کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۵۹۸۳۷
تاریخ خبر:

قهرهای ازلی و ابدی| مرا به او بخواهانید!

روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | یک: سال اول دبیرستان بود به گمانم که سر هیچ و پوچ معمول دوران نوجوانی با رضا همکلاسیم که دو سه سالی بود بغل‌دست هم می‌نشستیم و نیمچه رفاقتی هم با هم داشتیم، قهر کردم و دیگر فرصتی هم برای آشتی پیش نیامد. همین‌گونه ماند تا ۲۰‌سال بعد که در شهری غریب قرار مصاحبه‌ای با فردی مهم گذاشته بودم و در حال رفتن به سر قرار در حال چک کردن ضبط‌صوت‌ و کاست و کاغذ و خودکار بودم، به این نتیجه رسیدم که باتری‌های قلمی ضبط‌صوت ضعیف شده‌اند و توان یک مصاحبه دو‌ساعته را نخواهند داشت.

سر چرخاندم و در خیابانی طولانی جایی مناسب برای خرید ۲ تا باتری قلمی پیدا نکردم. بعد از کمی پرس‌و‌جو و پیشروی، از بخت خوشم به یک مغازه کوچک تکثیر نوار کاست رسیدم و با خوشحالی داخل شدم و سریع رفتم سر اصل مطلب: «آقا ببخشید دو تا باتری قلمی می‌خواستم!» فروشنده سرش را که بالا کرد یخ زدم، رضا بود، خودِ خودِ خودش بود و او هم یکه خورده و ناباورانه به من چشم دوخت. اینکه بعد از ۲۰‌سال در شهری غریب به‌هم برسیم در مخیله هیچ‌کدام‌مان نمی‌گنجید.

سعی کردم قضیه را به شوخی برگزار کنم. گفتم: «می‌دونم قهر بودیم ولی الان نیازمند دو تا باتری هستم!» رضا دو تا باتری قلمی داد به دستم و هر کاری هم کردم پولش را نگرفت ولی خودم را هم زیاد تحویل نگرفت و بیرون آمدم و دیگر هم هیچ‌وقت ندیدمش! ۱۰سال بیشتر از آن روز گذشته است به گمانم!

دو: قیصر امین‌پور شاعر برجسته معاصر در شعری نوستالژیک و دوست‌داشتنی در مورد فضای حاکم بر کودکی‌های میانسالان امروز بیتی دارد به این مضمون: «قهر می‌کردم به شوق آشتی/ عشق‌هایم اشتیاقی ساده بود» انگار این چند کلمه جادویی عصاره دوران طفولیت بود. سال‌های دلخوری‌های کوچک و بزرگ از همکلاسی‌ها، خویشاوندان، همسایه‌ها و کوچه‌های پر از کودکان پابرهنه و آفتاب‌سوخته که در اوج قهر هم دلشان لک می‌زد برای میانجیگری یک نفر و گرفتن دستان طرفین ماجرا و اجبارشان برای آشتی و دست دادن زورکی و نمایشی تمام‌عیار از اکراه برای به زبان آوردن اسم طرف مقابل

بعد از کلی من بمیرم و تو بمیری اطرافیان و چند ساعت بعد تبدیل شدن این دشمنان خونی ابدی- ازلی به رفقای فابریک و ساعت‌ها و ساعت‌ها گفتن از روزگار فراق و شب‌های تمام‌نشدنی قهر با این فکر که اگر فردا ببینمش چه بگویم؟ هنوز دوران آن نرسیده بود که ملت خانه‌شان آنقدر کوچک باشد که نتوانند دیگر حتی قهر هم بکنند چرا‌که برای قهر کردن جایی برای رفتن ندارند و نهایتش باید بروند و در راه‌پله بنشینند و چند ساعتی قهر باشند و دوباره برگردند به همان آپارتمان قوطی کبریتی سی، چهل متری!

سه: گفت که ما آدم‌ها قدر دوست‌داشتن‌ها و عزیز بودن‌ها را موقعی می‌فهمیم که قهر باشیم و این چنین بود که امیرمحمد گلکار در وضعیت سفید برای تعریف کوتاه، مفید و مختصرش از شرایط خانواده گلکارها برای عروس شیرین خیالی‌اش به این بسنده کرد که همواره نصف فامیل با نصف دیگر قهر هستند و کل فامیل محتاج چند آدم بیکار و خیر است که شب و روز بی‌وقفه در کار آشتی دادن این بندگان خدا باشد و اینجا بود که درجه‌بندی قهر و آشتی به‌میان می‌آمد و قهر ۲۰‌درصد معنایش شکرآب می‌شد و نه قهر و قهر ۱۰درصد معنایش سر سنگینی و قهر صددرصد یعنی اینکه دیوار قیامت بین ماست و اگر مُردم حق نداری جنازه‌ام را از روی زمین برداری و اگر مُردی زیر تابوتت را نخواهم گرفت و این برای جوانان عاشقی که دل در گرو مهر هم نهاده بودند از هر اتفاق هولناکی سنگین‌تر بود و هرکس دنبال دست معجزه‌ای می‌گشت که از آستین بیرون آمده و شیرینی آشتی را به مذاق همه بچشاند و تابلوهای ماندگاری از محبت دوباره جوانه‌زده خلق کند. بیچاره امیرمحمد… بیچاره شیرین… بیچاره ما!

