وقتی یک میمون مسیر تاریخ را عوض کرد
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | تا آخر پاییز، تصاویری از تاریخ معاصر همراه با پندواندرز و حکمت !
مقایسه آتاتورک با رضاخان هرچند بسیار رایج است و رویکردهای فرهنگی هردو نیز مشابهتهای واضحی با یکدیگر دارند اما این مقایسه ظلم به آتاتورک است. او قهرمان جنگ گالیپولی بود.
جایی در دریای مدیترانه که نیروهای عثمانی نیروهای متحد انگلیسی به خصوص سربازان استرالیایی و هندی را نابود کردند تا طمع اولیه انگلیس به استانبول برباد رود. ستوان کمال پاشا در این جنگ جلوهگر شد و بعد از اضمحلال امپراتوری عثمانی در پایان جنگ اول جهانی با شماری از سربازان وفادار در قلب ترکیه فعلی استقرار یافت تا دشمنان را از کشور خود خارج کند.
در سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ او قهرمانانه با همه جنگید. با انگلیسیها با یونانیها و حتی در مقطعی با روسها. هرچه بود چرچیل تصمیم گرفت با کمک پادشاه جوان یونان یعنی الکساندر ارتشی بزرگ به ترکیه وارد کند و قال قضیه را بکند. اما در حالیکه یونانیها برای این لشگرکشی در پاییز ۱۹۲۰ آماده میشدند اتفاق عجیبی افتاد.
پادشاه در باغ قصر خود قدم میزد که بین میمون دست آموزش و سگ خانگی او دعوایی پیش میآید، پادشاه دخالت میکند تا دو موجود را از هم جدا کند که دستش توسط میمون گاز گرفته میشود. پادشاه دچار تب شدیدی شد و بیست روز بعد به شکلی باورنکردنی درگذشت.
چرچیل حیرتزده از این اتفاق گفت نیم میلیون نفر از گاز این میمون مردند! کنایه از این که اگر الکساندر زنده بود نتایج جنگ یونان و ارتش کمال پاشا این شکل یک طرفه و فاجعه بار به ضرر اهداف انگلیس ازآب در نمیآمد.
جانشین الکساندر که اتفاقا پدر او بود سیاستهای خاص خود را داشت و با میهنپرستی افراطی و تکرویانه کاری کرد که فاجعه بزرگ شکست سنگین یونان از ارتش کمال پاشا و قتل عام شهروندان یونانی مقیم ازمیر شکل بگیرد. همه این چیزها از گاز یک میمون شروع شده بود.
توضیحات
*
توضیحات
*