ماجرای کیفقاپ فرانسوی بلوار الیزابت
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | روزنامه اطلاعات ۲۱ خرداد ۱۳۵۶ در صفحه اول خبر دندانگیری ندارد. حتی تیتر مربوط به حمله تروریستی به ایران مربوط نیست و سردبیر اطلاعات به نوعی حیلهگری کرده است! در صفحه ۳ دوتا گزارش نسبتا مهم وجود دارد. اینکه هفته آینده کلنگ احداث مترو زده میشود و دیگری تسخیر بازار خودرو در ایران توسط ژاپنیها و اینکه امسال تویوتا ۷۰۰۰ خودرو به ایران صادر خواهد کرد. دو مدل تویوتا کارینا و کرونا و همینطور مدلهای دیگر ازجمله سلیکا.
بعد از تویوتا، خودروهای مزدا، گالانت، سوبارو، داتسون و سوزوکی در مرحله بعد قرار دارند. برای شروع مسابقات مقدماتی جامجهانی و سفر به هنگکنگ و کرهجنوبی حشمت مهاجرانی نام ۲۲ بازیکن خود را اعلام کرد که حجازی و مودت و رشیدی دروازهبان هستند و عبداللهی و کازرانی و قشقاییان و اسفندیار دوستانی و علی شجاعی بههمراه حسن نظری و آندرانیک اسکندریان و حبیب خبیری مدافع هستند و نایب آقا و داناییفرد و قاسمپور و پروین و صادقی و علیرضا عزیزی هافبک و حسن روشن و غفور جهانی و حسین فرکی و رضا عادلخانی و پرویز مظلومی فوروارد هستند. در آخرین الک، ذوالفقارنسب، حبیب شریفی، مسلمخانی، دینورزاده، کریم بوستانی، رضا قفلساز و حمید مجد تیموری از تیم ملی خط خوردند. غلامحسین مظلومی و پرویز قلیچخانی دو غایب بزرگ فهرست تیم ملی هستند.
در برنامه سینماها، فیلم زیرپوست شب ساخته فریدون گله به اکران عمومی رسیده و همینطور یک فیلم جدید زیر هجده سال ممنوع با عنوان دختری دور از گناه که در سینما شهرقشنگ اکران شده است. برنامه سه کاباره باکارا، ونک و شکوفهنو هم اعلام شده که بهنوعی هر سه در کارتل خانواده حجازی قرار دارند و بهنظر میرسد ستارهها را تقسیم کردهاند: حمیرا و هایده و مهستی هرکدام در یکی از این کابارهها و ستار و داریوش و شاهرخ هم به همین منوال.
شارل آزناوور هم وارد تهران شده تا همین شب در هتل آریا شرایتون کنسرت بدهد و در سینما پارامونت هم امل ساین برنامه دارد. در صفحه حوادث خبری هست از بازداشت یک گروه دزدان مصری که به شکل خانوادگی وارد تهران شده بودند و در یک عملیات، سینی حاوی ۱۲۸ انگشتر طلا را از طلافروشی میدان خراسان به یغما برده بودند.
* در روزنامه اطلاعات ۲۲ خرداد هم خبر دندانگیری در صفحه اول نیست و با یک عکس تبلیغاتی از فرح دیبا تزئین شده است که بچهای هم در بغل دارد. در صفحه ۳۴ گزارشی کار شده از تسویهحساب میان اراذل سطح یک تهران؛ قاسم نورمحمدی که سوابق کیفری دارد و خودش را از چشم پلیس مخفی ساخته و در خانهای پنهان شده بود، شبانه مورد حمله چند رذل دیگر قرار میگیرد که به سراغش میروند و با قمه و چاقو طوری خدمتش میرسند که لات فراری، خودش دست به دامان پلیس میشود و شب را در بیمارستان تحت نظر ماموران به صبح میرساند، در حالیکه دچار خونریزی شدیدی شده بود. خبرنگار اطلاعات گروه حملهکنندگان را کیوانفر، داوود پرو، محمود حاجغفاری و بیوک درخشان نام برده است. در آبادان هم فقط طی ۲۴ ساعت در ۷ حادثه هفت نفر کشته شدند. ۵ نفر در حوادث رانندگی، یک نفر به علت خفگی در آب و یکی هم بهخاطر آتشسوزی بر اثر سماور.
* صفحه اول اطلاعات ۲۳ خرداد هم فارغ از هر خبر مهمی است و فقط درباره حضور محمود نامجو قهرمان وزنهبرداری در کنکور و دو داوطلب سیزده ساله خبرهایی درج شده است. در صفحه نامهها، مطلبی از شهروندی تهرانی درج شده که گفته دوچرخهسوارها از موتورسوارها بیشتر مزاحم هستند، چرا که تا در خیابان اصلی ترافیک میشود به سمت پیادهروها میآیند! از این نامه اینگونه مستفاد میشود که آن دوران موتورسوارها به سمت پیادهروها نمیآمدند!
در صفحه ۲۵ گزارشی کار شده از افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران در پاییز. در صفحات سینما و تلویزیون عکسی کار شده از دلکش که با لباسی خانگی و کلاه بر سر در حال شستن ظرف کف آشپزخانه است و شرح عکسی درباره تواضع این خانم. گزارشی هم کارشده درباره انوشیروان روحانی که بعد از اجرای ترانه گل سنگم با امل ساین آن را به ستار سپرده اما از اجرای او راضی نیست و حالا میخواهد با خواهر کوچکتر دده بالاها(!) شانس خود را بیازماید! دو فیلم بهنامهای رامنشدنی و طالع نحس اکران شدهاند و هر دو برای بالای هجده سال. اولی بهخاطر پردهدری و دومی بهخاطر ترسناک بودن.
در صفحه حوادث هم ماجرای مهاجمان جاده کن که به اتومبیل یک مرد و زن جوان حمله و با تهدید چاقو به زن جوان تعدی کرده بودند ادامه دارد و امروز مشخصات سردسته این گروه را نوشتهاند: رضا باقری ۲۲ ساله، شغل خیاط و ساکن پارک شهر کوچه افخمی. یک گروه چهارنفره کیفقاپ هم دستگیر شدهاند که در بلوار الیزابت و خیابانهای پهلوی و آریامهر (ولیعصر و فاطمی) فعالیت میکردند که سرگروهشان یک جوان فرانسوی بوده است! اریک ایدون ۱۸ساله که میگوید بهعنوان توریست آمده و بعد پاسپورتش را گم کرده و چون معتاد به هروئین بوده با پرویز آشنا میشود و با همدیگر یک باند کیفزنی و کیفقاپی راه میاندازند. احسنت!