کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۱۹۱۸
تاریخ خبر:

سینما رکس؛ شعله بر انبار باروت انقلاب

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | سال ۵۷ در حالی شروع شد که محمدرضا پهلوی به تدریج اعتماد به نفس مبالغه‌آمیز و خودپسندانه‌ای را که از ابتدای دهه پنجاه درگیرش شده بود از دست داده بود. سیستم منظم طیف مذهبی جامعه ایرانی و سازماندهی کلاسیک آن که بر مبنای حضور روحانیون در میان مردم و برگزاری مناسبات پیوسته مذهبی بود حکومت پهلوی را در شرایط نامساعدی قرار داده بود.

چهلم شهدای ۱۹ دی قم در ۲۹ بهمن در تبریز برگزار شد و چهلم شهدای تبریز در مشهد. شاه در ابتدای سال ۵۷ تلاش کرد با اتخاذ سیاست‌های ملایم‌تر شکاف میان خود و جامعه ایران را از میان بردارد. به عنوان مثال تقویم شاهنشاهی را به تقویم هجری شمسی برگرداند.

محمدرضا در ۲۴ اسفند ۵۶ ، ۳۴۷ زندانی سیاسی را آزاد کرد و در ۲۹‌‌اسفند ۱۳۵۶ در سخنرانی خود گفت: «…تصمیم گرفته‌ایم در ایران هرچه بیشتر آزادی‌های فردی به مردم بدهیم. از این آزادی ممکن است کرم‌های پژمرده کهنه ارتجاع یا جوجه‌های پر در نیاورده سرخ سوء‌استفاده کنند و خود را به در و دیوار بزنند…»

اما در طول بهار ۵۷ ناآرامی‌ها در سطح کشور ادامه داشت. در اصفهان و تبریز و اهواز و کاشان شاهد تظاهرات خشونت‌بار بود. مجموعه تظاهرات فصل بهار در سطح کشور حدود بیست شهید برجای می‌گذارد. مصاحبه‌ آیت‌الله خمینی با مجله لوموند در اردیبهشت ۱۳۵۷ صدای رهبری نهضت را بین‌المللی ساخت. آیت‌الله خمینی یک تنه رژیم را به چالش می‌کشاند.

سخنرانی‌ها و نقل قول‌هایی که از نجف به تهران می‌رسد یک صدا حاکی از عدم سازش و اتخاذ روشی قهرآمیز در مقابل حکومت پهلوی است. صریح و روشن و شجاعانه. حکومت پهلوی به وضوح اعصاب خودرا از دست داده است. شیوه‌های سیاستمدارانه و پلیتیک‌های پیشین در مقابل نهضتی که توسط یک نفر هدایت و پیگیری می‌شد راهی برای نجات نداشتند. اما حادثه تعیین کننده در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ رخ می‌دهد. در گرمای تابستان طاقت فرسای آبادان.

سینما رکس آبادان به شکلی مشکوک در آتش می‌سوزد و حدود ۴۰۰ نفر کشته می‌شوند. تماشاگران در حال دیدن فیلم گوزن‌ها مسعود کیمیایی بودند که با شعله‌های آتش روبه‌رو می‌شوند و درهای قفل شده. یادمان باشد آبادان شهر سینما بود. ۱۵ سینمای فعال داشت چه در شهر و چه در مجتمع شرکت نفت و هر تابستان ۱۵۰ هزار بلیت در این شهر کوچک فروخته می‌شد. مهم‌ترین تفریح آبادانی‌ها رفتن به سینما بود.

این فاجعه دلخراش آن هم در بحبوحه ناآرامی‌های کشور‌، ‌حکم شعله بر انبار باروت را داشت. ساواک بلافاصله انقلابیون را متهم به این حرکت کرد و آن را در ادامه آتش زدن سینماها در تهران و مشهد و اصفهان قلمداد کرد(هرچند هیچوقت به سینمای پر از تماشاگر حمله نشده بود) اما جبهه انقلاب این اتهام را رد و ساواک را متهم این حادثه دردناک قلمداد کردند.

گزارش‌های متعدد از اهمال آتش نشانی‌،‌ از کار افتادن شیرهای آتش‌نشانی و دخالت نکردن ماموران شهربانی در کمک به قربانی‌ها و حتی شایعه تیراندازی به کسانی که قصد فرار از سینما را داشتند به همراه تیترهای برانگیزاننده مطبوعات، جو انقلاب را در خوزستان وبقیه ایران به شدت تقویت کرد. فریاد انتقام ایران را فرا گرفته بود.

به هرحال معلوم شد که مردی به نام حسین تکبعلی‌زاده و سه نفر از دوستانش تصمیم به آتش زدن رکس گرفته بودند آن هم با تینر. آن سه نفر در آتش می‌سوزند و تکبعلی‌زاده فرار می‌کند. او در زمستان ۵۷ به زندان می‌افتد اما در هجوم مردم در ۲۲ بهمن از زندان فرار می‌کند‌. مدتی در تهران می‌ماند و بعد به اصفهان می‌رود و در نهایت به آبادان باز می‌گردد و در شهریور سال ۵۹ دستگیر و محاکمه می‌شود.

او فردی بیکار و احتمالا معتاد بوده است و در دادگاه می‌گوید که آتش زدن رکس ابتکار او و دوستانش بوده است اما قاضی پرونده یعنی موسوی تبریزی او را آلت دست ساواک می‌داند. تکبعلی‌زاده در این دادگاه بعد از شرحی از ترک اعتیاد و آشنایی‌اش با برادران بذرکار درباره چگونگی آتش زدن سینما گفت که بعد از ترک مجدد اعتیاد چند کتاب دکتر شریعتی تهیه می‌کند و به آبادان باز می‌گردد:

«رفتم خانه و بچه‌ها آمدند و گفتند می‌خواهیم یک سینما را آتش بزنیم. چهار شیشه کوچک تهیه شد تا تینر در آن ریختیم و …» به هرحال در تاریخ ثبت شده که پرویز ثابتی رئیس کمیته ضد خرابکاری ساواک در پاییز ۵۷ خودش به آبادان می‌آید و سعی می‌کند یکی از چهره‌های انقلابی شهر (عبدالرضا آشور) را مجبور به اعتراف در مورد دست داشتن در آتش سوزی سینما رکس بکند.

او در نهایت موفق به این کار می‌شود اما دادستان وقت آبادان در سال ۵۷ اعترافات تحت شکنجه را برای صدور حکم کافی نمی‌داند. در خاطرات چند چهره رژیم پهلوی هم گمانه زنی‌هایی درباره دست داشتن ساواک در این حادثه ثبت شده هرچند چیزی به شکل قطعی بیان نشده است. چند سال قبل روزنامه سازندگی در پرونده‌ای این آتش‌سوزی را اشتباه دردناک جبهه انقلاب نامید که با واکنش شدید برخی از مورخان روبه‌رو شد.

حسین تکبعلی‌زاده پنج‌شنبه ۱۳ شهریور ماه ۵۹ به همراه سروان منوچهر بهمنی، علی نادری مدیر سینما رکس، اسفندیار رمضانی مدیر داخلی سینما، سرهنگ سیاووش امینی آل آقا رئیس سابق اطلاعات شهربانی آبادان و فرج‌الله مجتهدی به دار آویخته شدند.آتش سوزی سینما رکس با تمام ابهاماتش جریان انقلاب را به شدت تسریع کرد.

کدخبر: ۳۴۱۹۱۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر