شاهدامادهای ناسازگار؛ از علی قوام تا فریدون جم
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | شمس و اشرف دوسال اختلاف سن داشتند. شمس متولد ۱۲۹۶ و اشرف ۱۲۹۸ بود. شمس سرش به کار خودش گرم بود اما اشرف در ۱۳ سالگی عاشق پسر تیمورتاش شد. قهر پدر با تیمورتاش و سپس اعدام او، این مغازله اشرف نوجوان را متوقف کرد. سفر او به سوئیس برای دیدن برادرش، اشرف را دلباخته غرب و اروپا کرد.
وقتی به ایران بازگشت متوجه شد که فعلا باید مطیع پدر مستبدش باشد که به او و شمس اعلام کرده بود باید ازدواج کنند. به سرعت و دقیقا با کسانی که رضا شاه برایشان انتخاب کرده بود! علی قوام شیرازی از خاندان قوامالملکهای شیراز (که با خاندان احمد قوام فرق دارند) و فریدون جم پسر محمود جم وزیر دربار رضاشاه و رئیس دولت و کسی که در ۵ سال انتهایی سلطنت رضاشاه همه کاره حکومت بود. هردوی این شاهدامادها متولد ۱۲۹۳ بودند و موقع ازدواج جوانهایی ۲۴ ساله محسوب میشدند.
اما فریدون جم که ذاتا تبریزی بود، دانشکده افسری سن سیر فرانسه را پشت سر گذاشته بود و بر زبانهای فرانسوی و انگلیسی مسلط بود و علی قوام در تهران افسری خوانده بود و چندان با استعداد و باهوش به نظر نمیرسید. اشرف، فریدون جم را انتخاب کرد اما شمس سن بیشتر و اولویت خود را یادآور شد و فریدون جم را برای خودش برداشت (ببخشید از این نوع نگارش استفاده کردم اما واقعیت است) و اشرف با چشمی گریان مجبور به ازدواج با علی قوام شد.
رابطه اشرف با قوام از همان ابتدا بد بود و از آن سو فریدون جم هم از ازدواج خود با شمس ناراضی بود و دنبال جاهطلبیهای نظامی خود بود. تا وقتی که رضاشاه بر مسند قدرت بود این دو دختر با شوهران خود سر میکردند و روایت است که علیقوام یک بار اشرف را با کمربند کتک زده است! اما به محض تبعید رضاشاه، اشرف به سرعت از علی قوام طلاق گرفت. دو مسافرت پیاپی او به دربارمصر در کنار فوزیه ملکه مصری دربار ایران، اشرف را در فانتزیهای ذهنی خود بیپرواتر کرد.
شاهزاده خانمهای مصری شبکهای از روابط پیچیده عاشقانه را با نظامیهای انگلیسی و فرانسوی و مردان مصری برای خود سازماندهی کرده بودند. در مسافرت دوم اشرف به قاهره، ملک فاروق پادشاه مصر و برادر فوزیه برای اشرف خیز برداشته بود که خبر رسید اشرف عاشق یک خلبان مصری به اسم احمد شفیق شده است که البته جزو خانواده سلطنتی هم نیست و در سفرهای فوزیه به تهران و قاهره با دربار معاشرت داشت.
محمدرضا از ترس حرکت بعدی ملک فاروق و پس از توصیه و ضمانت شمس و رضایت رضاشاه که در جزیره موریس تبعید خود را می گذراند با ازدواج اشرف با شفیق موافقت میکند تا شاید خواهر زیادهخواه خود را به شکل موقت رام کند. شفیق به همراه اشرف به ایران میآید و ناگهان رئیس اولین شرکت هواپیمایی ملی ایران میشود. اما در آن سو فریدون جم و شمس برای رسیدگی به امورات رضاشاه به جزیره موریس و بعد هم به ژوهانسبورگ رفته بودند.
شمس از فرصت استفاده کرده بود و یک خط تجاری مطمئن بین الماسهای آفریقای جنوبی به سمت ایران راه انداخته بود و اولین میوه کسب ثروت کلان برپایه رانت سلطنتی را مزمزه میکرد. بعد از مرگ رضاشاه، شمس و جم به شکل توافقی از هم جدا شدند. شمس رفت و با عزت الله مینباشیان که بعدها اسمش شد مهرداد پهلبد ازدواج کرد. فریدون جم هم با فیروزه مساعد ازدواج کرد و در ساختار نظامی به سرعت پیشرفت کرد و رئیس دانشکده افسری و سپس در سال ۱۳۴۸ رئیس ستاد کل ارتش شد و به جانشینی ارتشبد آریانا صعود کرد و درجه ارتشبدی گرفت.
اما دو سال بعد برکنار شد. او در دهه۵۰ سفیر ایران در اسپانیا شد و بعد از انقلاب هم در اروپا زندگی کرد و در سال ۱۳۸۷ و در ۹۴ سالگی درگذشت اما علی قوام چندان موفقیتی نداشت. یکی دوبار از شیراز به مجلس راه یافت و بعدش هم به جز حضورهای انتصابی در برخی هیات مدیرههای شرکتهای بزرگ وابسته به دربار صدایی از او شنیده نشد. گویی تنها اتفاق مهم زندگی او دوران زناشوییاش با اشرف بوده است.