طناب دار، سرانجام جلاد شبهای زندان قصر
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دیروز از ماجرای تیمورتاش نوشتم. مقتدرترین مرد حکومت رضاشاه در سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۰٫ مردی تحصیلکرده و بسیار پرکار و در ضمن با تمایلی بیحدو حصر به الکل و سیگار و جنس مخالف. از قاسم غنی نقل است که هرکسی با عقاید فروید مخالفت دارد بهتر است روی احوالات تیمورتاش مطالعه کند!
تیمورتاش اما به احتمال زیاد جاسوس روسها بود و انگلیسیها از او دلخوشی نداشتند از طرفی رضاشاه هم کم کم از سایه بلند او بر سلطنت خود و پسرش ترسیده بود، پس او را به جرم جاسوسی و اختلاس به زندان انداختند و پزشک احمدی او را کشت. این پزشک احمدی هم داستان جالبی دارد:
متولد مشهد بود و اصلا دکتر نبود! در واقع زندگی او تا سن ۴۳سالگی هیچ نکته مهمی در خود نداشت. یک داروفروش تجربی بود و در بیمارستانهایی در مشهد و تهران به عنوان بهیار به پزشکان کمک میکرد. در سال ۱۳۰۹ به شکلی غیر منتظره مورد وثوق امرای شهربانی قرار گرفت که از داروهای او استفاده میکردند.
به این ترتیب او صبحها یک داروفروش میانمایه بود و شبها یک هیولا که کابوس زندانیان زندان قصر بود. مردی باآمپول هوا و آب داغ که زندانیان را به دستور مقامات بالاتر به قتل میرساند. سردار اسعد و تیمورتاش دو نفر از نزدیکترین یاران رضاشاه که سپس مورد غضب قرار گرفتند توسط پزشک احمدی به قتل رسیدند.
دیگر قربانی مشهور احمدی، فرخی یزدی بود. او تا سال ۱۳۱۴ تحت هدایت ژنرال آیرم رئیس ترسناک شهربانی بود و با فرار آیرم به برلین، پزشک احمدی زیر نظر سرپاس مختاری قرار گرفت. یکی از بهترین ویولونیستهای تاریخ موسیقی ایران که خب به عنوان رئیس شهربانی مردی سنگدل و خطرناک بود. بگذریم. با هجوم متفقین به ایران و عزل رضاشاه، پزشک احمدی متوجه شد شرایط برای ماندنش در ایران بسیار سخت خواهد بود.
پس از ایران به عراق گریخت و در بغداد و کربلا به رمالی و غیبگویی پرداخت. با لباس مبدل و ریشی بلند. اما او از یک ماجرا غافل شده بود. دختر ۲۵ ساله و زیبای تیمورتاش که نمیخواست در مورد خون پدر کوتاه بیاید. او که با خانوادهاش دوران سختی را در کاشمر و به شکل تبعید از سرگذرانیده بودند، در ذهن خود ازپدرش مردی افسانهای ساخته بود. شاید هم از جنایات پدر بهخصوص به هنگام والیگری در گیلان بیخبر بود.
به هرحال این دختر با اراده، به سمت عراق رفت و پول فراوانی خرج کرد تا ردپای پزشک احمدی را پیدا کند. با پیگیریهای او پلیس عراق احمدی را به ایران بازگرداند. جلاد حکومت پدر حالا در زیر فشار افکار عمومی و در دوران حکومت پسر جوان پهلوی، محاکمه میشد. همراه او مختاری هم در جایگاه متهمان نشست اما آیرم دور از دسترس ایران تیمورتاش به نظر میرسید.
محاکمات در سالهای ۲۱ و ۲۲ انجام و احمدی به اعدام محکوم شد. میخواهید بدانید وکیل او و مختاری چه کسی بوده است؟ احمد کسروی! کسروی در دفاع از جلاد زندانهای رضاشاه و با اشاره به اتهام قتل فرخی یزدی گفت:« تعجب میکنم که فرخی، به حکایت پرونده، چند مرض مهلک از نفریت و مالاریای مزمن و مانند اینها داشته و چون مرده، طبیب قانونی مرگ او را عادی دانسته و جواز دفن صادر کرده، با این حال اصرار میکنند که او را کشتهشده به دست احمدی وانمایند و به تکلفات باور نکردنی میپردازند.»
سرانجام دادگاه دیوان عالی جنایی، در ۳۰ بهمن ۱۳۲۲ احمدی را قاتل عمدی محمد فرخی یزدی و سردار اسعد شناخت و در نهایت او را به اعدام محکوم کرد. او را از زندان قصر با اتوبوس به میدان توپخانه آوردند. از یک روز قبل از اعدام او، جمعیت بسیار زیادی برای تماشا آمده بودند. پزشک احمدی به جلاد بیتبر مشهور بود، زیرا با سرنگ پر از هوا زندانیها را میکشت.
اطراف توپخانه و خیابانهای باب همایون، ناصرخسرو و فردوسی لبریز از جمعیت بود. قبل از اجرای حکم نماینده دادستان حکمش را قرائت نمود و قاضی عسکر از مأمورین تقاضا نمود که اجازه دهند محکوم دو رکعت نماز بخواند. پس از نماز روی چهارپایه زیر چوبه دار ایستاد و فریاد زد:
«ای مردم من قاتل نیستم، یگانه گناهم اینه که دستور مافوقم را اجرا کردهام و حالا چون از همه ضعیفترم، همه چیز به گردن من افتاده، قاتل اصلی سرتیپ مختار و خود رضا شاهه.» پاسبانها بیش از این مهلت ندادند، حلقه طناب را به گردنش انداختند و به سرعت بالا کشیدند.اما این پایان انتقام ایران تیمورتاش نبود.بقیه ماجرا را فردا بخوانید.