرب در شبکه نسیم رقم بخورد.
*** مجری | رضا صادقی
از ایده نه چندان جذاب دعوت از رضا صادقی برای نشستن روی صندلی اجرا که بگذریم، حضور او تبدیل به اتفاقی خوب برای ویژه برنامه سال تحویل شبکه پنج شد. شبکه پنج سال پیش در ویژه برنامه سال تحویل خود از محمد علیزاده کنار مجری اصلی استفاده کرد و امسال از رضا صادقی. این خواننده با آمادگی روی صندلی اجرای برنامه «نوروزترین نوروز» نشست و تسلطی خوب بر واژهها داشت و بهخوبی توانست گپ و گفت با مهمانها را مدیریت کند. هر چند حضور مستمر یک چهره روی آنتن ایجاد دلزدگی میکند اما در مجموع رضا صادقی برگ برنده برنامه «نوروزترین نوروز» است. خواندن آواز، همراهی کردن سالار عقیلی، رضا یزدانی و کاوه آفاق از جمله امتیازهای ویژهای است که باید به حساب صادقی گذاشت.
*** مسابقه | ستارهساز
ذات فوتبال جذاب است. وقتی این جذابیت در خدمت «مسابقه» قرار داده شود، نتیجهای موفق بهدست میآید. این اتفاق در نوروز امسال بار دیگر برای مسابقه «ستاره ساز» رخ داد و باعث شد فصل دوم برنامه باز هم جذاب باشد. میدانید که «ستاره ساز» مسابقهای برای معرفی استعداد نوجوانان علاقهمند به فوتبال است. آنها که صاحب استعداد هستند طی یک فرآیند کشف میشوند و زیر نظر مربیان وارد مسابقه میشوند. رضا شاهرودی، خداداد عزیزی،فیروز کریمی، پرویز برومند و سیروس دین محمدی مربیان این دوره بودند. حضور چهرههای آشنا امتیاز مهم «ستاره ساز» است. استفاده از یک گزارشگر حرفهای (عباس قانع) به همراه آیتمهای متنوعی که شرکت کنندگان توان خود را محک میزنند، ویژگی دیگری است که «ستاره ساز» را موفق میکند.
*** برنامه |کلبه عموپورنگ
مهمترین ویژگی برنامههای عموپورنگ این است که نمیخواهند ایستا باشند. به همین خاطر است که در سالهای اخیر هر بار شاهد فضایی تازه و متفاوت از برنامههای عمو پورنگ هستیم. در نوروز امسال این برنامه با عنوان «کلبه عمو پورنگ» روی آنتن رفت. ایده استفاده از بازیگران در شمایل حیوانات جدید نیست اما اگر خوب اجرا شود، نتیجه جذاب و موفق است. در «کلبه عمو پورنگ» هم شاهد بازیگرانی هستیم که در جلد یک حیوان رفتهاند و عمو پورنگ با آنها مراوده دارد. از طریق این تمهید و در دل یک برنامه شاد و موزیکال، آموزهها و پندها راحتتر منتقل میشود. ضمن آن که بچهها بیش از پیش سرگرم میشوند و با اشتیاق برنامه را دنبال میکنند.
***بازیگر | کاظم نوربخش
زیربنای سریال «نون خ» به گونهای است که بازیگران آن برخلاف «پایتخت» صاحب شهرت نشدهاند. در چنین مختصاتی اوضاع بیش از همه به کام سعید آقاخانی است. در فصل سوم اما بقیه بازیگران بیش از پیش به چشم آمدند. در این میان بخت کاظم نوربخش بازیگر شخصیت سلمان بلندتر است. او در سری قبل با خندههایش جای خود را باز کرد و در سری جدید محبوبتر شد. شخصیت «شیرین عقل» و «ساده» سلمان به همراه اعتماد به نفس کاذبی که دارد به خوبی طراحی شده و توسط بازیگر اجرا شده است. تا جایی که افراط در عشق ورزی به دختر نورالدین خانزاده روی اعصاب نمیرود. خندههای سلمان که در جای درست خرج میشود، حالا فقط یک ابزار برای خنداندن نیست بلکه کارکرد دراماتیک پیدا کرده.
*** برنامه | ایرانگرد
در سالهای اخیر مستندهای متعددی برای معرفی مناطق مختلف کشورمان ساخته شدهاند که جز «ایرانگرد» بقیه موفق نبودهاند. جواد قارایی در مقام کارگردان و راوی «ایرانگرد» اما ایدهای متفاوت برای معرفی ایران رو کرد. سه فصل قبلی برنامه با استقبال مواجه شد و فصل چهارم آن هم تماشایی بود. قارایی در قامت یک ایرانگرد به مناطق بکر میرود. همان جا چادرش را بر پا میکند و با ادبیاتی جذاب از ویژگیهای هر منطقه میگوید. دوربین او نیز به جاهای مختلف سر میزند. در فصل چهارم «ایرانگرد» علاوه بر داستانهای جذاب و مناطق بکر، شاهد تصویربرداری متفاوت هم بودیم. این ویژگیها به علاوه همراهی قارایی با مردمان هر منطقه و رفتن در دل زندگی شان از «ایرانگرد» برنامه ای جذاب و آموزنده ساخته است.
*** بازیگر | وحید رهبانی
روی صحنه تئاتر به عنوان بازیگر و کارگردان اتفاقهای مهم رقم زده بود و با اندوخته فراوان مقابل دوربین رفت. وحید رهبانی با داشتن تجربه کافی از نقشهای مختلف، به این نتیجه رسید که برای به تصویر کشیدن نقش یک مامور امنیتی باید از کلیشهها فرار کند. او در فصل اول «گاندو» برگ برنده اصلی بود و در سری دوم این سریال هم موفقیتش تداوم یافته است. رهبانی در این سریال نقش سرگروه تیم امنیتی را بازی میکند. او شخصیتی محبوب و همراهی برانگیز دارد و برخلاف شخصیتهای دیگر که در سریالهای امنیتی دیدیم، کلیشه نیست. وحید رهبانی با حرکات بدن، طرز نگاه و نحوه دیالوگ گفتن بهخوبی از کلیشهها فرار کرده و به کاراکتری رسیده که امضای خاص خود را داراست.
*** بازنده ها
* برنامه ساز و مجری| احسان علیخانی
از جمله مجریانی است که خودش در مقام تهیهکننده و ایدهپرداز حضوری پررنگ در شکلدهی مسیر برنامه دارد. احسان علیخانی همیشه سعی کرده امضای خود را پای برنامههایش بگذارد و در مجموع موفق بوده است.او بارها در ویژه برنامههای سال تحویل نشان داده بلد است برنامههایی جذاب بسازد و مخاطب را با خود همراه کند.در نوروز ۱۴۰۰ هم ماموریت ساخت ویژه برنامه سال تحویل شبکه سه به او واگذار شد.علیخانی این بار امکانی به نام «عصر جدید» را در اختیار داشت.
برنامه او روزهای ۲۸ ، ۲۹ و ۳۰ اسفند روی آنتن بود اما نتیجهای که بهدست آمد نه همسنگ هیجان فینال «عصر جدید» است و نه مناسب حال و هوای سال تحویل. یک شب قبل از اعلام نتایج، پنج فینالیست فصل دوم «عصر جدید» در برنامه حاضر شدند.داوران، برگزیدگان فصل یک و معدودی از تماشاگران هم حضور داشتند.چند ساعتی به گپ و گفت مجری با آنها گذشت و فینالیستها آخرین تلاش خود را برای دریافت آرای مردمیکردند. شب دوم همان اتفاق تکرار شد. این بار هم فینالیستها حرفهای تکراری زدند و در خلال آن اتفاقات مهیج فصل یک مرور شد. آنتن شبکه سه از حوالی ساعت ۱۹:۱۵ دقیقه در اختیار «عصر جدید» بود.
اما به دلیل تکرار حرفهای شب پیش تبدیل به برنامهای حراف و خستهکننده شد. اوج بدسلیقگی در لحظه اعلام نتایج رخ داد.حوالی ساعت یک و نیم بامداد و در حالی که خیلیها در خواب بودند، برگزیدگان معرفی شدند.این برگ برنده را علیخانی و تیمش به دلیل عدم مدیریت درست زمان و کش دادن ملالآور برنامه از دست دادند. حضور علی نصیریان در لحظه سال تحویل و ساخت یک کلیپ با حضور خوانندگان «عصر جدید» تنها اتفاق مثبت برنامه است.
* بازیگر| یوسف تیموری
«نوروز رنگی» سریال غیر قابل تحملی بود، سریالی که در بهترین حالت می توان آن را کپی دستچندم و مچاله شده آثار رضا عطاران به حساب آورد. این سریال که معلوم نیست بر اساس کدام متر و معیارها کد تولید گرفته و به آنتن رسیده، با ارفاق تا پیش از حضور «یوسف تیموری» تا حدی قابل تحمل بود. تاکید میشود تا حدی، اما به محض ورود او به داستان، سریال « نوروز رنگی» به شکل عجیبی غیر قابل تحمل شد.
او در این سریال نقش دایی بچههای خانواده را بازی میکندکه به شکل اغراق شدهای مجذوب «ویجی» با بازی آمیتاب باچان در فیلم « قانون» است. اینکه در دهه شصت آدمهایی بودند که به شکل اغراق شدهای تحت تاثیر ستارههای آن سالها قرار میگرفتند و تمام حرکات و رفتارشان را شبیه آنها میکردند، شکی وجود ندارد. آنهایی که دهه شصت را تجربه کردهاند قطعا با چنین افرادی روبهرو شدهاند. اما مشکل اصلی کاراکتر « دایی جان» این است که نه خالق کاراکتر که علی مسعودی است و نه کسی که به آن جان داده تحلیل درستی نسبت به این شخصیت نداشتند، همین عدم شناخت موجب شده تا حتی نتوانند چهره کاریکاتور گونهای از این شخصیت ارائه دهند.
یوسف تیموری بازیگری نیست که قدرت این را داشته باشد که بتواند با گرته برداری از کاراکترهای واقعی شکلی کاریکاتور گونه از آنها خلق کند. او هر وقت وارد این وادی شده به دلیل دانش و بینش پایینش نسبت به مقوله بازیگری، نتوانسته از پس کار بربیاید. در همه موارد اینچنینی یوسف تیموری به جای خلق یک شخصیت کاریکاتوری، یک شخصیت روانپریشی خلق کرده که به جای اینکه مخاطب را بخنداند او را روانی و عصبی میکند.
***کارگردان| سروش محمدزاده
کار سخت وقتی است که بتوان از یک قصه ضعیف یک سریال متوسط ساخت. سروش محمدزاده پیشتر فیلم «چهارشنبه» و سریال «سیاوش» را کارگردانی کرده که هر دو اثری موفق هستند. سریال جدید او یعنی «همبازی» اما هیچ نشانی از آن دو اثر ندارد. داستان سریال روی کلیشهها استوار است. عشق و عاشقی محور قصه شده و به شکل اغراق آمیزی صحبت از تولید است و روی پا ایستادن جوانها و چه و چه.کارگردانی بد سریال هم مزید بر علت شده تا «همبازی» کشش کافی برای همراه کردن مخاطب را نداشته باشد.قصه ضعیف است اما مقصر بازی بد دیبا زاهدی، حسین مهری،کامران تفتی،مریم مومن،امیر کاظمی،آتیلا پسیانی و دیگر بازیگران به همراه شخصیتهای منفی سریال فقط خود کارگردان است.
***مجری| علی ضیا
علی ضیا گاه این ظرفیت را دارد که به یک برنامه موفق لطمه بزند.علی ضیا در برنامه «فرمول یک» که به عنوان ویژه برنامه سال تحویل روی آنتن رفت چند بار چنین کرد. شوخیهای او با ژاله صامتی و دکتر مهرناز اسدی بخشی از ضربههایی است که ضیا به برنامهاش زد. نمیدانیم چرا او به جای یک مصاحبه سر راست و جذاب سراغ حاشیههای بیمورد میرود. همین روحیه است که باعث میشود مهمان ویژهای چون امیر آقایی کارایی لازم در برنامه را نداشته باشد. امتیازهای منفی اجرای ضیا را از «فرمول یک» بگیریم، برنامه میتوانست وارد لیست برندهها شود.از جمله اینکه در این برنامه قطعهای جدید و اختصاصی برای علی انصاریان و مهرداد میناوند آماده شد و با حضور خانوادهشان روی آنتن رفت.
***سریالیست
تلویزیون سال ۹۹ چقدر سریال خوب داشت که حالا آنها را وارد یک رقابت کرده؟ «سریالیست» با هدف انتخاب بهترین سریال توسط مخاطبان شکل گرفت و هر شب نوبت به انتخاب دو سریال رسید.از هر سریال برخی از عوامل در برنامه حاضر میشدند تا از اثر خود دفاع کنند. ایده «سریالیست» یادآور برنامه «سین مثل سریال» است با این تفاوت که این بار قرار بر انتخاب سریالهای برتر در یکسال است. آنچه روی آنتن رفت برنامهای معمولی با گفتوگوهایی نهچندان جذاب بود.سازندگان حرفهای کلی میزدند،از سریالشان تعریف میکردند و تمام. فقط چند سریال مثل «پایتخت»، «نون.خ»،«زیرخاکی» و «باخانمان» در سال ۹۹ جذاب بودند و طبیعی است که بقیه سریالهای ناموفق انگیزهای برای مخاطب باقی نمیگذارد تا پای صحبت عوامل آنها بنشیند.
