طاعون رقص؛ عجیبترین بیماری مسری تاریخ
روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری| در تابستان 1518 استراسبورگ، خانم تروفئا بعد از مشاجرهای سخت با همسرش به خیابان آمد و شروع کرد به رقصیدن. دستها و پاهایش جوری تند و وحشیانه تکان میخوردند که انگار عضوی از تن آن زنِ خسته و از نفس افتاده نبودند. هوا تاریک شد و او دست از رقصیدن برنداشت، در عوض عدهای دیگر به او پیوستند و شروع کردند به تند تند پیچ و تاب خوردن.
در آن تابستان سوزان عرق از سر و صورتشان پایین میریخت و پاهایشان کبود شده بود اما نمیتوانستند بایستند. گاهی از شدت خستگی روی زمین میافتادند اما باز هم بدنهایشان دست از رقصیدن برنمیداشت.آن جنون رعبآور هفتهها طول کشید و هر روز در ازای رقصندههای قدیمی که از شدت گرما و خستگی جان میدادند، تعداد بیشتری به گروه اضافه میشد. آنهایی که هنوز دچار جنون نشده بودند تلاش کردند کنترل امور را در دست بگیرند و کمی از دیوانگی حادثه بکاهند.
پس در شهر موسیقی پخش کردند تا این رقص بیوقفه توجیهی پیدا کند و بالاخره به پایان برسد اما رقصندهها تنها با مرگشان به نقطه پایان میرسیدند.هنوز بعد از گذشت قرنها کسی نمیداند علت شیوع طاعون رقص چه بود؛ مبتلایان واقعاً به تسخیر شیطان در آمده بودند یا با خوردن قارچی توهمزا، آنطور از خود بیخود شده بودند.
شاید هم مردمی که سالها گرفتار قحطی و فقر و گرسنگی و انواع بیماریهای واگیردار بودند، زده بودند به سیم آخر و میخواستند برای زندگی تلخ و شوم قرون وسطاییشان پایانی متفاوت بسازند.