چهار: سینمای ایران چقدر پر است از این قهرها و آشتی‌ها و دوری خودخواسته از هم که حالا لابه‌لای مصاحبه‌های قدیمی می‌شود ردپایشان را یافت. از قهر دو ستاره پولساز کمدی در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد که بالاخره در فیلم پاکباخته (غلامحسین لطفی) به‌هم رسیدند و به گفته لطفی تا اواسط فیلم صحنه‌هایشان جدا جدا گرفته می‌شد و در حالی‌که گیشه منتظر انفجار بود و حضور همزمان اکبر عبدی و علیرضا خمسه در یک فیلم کمدی می‌توانست ماه‌ها نان سینماداران را داغ کرده و آب‌شان را خنک ولی انگار تاثیر منفی رابطه سرد دو بازیگر اصلی به فضای فیلم و البته کپی بودن و سایر ضعف‌ها در داستان و به تصویر کشیدنش مانع از استقبال خارج از قاعده سینماروها شد

و بعدها لطفی افشا کرد که بعد از التماس‌های زیاد و وساطت‌های بیشمار بالاخره در اواسط فیلمبرداری توانستند این دو را با هم آشتی دهند. همچنان که بازی در فیلم اخراجی‌ها شاید تنها حسنی که داشت این بود که بعد از سال‌ها محمدرضا شریفی‌نیا و اکبر عبدی را به‌هم رساند و مجبور شدند بعد از سال‌ها با هم آشتی کرده و صحنه مصافحه بعد از نمازشان در اخراجی‌ها مدت‌ها به‌عنوان عکس انتخابی روزنامه‌نگاران برای پوشش خبر تولید این فیلم باشد.

پنج: احمد بخشی دستیار علی حاتمی از خاطرات هزاردستان و رابطه سرد جمشید مشایخی و عزت‌الله انتظامی می‌گوید که در طول ۵۰ سال فعالیت‌شان معمولاً رابطه خوبی با هم نداشتند و فقط به صرف حرفه‌ خویش جلوی همدیگر قرار می‌گرفتند و نقش‌شان را بازی کرده و یک خسته نباشید فرمالیته به‌هم می‌گفتند و تمام! او حتی از سرویس ایاب و ذهاب مشترک دو نفر هم نقل می‌کرد که نهایتاً با یک سلام و علیک رسمی روز را شروع می‌کردند و دیگر هیچ و البته این خاطره بامزه را هم اضافه می‌کرد که محمدعلی کشاورز با هر دو رابطه خوبی داشت و در زمان‌های استراحت اوقاتش را جوری تقسیم می‌کرد که با هر دو باشد.

مثلاً یک لیوان چای بر‌می‌داشت و می‌رفت کنار مشایخی و با او گرم می‌گرفت و در این زمان انتظامی کمی دورتر تنها قدم می‌زد و چای دوم را کشاورز با انتظامی می‌خورد و این صحنه‌ها از چشم علی حاتمی دور نمی‌ماند و قاه‌قاه می‌خندید به این سیاست کاری محمدعلی کشاورز! هرچند که در آن زمان علی نصیریان رابطه خوبی با عزت‌الله انتظامی داشت ولی بعدها بین آنها هم شکرآب شده بود و مدتی ارتباط حداقلی باهم داشتند!

شش: فیلم سارا یکی از مهم‌ترین فیلم‌های داریوش مهرجویی و همچنین امین تارخ و نیکی کریمی بود و سال‌ها بعد مهرجویی افشا کرد که مهمترین مشکل‌شان در دوران فیلمبرداری قهر دو بازیگر اصلی فیلم بود که قرار هم بود نقش زن و شوهر را بازی کنند و هر کدام با چند واسطه حرف‌ها و نظراتشان را برای بهبود کیفی صحنه‌های دونفره به همدیگر و کارگردان انتقال می‌دادند و البته خود مهرجویی هم سابقه یک قهر ۳۹‌ساله با علی نصیریان را داشت و وقتی با جواب منفی نصیریان برای پیشنهاد بازی در فیلم اجاره‌نشین‌ها مواجه شد (نقشی را که بعدها ایرج راد بازی کرد) دیگر سراغی از نصیریان نگرفت تا این‌که این اواخر فیلم لامینور را با هم کار کردند و البته نصیریان دلیل جواب رد دادن به مهرجویی را نه کوتاهی نقش که قرارداد بستنش با ناصر تقوایی برای فیلم ناخدا خورشید بیان می‌کند که یکی از شاهکارهای مسلم سینمای ایران نام گرفت!

کدخبر: ۴۵۹۸۳۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر