وقتی در هفتصبح پایمان را از گلیممان درازتر میکنیم
روزنامه هفت صبح، یادداشت سردبیر | یک: در این هفته گذشته با تماسهای متعدد خوانندگان هفت صبح روبهرو شدیم که از رویکرد روزنامه به مسائل این روزها انتقاد داشتند. از دو سو! هم گروهی که اعتقاد داشتند ما زیادی نرم با ماجرا روبهرو شدیم و هم گروهی که اعتقاد داشتند ما زیادی به سمت معترضین متمایل شدهایم. راستش هیچکدامشان برایم غیرمنتظره نبود.
در هفتصبح این شانس را داشتهایم که مخاطبینمان از قشرها و عقاید مختلف باشند. اعتمادی که ایجاد شده تا آدمهایی متفاوت از مذهبی رادیکال تا لائیک سکولار هفتصبح را بخوانند و مهمتر از آن احساس صمیمیت با این روزنامه بکنند. این موهبتی است که بسیاری از روزنامههای دیگر ازآن بینصیبند. این طیف متنوع از خوانندگان را دوست داریم.
و اصلا ملت ایران را مجموعهای از این تعارضات و تضادها و تفاهمهای غیرمنتظره میدانیم. هم مردمی که به مرگ ناگهاني و آزارنده مهسا امینی معترضند و با شیوه گشت ارشاد و نگاه از بالا به دختران به عنوان مجرمهای بالقوه مشکل دارند و هم مردمانی که این روزها در راهپیمایی اربعین حاضر بودند و شش میلیون نفر هم در مشهد و در حرم امام رضا. اینها همه مردم ما هستند.
با خواستههای متنوع و گاه متضاد. حکمرانی یعنی در نظر داشتن منافع وخواستههای همه این اقشار و یا حداقل این که به نفع هیچ گروهی به گروه دیگر ظلم آشکار نشود. فکر میکنم خداوند هم راضی نباشد که یک گروه خواستههای خودرا به گروهی دیگر تحمیل کنند. اصلا چرا باید کار به اینجا برسد. چرا باید مدام همزیستی این طبقات مختلف در کنار هم با دخالت نیروهایی خارج از بدنه مردم متشنج بشود؟ آن هم با تئوریهای دستساز بیمعنا! باز هم پایم را از گلیم کوچک هفت صبح زیادی دراز کردم!
دو: نتایج یک تحقیق میدانی در سال 1356 را دیدم که 78 درصد مردان ایرانی زندگی با یک زن محجبه را به زندگی با زن بیحجاب ترجیح میدادهاند. در سال 1356. نشانهای از بافت مذهبی کشور درآخرین سال حکومت پهلوی. این آمار نیازی به تحلیل و تفسیر بیشتر ندارد.
سه: یکی از دوستان هفته پیش با ما تماس گرفت که در جهت آرامش جامعه بکوشیم. گفتیم باشد و البته کلی غر زدیم که اگر هشدارهای مارا یکی دوماه پیش میخواندید و آن قدر غرق در تئوریهای تئوریسینهای جوان خوشقلب خامدست نمیشدید این مشکلات اصلا پیش نمیآمد.
امروز صفحه اول یکی از مهمترین روزنامههای حاکمیتی کشور با تصاویر علی کریمی و مهران مدیری و کتایون ریاحی و… مزین شده بود و تقاضای برخورد با سلبریتیهای اغتشاش. صفحه خوب و پرهیجان و به غایت تحریک کنندهای شده است. دستشان درد نکند! جا دارد به دوستان عزیزمان در برخی سازمانها از همین جا بگوییم آنکه باید مواظب باشد تا آرامش جامعه را از بین نبرد ما نیستیم.
چهار: به خاطر بروز برخی سوءتفاهمها از امروز این بخش را با عنوان یادداشت سردبیر مشخص میکنم. اگر کس دیگری این بخش را بنویسد اسم نویسنده را حتما قید خواهم کرد.
پنج: امیدواریم فاطمه رجبی را بهزودی در تحریریه روزنامه ببینیم.