زمانی برای رستگاری مردان نهچندان محبوب
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| پرسپولیس قهرمان شد اما دشت فوتبال ما از این لیگ پر وقفه و پرحاشیه، حضور دو سرمربی درجه یک و جوان است. یحیی گل محمدی و جواد نکونام. اولی پنجاه ساله و دومی چهل ساله. دو سرمربی که پاکیزهترین فوتبال لیگ را پایهگذاری کردند. دو سرمربی که از حاشیهها دور بودند و با تکیه بر جاهطلبی مثبت مربیان موفق پروژههای سخت خودرا پیش بردند.گل محمدی وارث تیم پرستارهای شد که زمانی او را پس زده بودند.
سال ۹۲ وقتی که گل محمدی ۴۲ ساله در مواجهه با کاریزمای مهدوی کیا دست به لجاجت بیهودهای زد و در جلوی دوربینها اشک ریخت و همه را از خود ناراضی کرد در حالی که کارنامه بدی نداشت. اما آن گل محمدی متزلزل به کوره لیگ برگشت و با نفت تهران به مقام سوم لیگ رسید و ذوب آهن را دو سال پیاپی قهرمان جام حذفی کرد. تیمهایش فوتبالی هجومی و سنجیده را بازی میکردند و خودش هم یاد گرفته بود و از دسترس رسانهها خود را دور نگه میداشت.
او با پدیده شهر خودرو و با یکسری بازیکن گمنام نشان داد که چه مربی خاصی است. ژن هدایت تیم و مربیگری را در وجودش داشت. صبور و آرام. او از نیم فصل میراث بزرگ و کم نقص برانکو را دردست گرفت و از سایه بلند تیم موفق کالدرون نیز عبور کرد. او پای به تیمی گذاشته بود که برانکو طی سالها با کمک کریم باقری ستارههای پرشمار تیمش را به سربازهایی فداکار بدل ساخته بود و گل محمدی به عنوان اولین مربی ایرانی سرخها پس از پنج سال پر از توفیق،این شانس را داشت که با تیمی فداکار و کم حاشیه دستوپنجه نرم کند.
او توانست از سد بلند اعتماد طرفدارهای شیفته برانکو عبور کند و تیمی مطمئن و مستحکم را راهی مسابقات کند که حتی در سختترین شرایط هم تماشاگرها مطمئن هستند که یک جوری گلیم خود را بیرون میکشد. آری تیم او وامدار ساختاری بود که برانکو بنا نهاده بود اما گل محمدی هم با اتخاذ تصمیماتی کم نقص نشان داد که به چه مربی بزرگی بدل شده است.گل محمدی هیچگاه بازیکن محبوبی نبود. اشتباهاتش در بزنگاههای بزرگ،تیزهوشی او را نزد تماشاگر بیاهمیت ساخته بود. اما حالا پس از هشت فصل نشستن بر سکوی مربیگری مرد محبوب میلیونها طرفدار پرسپولیس است. مرد آرام و مطمئن.
در آنسو جواد نکونام در چهل سالگی حالا کارنامهای آکنده از موفقیت دارد. پیروزیهایش با خونهبهخونه و بعد هم با نساجی او را به سوی یکی از پرامکاناتترین،کم حاشیهترین و کم ستارهترین تیمهای لیگ رهنمون کرد. مرد باهوشی که او هم هیچگاه طعم محبوبیت را مزه نکرد. چه زمانی که در پاس توپ میزد و از دایره توجه سرخها و آبیها دور بود و زمانی که بلازویچ او را به تیم ملی آورد و کم کم حامد کاویانپور را کنار گذاشت و نکونام را به عنوان جانشین کریم باقری معرفی کرد و چه وقتی که به اسپانیا رفت و هفت فصل در اوساسونا توپ زد.
حتی وقتی با ضربات آزادش به کرهجنوبی گل زد بازهم در نگاه طرفداران تیم ملی محبوب نبود. او بعدها به ستون تیم کیروش بدل شد و جام جهانی ۲۰۱۴ را به عنوان کاپیتان از سرگذراند اما اختلاف میان پرسپولیسیها و کیروش بازهم او را از اریکه محبوبیت دور ساخت. او حتی یک فصل هم به استقلال آمد. در پست هافبک دفاعی. سالی که مهدی رحمتی رکورد کلین شیتها را در هم شکست و آخرین سالی که استقلال طعم قهرمانی را چشید. اما عجیب که باز هم استقلالیها شیوه بازی ساده و بوسکتسوار او را دوست نداشتند.
متوجه نشدند که حضور نکونام چگونه سد دفاعی بزرگی را برابر حریفان ایجاد میکند و چگونه رحمتی را آسوده خاطر در دروازه قرار میدهد. سالی که استقلال در ۳۴ بازی تنها ۱۸ گل خورد و با اقتدار قهرمان ایران شد. اما استقلالیها قدر او را ندانستند. ترجیح دادند دو معمار اصلی این قهرمانی یعنی نکونام و جباری را نادیده بگیرند و برای مهدی رحمتی و فرهاد مجیدی هورا بکشند. یک اشتباه در دفع توپ که موجب شکست استقلال مقابل الهلال شد این عدم محبوبیت را دو چندان کرد…
نکونام همان یک فصل را در استقلال بازی کرد و ترجیح داد دوباره به خارج از کشور برود. وقتی تیم استقلال با همان ترکیب قبل و فقط بدون نکونام در پایان فصل بعد با ۲۵ گل خورده در مکان پنجم قرار گرفت تازه همه به ارزش نکونام پی بردند. حالا اما او با فولاد کم ستاره مدعی اصلی مقام دوم لیگ است. مقامی که باید با تراکتور و سپاهان که هر دو مملو از ستارههای پرشمار هستند رقابت کند.
اما تا همین جا هم نکونام نشان داده که چرا اینقدر از سوی کیروش برای سرمربیگری تیم ملی امید سفارش میشد و البته پیرمردهای فوتبال ایران ترجیح دادند تیم را به حمید استیلی بسپارند!
نکونام تنها چهل سال دارد و در کنار گل محمدی آینده مربیگری فوتبال ایران هستند. شاید بشود مهدی تارتار را هم به این جمع اضافه کرد. آری. دیگر دوران مجید جلالی و قلعهنویی و فرکی و ابراهیمزاده و میثاقیان و پیروانی و دست نشان و فیروز کریمی و فرهاد کاظمی و پرویز مظلومی به پایان رسیده است.