***برنامه| محاکات
در روزهای پایانی سال پیش شبکه دو از برنامه «محاکات» رونمایی کرد. این برنامه شکل تغییر یافته برنامههایی مثل «ماه عسل»،«هزارداستان»،«مکث» و … است. تفاوت به شکل و شمایل اجرا برمیگردد که جزئیاتش مسئله این نوشتار نیست.سازندگان «محاکات» در نوروز سراغ چهرههای آشنا رفتند مثل رضا ناجی،رضا داودنژاد و چند بازیگر فراموش شده.حرفهایی که در برنامه زده شد اما نو نیست.همه تلاشها به این سمت است که حرفی تازه و جذاب زده شود اما خاطرات مهمانها غالبا تکراری است.در ضعف «محاکات» همین مقدار اشاره کافی است که این برنامه حتی در زمانبندی صحبت مهمانها موفق نیست.«محاکات» ثابت کرد با سر و شکل مثلا زیبا نمیتوان برنامهای جذاب ساخت.
***مسابقه| شوتبال
آتیلا پسیانی یکبار برای همیشه مشخص کند که معیارش برای انتخابهایی که دارد چیست. چرا همه جا هست و همه جا هم به شکل قدرتمندی حضور ندارد. انگار از روی رفع تکلیف است.او از بین چه پیشنهادهایی به کارهایی مثل «باخانمان»، «همبازی» و « مردم معمولی» رسیده است.آن پیشنهادها چه بوده که پسیانی از بینشان به اینها پاسخ مثبت داده است. او نوروز امسال «همبازی» را روی آنتن داشت.تنها تفاوتی که در اینجا داشت این بود که کلا مو نداشت و یک کلاه هم همیشه سرش بود.همان لحن همیشگی،همان حرکات و رفتار.سوال اینجاست که چرا با علم به اینکه میداند نقش چیزی برای ارائه ندارد باز هم آن را قبول میکند و بد هم بازیش میکند.او حتی در آگهیهای تجاری یکی از برندهای «چای» هم خوب نیست.
***مجری| صابر خراسانی
از سال پیش تغییر شمایل داد و حالا با چهره جدید به عنوان مجری به ادامه فعالیت حرفهای میپردازد.صابر خراسانی در تازهترین تجربه اجرا،برنامه سال تحویل شبکه افق یعنی «سین هشتم» را برعهده گرفت.این بار علی سلیمانی هم کنار او بود.برنامه از ۲۶ اسفند شروع شد و بدون اتفاق خاصی به پایان رسید.در برنامه چند مهمان خوب مثل حسن میرباقری و علیرضا افتخاری حضور داشتند اما مجریان نمیدانستند باید چه مصافی با آنها داشته باشند. هم خراسانی و هم سلیمانی بهجای پرسیدن سوالهای سرراست،گرفتار حرافی بودند.در لحظاتی هم عنان برنامه از کفشان خارج میشد و بیننده بهوضوح متوجه دستپاچگی آنها میشد.صابر خراسانی هنوز تحت تاثیر مونولوگ گوییهای شاعرانه است و آداب دیالوگ را بلد نیست.
***سریال| دستانداز
نوروز ۹۰ شهاب عباسی سریال آیتمی «خنده بازار» را روانه آنتن کرد. ایده سریال تکراری بود اما شوخی با چهرهها بامزه از آب درآمد و مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. عباسی بعد از آن ایده «خنده بازار» را ادامه داد و آن را در قالب چند سریال دیگر به خورد مخاطبان داد.نتیجه همه ناموفق بود اما عباسی دست بردار نیست و امسال هم او همان ایده قدیمی را در قالب یک سریال با نام «دست انداز» اجرایی کرد که نوروز هر شب از شبکه نسیم پخش شد.«دست انداز» با مسائل روز جامعه شوخی میکند اما نه شوخیها قدرت دارند و نه تلاش برای نزدیک کردن چهره بازیگران به شخصیتهای معروفی چون بهنام بانی. بعضی شخصیتها مثل سوسن پرور کپی دست چندم کاراکترهایی است که ۴۰سال پیش در تلویزیون دیدهایم.
***مسابقه| قندپهلو
بعضی برنامهها درجا میزنند و انگار قرار نیست اتفاقی برایشان رخ بدهد. این برنامهها بعد از یک دوره گرفتار رخوت میشوند و بودن و نبودشان برای مخاطب تفاوتی ندارد. مثل «رادیو هفت» که حتی ویژه برنامه سال تحویل آن تکرار ایدههای ملالآور پیشین بود یا «قندپهلو» که نیاز به تحول در آن بهشدت احساس میشود.این برنامه بیش از همه از چهره تکراری کارشناسان لطمه میخورد. شهرام شکیبا و ناصر فیض سالهاست به عنوان کارشناس در «قند پهلو» حضور دارند. حال آنکه طنزپردازان زیادی هستند که میتوانند جایگزین شوند تا برنامه از یکنواختی ظاهری خارج شود.در نوروز امسال یکی از کارشناسان سلامت کنار داوران حضور داشت.این ایده اما به دلیل عدم تسلط بر شعر و مطایبه به کار «قند پهلو» نیامد.