وضعیت ویژه کنونی که برای خودمان درست کردیم!
روزنامه هفت صبح، محمدجواد ترابی | ما تصمیم میگیریم با توجه به وضعیت ویژه کنونی خودمان به کشورمان آسیب بزنیم، بعد از اینکه این آسیب منجر به مرگش میشود هم تعجب میکنیم. کاش دستکم تعجب نکنیم. نمونهاش همین انتشار گزارش تکاندهنده مجله نیچر که احتمالا خبرش به گوشتان در روزهای اخیر خورده است. خلاصهاش این است که کمی بیش از یک و نیم برابر دریاچه ارومیه از آبهای زیرزمینی ایران رخت بربسته است.
سادهتر هم اینکه آبی دیگر در زیرزمین سرزمینمان وجود ندارد که بخواهیم بیرون بکشیم. تمام شد. نتیجه آن را هم بارها شنیدهایم که فرونشست زمین و معضلات اقلیمی است که در نهایت منجر به جایگزین نشدن آب باران و در نهایت کاهش سکونتپذیری و مهاجرت میشود. این مگر چیز عجیبی است؟ مگر خودمان این را نخواستیم؟
در تمام سالهای دهه هفتاد تا نود که حنجره برای فعالان محیط زیست نماند که این سدسازیها آسیب و دخالت در طبیعت است، غیر از این شد که چون هر دو جناح حاکم بر کشور دستی بر آتش سدسازی داشتند، با بیاعتنایی به این اعتراضات، جنونآمیز سدسازی کردند. حال با افتخار، سدهایی داریم برای مهار هیچی.
آبی نمانده که بخواهد در بالادست مهارش کند. بیحساب و کتاب بودن کشاورزی در کشور هم که قربانش شوم، حد و مرز ندارد. هر که دوست دارد برای خودش چاه میزند و به کسی هم جواب پس نمیدهد. دلش خواسته، کنده رفته؛ به مواد مذاب هم برسد باز هم به ما ربطی ندارد! تهش چی؟
همه با هم باختیم، سرزمین را خشک کردیم و حالا کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتیم. میگویند تغییر اقلیم باعث شده. خدا را شکر این خدمات تصاویر ماهوارهای دیگر در دسترس همه قرار گرفته. با فاصله بسیار کم از دریاچه ارومیه، چگونه دریاچه وان ترکیه و سوان ارمنستان، همچون دهههای گذشته پرآبند، ولی ارومیه خشک شده! نکند تغییر اقلیم مرز میشناسد و میداند نباید آنجاها ظاهر شود؟
بسیاری از کشورهای صاحب صنعت خودروسازی و شرکتهای خودروسازشان، این روزها با گذر سریع از خودروهای هیبریدی به فکر طراحی و تولید انبوه خودروهای برقی یا همان الکتریکیاند. در ایران اما هیچ توجیهی ندارد. بنزین ما را مگر کسی میخرد؟ خب خودمان که میتوانیم و باید بخریم تا چرخ صنعت بگردد. برای آینده هم آیندگان یک فکری میکنند. به همین آسانی مسئله حل میشود.
سوال اینجاست که ۱۰سال بعد که کشورهای توسعه یافته، زیرساخت و بهرهبرداری از خودروهای برقی را در سطحی وسیعتر عمومی کردند، با عدم وابستگیشان به سوختهای فسیلی مرسوم چه اتفاقاتی برای سوختهای فسیلی میافتد؟ شاید بدانید که ایران در زمره ۱۰کشور مسئول اصلی تولید دیاکسید کربن در جهان است. به همان دلایل پیشین هم از معدود کشورهایی هستیم که ابتدا توافق پاریس را پذیرفتیم ولی هیچ وقت امضا نکردیم.
گفته شد که این کلاهی است که کشورهای توسعه یافته بعد از توسعه برایمان دوختهاند. باز هم برای حرف فعالان محیط زیست پشیزی ارزش قائل نیستیم. آخر چه میشود؟ ۱۰سال دیگر با فشار جامعه جهانی میرویم قرارداد میبندیم که خط تولید خودروهای برقی و شبکه توزیع برق وابسته به آن را در کشور ایجاد کنند تا جریمه یا محروم از فلان موارد نشویم. ما را از چه میترسانید، زمینمان خشک شد، صدایمان درنیامد.